شعار دو سیلابی تدبیر و امید دکتر روحانی که ناظر به مدیریت براساس عقلانیت و منطق در بخش « تدبیر» و دمیدن روح نشاط و امید در جامعه در بخش « امید» بوده ، مستظهر به گفتمان « اعتدال» با مفهوم قرآنی میانه روی «خیرالامور اوسطها» یعنی پرهیز از افراط و تفریط است و مزید بر آن، نماد «کلید» به معنی خاص بازکردن همه قفلهای ناگشوده که در سطوح داخلی و بین المللی آن را یدک میکشید به ملغمه ای مبدل گشت که نه تنها در عرصه سیاست خارجی راهگشا نبود بلکه با گره زدن همه امور به زلف برجام، حیثیت این دولت به زیر سئوال رفت و نظام را با چالشهای جدی مواجه ساخت.
آقای دکتر روحانی در مناظره انتخاباتی از سرهنگ نبودن و حقوقدان بودن خود سخن گفت ولی در برجام و دفاع از حقوق ملت ایران به دلیل اعتماد مطلق به آمریکا با وجود سابقه دشمنی دیرینه از کودتای ۲۸ مرداد تاکنون رودست خورد و این خود ناشی از جدی نگرفتن ذات استکباری آمریکا و نیز نصایح پدرانه امام و رهبری بود.
وی در عرصه داخلی و بویژه سامان دادن به اقتصاد و اشتغال نابسامان و رکود بی سابقه بیکاری که همه را معطوف به برجام نموده بود، با چالش های جدی مواجه است.
کلید واژه های آقای روحانی در گستره تدبیر و امید، کلید، حقوق شهروندی و گردش آزاد اطلاعات بدلیل تفاوت در گفتار و عمل به فراوانی نقض شده است.
دولتمردان قرائت های مختلفی از تدبیر و امید به عنوان شعار محوری رئیس جمهوری دارند تا آنجا که صیغه مشترکی بین استانداران نیز وجود ندارد.
بی شک هر پیام آوری باید پیام خودش را برای جامعه تبیین و مفهوم و غرض از طرح آن را به خوبی اظهار نماید زیرا واقعیت آن است که تدبیر و امید به خوبی تبیین نشده و همین امر موجب شده تا مصداقی از «هر کسی از ظن خود شد یار من» باشد.
احزاب مشارکت، مجاهدین و گروههای ۱۶ گانه دوم خردادی هر کدام با قرائت خود نوعی سهم خواهی نمودند و از طرف دیگر علقه سیاسی روحانی به جامعه روحانیت مبارز و انتظارات اصولگرایانی که وی را همراهی کرده بودند و تلقی آنان از این شعار و نیز گفتمان اعتدال موجب شد که هر کس از زاویه نگاه خود به تدبیر و امید به عنوان طعمه ای بنگرند.
برخی تاریخ مصرف شعار تدبیر و امید را در آوردگاه سیاسی اصلاحات با ترجمانی از توزیع مناصب مدیریتی بین جناح های چندگانه و خویشاوندان خویش تفسیر کرده و چنان مثله کرده اند که به یک تعبیر، رمزگشایی از ضرب المثل « رسیده، رسیده می خورد و نرسیده دنگلو» و شفاف تر آنکه توده ها و قشرهای مختلف که نسبت چندانی با جریانات سیاسی و مدیران در قله نشسته نداشته اند، محروم از غنائم و جایگاه های خاص شده اند.
معلوم نیست این شعار، رحم اجاره ای کدام جریان سیاسی بوده و برنامه های هر یک از دولت های توسعه سیاسی، سازندگی و اعتدال در هسته درونی آن چه بوده و موتور محرکه آن کیست؟
دیدگاه برخی از چهره های اصلاحات این است که روحانی فقط ظرف و منفذی جهت پیاده کردن برنامه های خواص عقبه این شعار است و قرائت آن ها از تدبیر و امید چگونگی تعامل با غرب ، جبران شکست حوادث فتنه ۸۸ ، رفع حصر کروبی و موسوی و جلوگیری از محاکمه محصورین و ساکتین فتنه است.
برخی پهنه تدبیر را در این دانسته که تدبیر، هم اندیشی و هم افزایی جهت برکنار شده ها و جلوگیری از افشای اسناد مرتبط به حوادث آن سال ها و بازگشت دوباره عناصر دخیل به عرصه های مدیریتی است تا این گونه مزد نقش آفرینی محسوس و غیر محسوس خود را در خلال آن سال بگیرند.
برخی تدبیر را شکستن قبح آن چه که فتنه نامیده شده معنی کرده تا با امید آفرینی به متهمین و همه عقبه ها و عوامل داخلی که به کمک غرب آتش بازی کرده اند روحیه داده و امید وصال به سکوهای مدیریتی داشته باشند. در هر حال تفسیر و تحلیل الفاظ تدبیر و امید به گستره هواداران و منتقدین بوده تا آنجا که اکنون گروهی از حامیان دیروز و نادمان امروز به عمد یا غیر عمد، صواب یا ناصواب تعریف شان از امید این است که برای امید دادن به غرب و چشمک زدن به آنان، تداوم چالش با نظام بوده است و این گونه به کالبد شکافی این موضوع می پردازند.
البته نگاه دکتر روحانی با دولت های در سایه و جریانات خاص در این موضوع نیز متفاوت است.
برخی از اصولگرایان همراه، غرض رییس جمهور را جدا از تعابیر و تفسیر به رای در افواه دیگران می دانند و مدعی هستند دکتر روحانی در موقعیت های مختلف به آن پرداخته و دوباره کالبد شکافی خواهند کرد.
اما از همین قماش افراد نیز عده ای معتقدند که جناب روحانی همه چیز را در برجام فدا کرده و قلب راکتور اراک را درآورد و ندانسته با غرب که به صراحت بیان می دارند ایران را با برجام ۲۵ سال عقب انداختیم، هم جهت شد که این خود نوعی تعریف از تدمیر به جای تدبیر است.
انتهای پیام/
نظرات کاربران