نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

6. مهر 1396 - 9:43
شهیدی که بارها در رکاب شهید مصطفی چمران در لبنان جنگید وبا وجودی که کم سواد بود اما زبان عربی را به خوبی می توانست صحبت کند

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ سردار بسیجی شهید حاج حسن آباد فرزند ضربعلی از ایل زیلایی طایفه تاج امیری در روستای مور زرد زیلایی از توابع استان کهگیلویه و بویر احمد در تاریخ 1337 دیده به جهان گشود.

 

وی پس از طی مقطع راهنمایی با پدرش به شغل کشاورزی مشغول شدند و در سال 1361 به جبهه اعزام شد و یک سال کامل در جبهه بود و به خانه برنگشت و بعداز یک سال که از بازگشت ازدواج کرد و دو باره به جبهه رفت تا زمانی که شهید شد در جبهه بودو بعد از پنج سال که ازدواج کرده بود  صاحب یک فرزند پسر شد که نام اورا حسین گذاشت.

 

در جبهه جنگ بود که از طرف بچه های سپاه به او خبر دادند که بچه ی شش ماهه ی او از دنیا رفت و او ذره ای ناراححت نشد و برای پسرش اشک نریخت و گفت خداوند این پسر راداد و خودش از من گرفت.شهید حسن آباد درحالی که کم سواد بود اما زبان عربی را به خوبی صحبت می کرد.

 

همیشه آرزوی شهادت داشت و از خدا میخواست که شهید شود وبه همسر خود وصیت کرد که در چه مکانی اورا دفن کنن دوجای آن رامشخص کرد وبه همسر خود گفت موقعی که شهید شدم دو حوله ای که با خود به از مکه مکه مکرمه در زیارت خانه خدا  آورده بود یکی را روی صورتش ودیگری راروی بدنش پهن کند ودر قبر بگذارند که به وصیت شهید عملشد و وقتی جسد شهید را در خاک گذاشت این دو حوله را بر روی وی انداختند.

 

شهید حاج حسن اباد در عملیات 35 تانک عراقی را منفجر کرد. شهید حاج حسن اباد در دوران جنگ دو بار مجروح شدواز ناحییه چشم و پاوکمر در عملیات کربلای 4 شیمیایی شد واز شیمیایی خیلی رنج میبرد با این حال در 16 عملیات شرکت کرد ودر زمانی که فرمانده ای را به عهده داشت با همه ی بسیجیان و پاسداران خوش اخلاق و مهربان بود و همه ی پاداران و بسیجیان از او راضی بودند و وقتی برادرش روشن اباد مجروح شد در بیمارستان به ملاقات او رفت  و خندید گفت خدارا شکر میکنم که تو هم مجروح شدی خوش حال بود.

 

شهید حاج حسن‌ آباد از فرمانده گروهان‌های دوران دفاع مقدس که در عملیات‌های  والفجر ۴ و ۸ و کربلای ۴ و ۵ حضور داشتند و به عنوان شهید شاخص سال ۹۵ سازمان بسیج عشایری کشور معرفی شده بود.

 

شهید حاج حسن آباد در سال ۱۳۶۴ به مدت ۶ ماه در جنگ های سوریه و لبنان علیه اسرائیل شرکت داشتند. در درگیری های حجاج ایرانی با آل سعود در مکه مکرمه، سال ۱۳۶۶ و همچنین در بازگردندان پیکر های مطهر شهداء از خاک کشور عراق به میهن اسلامی که رژیم بعثی عراق قصد سوزاندان آنها را داشته است نقش بسزایی داشته اند.

 

وی در دوران دفاع مقدس دو بار مجروح گردید، یک بار از ناحیه چشم و بار دیگر از ناحیه پا و کمر، و در عملیات کربلای ۴ شیمیایی شد.

 

این فرمانده دلاور در سال 1366 در منطقه کردستان در عملیات نامنظم قرار گاه رمضان مجروح گردید و پس از مرخص شدن از بیمارستان تبریز به مقر تیپ خود در سقز مراجعه نموده که در حین بازگشت توسط بمباران هوایی دشمن در همان مکان در تاریخ 16/12/1366 به فیض شهادت نائل می گردد. و پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستای مورزرد زیلایی به خاک سپرده شد.

 

فرازی از وصیت نامه
من به جبهه می روم یا شهید می شوم تا به پیروزی نرسیم بر نمی گردم و چنانکه من شهید شدم از پدر و مادر و برادران و خواهران خودم و همه اقوام می خواهم برای من گریه نکنند چرا که من برای دینم، اسلام و رهبرم و خاک پاک این سرزمین و در راه خدا شهید خواهم شد و به پدر و برادرانم وصیت می کنم اگر شهید شدم، نگذارید جبهه های جنگ خالی شود. به میدان های جنگ بروید و از مرز و بوم این کشور دفاع کنید.

 

مسئولیت ها

۱-  فرمانده گروهان در لشکر ۱۹ فجر شیراز از تاریخ ۶۲/۰۶/۲۰ تا ۶۲/۱۰/۰۵ و همچنین از تاریخ  ۶۳/۱۰/۰۶ تا ۶۳/۰۴/۳۱

۲-  فرمانده گروهان در لشکر ۲۵ کربلا از تاریخ ۶۴/۰۶/۲۰ تا ۶۴/۱۰/۱۴

۳-  فرمانده گروهان در تیپ ۴۸ فتح از تاریخ ۶۶/۰۶/۲۵ تا ۶۶/۱۲/۱۶

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی