به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل به نقل از باشت نیوز؛ اسماعیل شفیعی سروستانی- در یادداشتی نوشت ؛اگرچه تجربه دویست ساله نمایندگان و سفرای دول استعماری در كشورهای اسلامی و مطالعات منظم شرقشناسان و سیاحان فرنگی درباره فرهنگ و آداب مردم این سرزمینها، غرب و گردانندگان نظام سیاسی و اقتصادی آنها را متقاعد ساخته بود كه مهمترین مانع فراروی سلطهجوییهای آنان حضور مستمر «قرآن و باورهای شیعی» در میان مسلمانان است و همه تمهیدات لازم سیاسی، نظامی، فرهنگی را هم برای دور كردن جوامع مسلمانان از این دو امر مهم و اساسی به كار گرفتند لیكن تجربه دو دهه گذشته و رویارویی فراگیر مردمی با غرب، آنان را وادار به مطالعه و تجربهای دقیقتر نمود.
وقتی در سال 1985 گردهمایی شیعهشناسان در تلآویو (فلسطین اشغالی) راز مقاومت و پایداری شیعیان در برابر غرب را وجود دو موضوع مهم (عاشورای حسینی و باور مهدوی) اعلام داشت مراكز مطالعات استراتژیك غربی و به ویژه انگلیس و آمریكا موفق به كشف دو عنصر در میانه فرهنگ شیعی شده بودند. عناصری كه به واقع چون روح سترگ و واحد باعث دوام و مقاومت این فرهنگ و مصونیت شیعیان در برابر هجمههای گسترده تبلیغی و فرهنگی و مادی غربیان بود.
به همان اندازه كه واقعه عاشورای حسینی مرگ را حقیر، دنیا را كمبها، تسلیم در برابر فجار و طاغوت زمان را ننگ و جهاد را فخر و عزت مینمود، باور مهدوی مقصد را معلوم، متعالی و شایسته مجاهده برای اكتساب آن میساخت. در واقع این دو در كنار هم معنی ویژهای به بودن، زندگی و حیات میدادند. معنایی كه در دل خود چگونه زیستن و برای چه زیستن را میپرورید. همان كه شهسواری چون حسین بن علی(ع) را وا میداشت تا از همه امنيّت اعتباری و داشتهها بگذرد و با همه خویشان و یاران خود را به صحرای پربلای كربلا بیفكند و ماندگاری و عزت را تا ابدالاباد نصیب خود و همه سواران مجاهد همركاب نماید.
در واقع راز بزرگ قیام حسین بن علی(ع) و قیام مقدس برای اقامه عدل در عصر ظهور در شكسته شدن بنبستها و گشوده شدن راهی فراخ، روشن و در عین حال عزتمند و ماندگار فراروی شیعه بود. در مقابل همه جریانات، ملل، نحل و فرقههایی كه ایستایی، تكرار در خود، پذیرش وضع موجود و راضی شدن بدان را تبلیغ میكردند. ذكر این نكته ضروری است كه همه حركت حسین بن علی(ع) مبتنی بر دریافتی آشكار و یقینی از مقصد و آینده بود. همان كه نحوه رفتن و زیستن، قیام، قعود، سكوت و اعتراض و بالاخره چرایی این حركت و قیام بزرگ را برای حضرت و یارانش معلوم میساخت و همه قیام و ظهور مقدس، همه اشعار و همه باور مهدوی نیز شیعیان را در برابر آینده و مقصدی روشن قرار میداد تا بتوانند در همه جای زمین و در هر عصر برای بودن و زیستن خود تعریفی آشكار عرضه نمایند.
این دو جریان بزرگ كه باطن و حقیقت فرهنگ شیعه را باز مینماید در نسبت با حجج معصوم الهی تمامی عزت را در خود دارد چه، به قول صریح و حق قرآن مجید: «... ولله العزه و لرسوله و للمؤمنین و لكن المنافقین لایعلمون»1 عزت از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمیدانند.
گفتوگو از حسین بن علی(ع9 در خود بلافاصله گفت وگو از مهدی صاحب الزّمان(ع) را دارد و به همین سان گفت وگو از مهدی(ع) ضرورتاً به گفت وگو از حسین، زیستن چون حسین و جهاد چون حسین بن علی(ع) میانجامد. چنانكه همه كسانی كه از انتظار و ظهور دم زدند و حسین(ع) را و تن ندادن به خواری و ذلت را و مجاهده را مسكوت نگه داشتند از مردان و زنان منتظر، جماعتی خمود، گوشهگیر، منفعل و مستعد استحاله ساختند و در مقابل همه كسانی كه از حسین و مبارزه دم زدند، اما از مقصد و منظور غایی و از مهدی(ع) سخنی به میان نیاوردند؛ یاران خود را در كشاكش سختیها و بروز شبهات زمانه به وادی انفعال و ایستایی و بالاخره ترك جهاد و مبارزه كشیدند و پذیرش وضع موجود و توجیه آن را روزی مقرر و سرنوشت محتوم آنان قرار دادند. همه كسانی كه حسین(ع) را در مكّه و بر گرد كعبه رها ساختند از مقصد و منظور دین و از امام دین هیچ نمیدانستند. اگر چه پاك و مطهر از همه آلودگیها معتكف خانه خدا بودند.
حسین(ع) حیات و زندگی را قرین با عزت میخواست ورنه همه آنچه بدان نام زندگی میدادند برای او عین مرگ و تباهی و ذلت بود و عزت را در دور ماندن از همه اخلاق و عمل و مناسبات ائمه كفر و شرك و نفاق و مبارزه برای دور نگه داشتن ساحت حكومت و ملكداری از عمله كفر و شرك و نفاق میدانست. چنانكه گفت و گو از مهدی(ع) و انتظار و منتظر ضرورتاً دوری از اخلاق و عمل ائمه كفر و شرك و نفاق عصر حاضر و مبارزه با همه عوامل خرد و كلان ائمه كفر را میطلبد ورنه، هیچ حج و صلواتی و هیچ صوم و زكاتی بی این حقیقت آشكار معنی و مفهوم ندارد.
بیگمان نیل به این منظور در گرو صدور بیانیه و ضرب سكّه و اسخت تندیس به بهانه سال «عزت و افتخار حسینی» نیست بلكه، در گرو وارد شدن این تفكر و باور ویژه در دستور حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بالاخره نظامی هم گردانندگان امور كشور اسلامی است. چنانكه قبل از آنكه از ما درباره تندیس و ضرب سكه زرین و لوح یادبود سؤال كنند، درباره معطل ماندن همه آنچه كه میتوانست زمینهساز قیام و ظهور مقدس امام عصر(ع) و بالاخره خونخواهی حسین بن علی(ع) توسط ایشان سؤال شود.
خوشا به حال آنكه مهیای پاسخگویی باشد.
انتهای پیام/
نظرات کاربران