نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

6. دى 1395 - 10:18
استاد اخلاق در سلسله مباحث گفتارهای نظام سیاسی اسلام با موضوع جدایی دین از سیاست گفت: متن اصلی درگیری ما با نظام سلطه چیست، موضوع اصلی که دشمن دنبال آن است اسلام جدای از سیاست است و ما هم دنبال اسلام ناب محمدی هستیم.

به گزارش پایگاه خبری چهارفصل، ستار هدایت خواه گفت: اساسا اسلام ارتباطی با سیاست دارد یا نه؟ جریانهایی که امروز مروج و مبلغ سکولاریسم هستند امروز متنوع تر شدند، در گذشته بیشتر در جوامع روشنفکری بود ولی امروز حتی در حوزه های علمیه هم رسوخ کرده اند و در آنجا هم سربازگیری می کنند، اینها در گذشته ریشه داشتند اما در سالهای اخیر دوباره فعال شدند.

 

سکولاریسم در سه حوزه ممکن است اتفاق بیفتد، حوزه اول در حوزه فلسفی و فکری است، حوزه دوم حوزه ساختاری است، ممکن است کسی در حوزه نظری بگوید اما وقتی بیاید در ساختار سازی قائل به تفکیک دین از سیاست باشد، حوزه سوم حوزه رفتاری است، گاهی کسی در دو حوزه اول قائل به سکولاریسم نباشد اما در عرصه رفتاری سکولاری هستتند.

 

در ساختار سازیها در سطح کلان جامعه گاها سکولاری است، چرا در نظام اداری ما کم کاری، رشوه خواری و پارتی بازی و ... هست اینها همه ساختار سکولاری است.

 

از لحاظ نظری ادله ما برای اینکه اسلام در حوزه سیاست حرف دارد برای گفتن نگاه توحیدی ما است، اولین و مهمترین اصل دین ما توحید است، توحید صرفا یک اصل ذهنی صرف نیست، توحید روح تمام اجزای تفکر یک انسان متفکر را تشکیل می دهد، توحید در تمامی عرصه های زندگی یک انسان موحد باید جریان پیدا کند در غیر این صورت ما دچار شرک شده ایم، شرک ظلم عظیم است و گناهی است که بخشیده نمی شود.

 

جریان توحید در زندگی سیاسی ما چگونه هست؟ می شود عرصه سیاست را منهای توحید معرفی کرد؟ جریان توحید در زندگی ما با سازوکارهای دینی تحقق پیدا می کند. بر اساس نگاه توحیدی باید برنامه های الهی برای هدایت بشر در همه عرصه های زندگی بشر جریان پیدا کند.

 

اگر کسی عرصه سیاست را منهای دین معرفی کرد، هر عرصه ای خالی بشود از عرصه توحید الهی آن عرصه عرصه شرک هست و باطل هست، کسانی که دم از دیانت می زنند و قائل به جدایی دین از سیاست هستند شروع انحرافشان از فهم غلط از توحید هست، اگر توحید را درست نفهمیم بقیه عرصه ها را اشتباه می رویم.

 

دلیل دیگری که برای پیوند دیانت از سیاست داریم فلسه بعثت پیامبران الهی است، مهمترین عرصه ای که انبیای الهی نقش آفرینی می کردند عرصه سیاسی بود، پیامبران برای ساماندهی زندگی بشر آمدند تا این غل و زنجیرهایی که بر اثر مسائل سیاسی بر دست و پای بشر بسته شده بود را باز کنند، پیامبران مردم را فقط به نماز و روزه و اعمال فردی دعوت نکردند، مبارزه با طاغوت ، مبارزه با فساد و غیره از جمله اعمالی بود که پیامبران مردم را به آن دعوت می کردند.

 

سومین دلیل سومین اصل دین یعنی معاد هست، معاد یعنی تجلی باطن این عالم هست، پیوند دنیا و آخرت مانند پیوند ظاهر و باطن یکی آشکار است و یکی پنهان یکی پیداست و دیگری غیب است که امروز آن را نمی بینیم. اگر آخرت را قبول داریم که فمن یعمل مثقال ذره یعنی چه؟ یعنی هر عملی که در این دنیا انجام دهیم در آن دنیا میبینیم، بهشت و جهنم باطن اعمال ما هست، همه عرصه های زندگی دنیوی عرصه کاشت هست که باید در قیامت آن را درو کنیم، باور به معاد که تجلی تمام و کمال حقیقت سعادت انسان هست ایجاب می کند که ما باید قائل به پیوند دین و سیاست باشیم.

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی