نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

17. بهمن 1395 - 9:35
17 بهمن مصادف با ششمین روز از دهه مبارک فجر و 3 نفر از رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد در این روز به شادت رسیده اند که در ادامه فرازی از زندگینامه و وصیت نامه آن شهیدان گرانقدر را مطالعه می کنید.

به گزارش پایگاه خبری چهارفصل، 17 بهمن مصادف با ششمین روز از دهه مبارک فجر و 3 نفر از رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد در این روز به شادت رسیده اند که در ادامه فرازی از زندگینامه و وصیت نامه آن شهیدان گرانقدر را مطالعه می کنید.

 

مردم بهمئي قوم گرايي را کنار بگذاريد

شهيدعلی محمد چک نژاد متولد سال 1344 در يک خانواده فقير و مذهبي در روستاي دوپر نظري از توابع بخش بهمئي ديده به جهان گشود.

تصویر شهید علی محمد چک نژاد

براي ادامه تحصيل روانه دبيرستان ليکک شد. وی دانش آموز سال اول دبيرستان بود که عازم جبهه شد. يکي از فعالترين نيروهاي انجمن اسلامي  و گروه  مقاومت منطقه به شمار مي آمد.

در آذر ماه سال 1361 از طريق بسيج  بهبهان به جبهه جنگ اعزام شد.سرانجام در تاريخ در عمليات والفجر مقدماتي در منطقه شيب نيسان به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

پيام شهيد: هميشه پشتيبان ولايت فقيه باشيد و خاري بشويد در چشم دشمنان ولايت فقيه تا رستگار شويد. مردم غيور بهمئي، مسائل قوم گرايي را کنار بگذاريد و بيشتر نيرو و کمک هاي مادي به جبهه اعزام نماييد.

***

 

شهیدی که همیشه وقت را غنیمت می شمارد

شهيد سيدفخرالدين محمدي فرزند سيدحقيق محمدي در سال 1347 در يك خانواده مذهبي از طايفه سادات در يكي از روستاهاي خان احمد از توابع باشت شهرستان گچساران چشم به جهان گشود.

او دوران ابتدايي را در شهرستان گچساران به اتمام رساند. از همان دوران كودكي عشق و محبت اسلامي در وجودش نمايان بود. او اول انقلاب همراه ديگر بچه ها اعلاميه هاي امام را پخش مي كرد و در كليه تظاهرات و راهپيمايي ها شركت مي كرد و بعد از انقلاب فعاليت شديدتري از خود نشان داد.

به دليل علاقه زياد به انقلاب اسلامي و همكاري با انقلاب در حزب جمهوري اسلامي ثبت نام نمود و يكي از بچه هاي فعال حزب به شمار مي رفت و در موقع تبليغات هميشه پيش قدم بود و اعلاميه و پوستر پخش مي كرد و روزنامه هاي جمهوري اسلامي را به فروش مي رساند .

تصویر شهید سیدفخرالدین محمدی

در هنگام رياست جمهوري شهيد رجايي و آقاي خامنه اي رئيس جمهور محبوب ايران نير با ديگر برادران حزب الهي تا نيمه شبها پوستر به ديوار مي زدند.

بعد از دوران ابتدايي بنا به تقاضاي دايي روحاني اش شهيد حجةالاسلام سيدابوالحسن رضايي به حوزه علميه شيراز راه يافت.

شهيد فخرالدين بعد از انقلاب به راحتي چند شب را در منزلشان نخوابيد و بعضي مواقع اصلاً‌ به منزل نمي آمد و شبانه روز جهت انقلاب فعاليت مي كرد . فردي بود خوشروي و خوش اخلاق، كم گوي، كم خور و كم خواب و پركار ، هميشه لباس ساده مي پوشيد.

هميشه وقت را غنيمت مي شمرد و همه وقت فعاليت مي كرد و اول مهرماه سال 1361 فرارسيد. وی نيز در مدرسه راهنمايي شهيد بهشتي گچساران ثبت نام نمود .

و در كلاس اول راهنمايي مشغول درس خواندن گرديد اما چون قبلاً دوره هاي مختلف نظامي را در كازرون و ياسوج ديده بود و حتي مدت چند روزي به جبهه رفته و برگشته بود و براثر علاقه شديدي كه داشت بعد از فتواي جديد امام وی مردانه عازم جبهه گرديد.

و لباس رزم پوشيد و عهد خود را با خداي خويش وفا كرد و در تاریخ 17 بهمن 61 در جبهه زبيدات عراق به شرف شهادت نائل گشت.

***

 

از مکانیکی ماشین تا بیسم چی در جبهه جنگ

شهيد محمود وندا متولد 1343 تحصيلات خود را تا كلاس پنجم در دبستان منوچهري چم شير و دوره راهنمايي را در مدرسه ابوريحان بيروني و اول دبيرستان را در دبيرستان شهيد مطهري گذراند .

تصویر شهید محمود وندا

در اين زمان بود كه انقلاب خروشيدن گرفت. او بعد از پايان سربازي همچون ديگر بسيجيان به جبهه اعزام شد در بار اول آسيب شيميايي ديد و مدت زيادي در يكي از بيمارستانهاي تهران بستري گرديد.

بعد از آن دوباره به جبهه اعزام شد و بار آخر بي سيم چي بود كه پس از انجام وظايف خود به نحوي شايسته در سال 66 به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

 

شهید از زبان پدرش:

بنده نصيب اله وندا پدر شهيد محمود وندا 67 ساله هستم.

يكي از خصوصيات بارز شهيد محمود وندا روحيه گذشت و فداكاري ايشان بود شهيد چيز چنداني نداشت اگر هم داشت به دوستان محتاجش مي بخشيد.

از تعميرات ماشين سررشته داشت و خيلي از كارهايي را كه براي تعمير ماشين هاي تعميري اقوام و آشنايان و يا حتي افراد مستحق انجام مي داد نديدم پولي بگيرد و دوست داشت هنرش را در خدمت خلق خدا به نمايش بگذارد.

يك سال يكي از آشنايان آمد منزل ما و خيلي عجول و ناراحت بود گفت محمود با خانواده ام رفته بودم بوشهر در برگشت پهلوي كتل بوشهر ماشينم خراب شد چون پولي جهت تعميرش نداشتم آمده ام كمكم كني محمود وسايل و لوازمش را برداشت .

و بعد از دو شب كار بر روي آن ماشين و تعميرات اساسي خودروي مذكور آن را با خانواده دوستش به منزل آورد و واقعاً در اين ميان حتي يك چيزي هم از جيب خودش هزينه كرده بود تا دوستش دچار مشكل نشود. شهيد داراي اين روحيه بود.

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی