چهار فصل [2] [3]، یاداشت مهدی دلبند، در مطلب پیشین به چگونگی ظهورگفتمان سازندگی در دهه دوم انقلاب و مدیریت کشور پرداختم.اینک نقدهای وارده به این گفتمان و زمینه های شکل گیری گفتمان اصلاحات را مرور خواهیم کرد. [2]
گفتمان سازندگی و نیروهای تکنوکرات آن به رهبری هاشمی رفسنجانی به اتخاذ سیاست های جدید اقتصادی پرداختند.در این گفتمان عدالت اجتماعی به مرحله پس از افزایش تولید موکول شد و برنامه های تعدیل اقتصادی و افزایش تولید در اولویت قرار گرفت.مهم ترین برنامه دولت برای دستیابی به جامعه ای ثروتمند و آباد نظر دولت اتخاذ سیاست های سرمایه دارانه خصوصی سازی و تعدیل اقتصادی بود.از دیگر برنامه های اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی عبارت بودند از:
1-حذف یارانه ها در بسیاری از بخش های اقتصادی
2-استفاده از استقراض خارجی و داخلی به منظور سرمایه گذاری در امور زیربنایی
3-ایجاد مناطق آزاد تجاری
4-دعوت از سرمایه داران ایرانی مقیم خارج برای سرمایه گذاری در کشور
5-افزایش سطح تکنولوژی و رفاه عمومی
6-افزایش واردات کالاو بهبود و ارتقای سطح زندگی شهروندان
7-تک نرخی کردن ارز ،کوچک کردن دستگاه دولت،فروش سهام برخی موسسات دولتی،کاهش نقدینگی و افزایش انگیزه های صادراتی و...
در دوره 8ساله گفتمان سازندگی با برداشت از سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در سال های 1980 و1990 ،سیاست تعدیل اقتصادی و خصوصی سازی محوریت اساسی یافت.
هاشمی رفسنجانی ایده ایران1400 را در قالب یک برنامه 25 ساله مطرح کرد .تحت سیاست خصوصی سازی اقتصادی و اقتصاد بازار آزاد در سال 1370مقرر شد همه بنگاه ها و شرکت هاییی که از سال 1358 از جانب شورای انقلاب ملی شده بودند،به بخش خصوصی واگذارشده و با حمایت از فعالیت بخش خصوصی در کشور و سرمایه گذاریهای آنان طرح های عمرانی جدیدی آغاز شد و شهرداری ها،با منابع مالی جدیدی که بر فروش تراکم مبتنی بود به فعالیت پرداختند.
انتقادات
مهم ترین محورهای اصلی نقدهای گفتمان سازندگی به قرار زیر است:
به تعبیر دکتر عماد افروغ گفتمان سازندگی دارای سه ایراد بیگانگی با فرهنگ،یک سویه کردن و شتابان بودن است .
نگرش تک سویه اقتصادی گفتمان سازندگی سبب شد که حتی در زمینه اقتصاد نیز به همه ابعاد توسعه اقتصادی به گونه ای هماهنگ و موزون توجه نشود.
با اصلاح قانون اساسی در سال 1368 و حذف پست و نظام نخست وزیری،اختیارات رئیس جمهوری افزایش یافت و در چنین دولت نیرومندی،موازنه قدرت به زیان جامعه مدنی بر هم خورد و بحران مشارکت سیاسی به تجمل گرایی،فاصله طبقاتی و افزایش شکاف میان طبقات غنی و فقیر منجرشد.افزون بر این نوعی اقتصاد زیر زمینی پدید آمد که حاصل آن ایجاد انحصارات داخلی و ظهور طبقات نوکیسه اقتصادی بود.
در این دوره ارزش های انقلابی مانند ایثار و شهادت،معنویت خواهی،قناعت و ساده زیستی کم رنگ شد .عواملی مانند تحولات سریع اقتصادی و ایجاد رقابت برای کسب ثروت و بالا رفتن توقعات و امکانات رفاهی،ارزش های مادی را در برابر ارزش های انقلابی علم کرد.نوعی مسابقه کسب ثروت و رفاه زدگی را به ویژه در سطح مدیران میانی دامن زد و به دلیل ضعف نظام دیوان سالاری و ناکارامدی سامانه های نظارتی،سوءاستفاده های مالی،ارتشاء و اختلاس ،رانت خواری و پولشویی رواج بیشتری یافت.
از منظر منتقدین گفتمان سازندگی حتی سبب تغییر هویت شهرها و فضاهای اجتماعی،ظهور سلیقه های نابهنجار فرهنگی در میان جوانان و کاهش وفاداری بخش هایی از جامعه به ارزش های انقلابی و مراجع رسمی اقتدار شده بود.
مجموع این برنامه سبب تغییر فضای جامعه و بروز شورش های خیابانی در دوره هاشمی شد و موجبات طرح شعارهای گفتمان اصلاحی طلبی را فراهم کرد.
در ادامه به بررسی و نقد گفتمان اصلاحی می پردازم
ادامه دارد....
انتهای پیام/گ
پیوندها
[1] http://chaharfasl.ir/node/73470
[2] http://chaharfasl.ir
[3] http://www.chaharfasl.ir/