نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

16. بهمن 1395 - 13:26
من مست و تو دیوانه/ ما را که برد خانه . در ادامه اکران فیلم های جشنواره فیلم فجر سی و پنجم با یک درام عاشقانه ای متفاوت روبرو شدم که تا حدودی تصاویر شسته و رفته و روایتی یکدست داشت.

به گزارش پایگاه خبری چهارفصل، در مقدمه چینی(exposition) فیلم اطلاعات زیادی نصیب مخاطب نمی شود. روایت آمیختگی سوفی و دیوانه به سینمای محض، از جایی آغاز می‌شود که امیر(امیرجعفری) با پریدن مقابل قطار مترو، قصد خودکشی دارد. زندگی در این نقطه برای او تمام شده است، ناگهان سوفی با حضور فانتزی گونه اش از راه می رسد و امیر را از پریدن جلوی قطار مترو باز می‌دارد.

نکته تامل‌برانگیز این است که بسیاری از آثار سینمایی که در جای‌جای این کره خاکی به صورت مستقل با تم، پیرنگ، میزانسن، جغرافیا و حتی فرم متفاوت ساخته می‌شوند، شاید هیچ ربط ظاهری به یکدیگر نداشته باشند، اما برخی فیلم‌ها چنان ساخته می شوند که نمی‌توان یکی از آنها را مستقل از دیگری قضاوت کرد.

آشنایی دختر و شخصیت امیر از همان ابتدا با استفاده از موقعیت های ایجاد شده و دادن اطلاعات بصورت دسته بندی و مبهم مخاطب را کنجکاو به ماجراجویی به ادامه فیلم می کند.

هر چقدر جلوتر می رویم با اطلاعات جدید، متوجه می شویم هر دو شخصیت به هم دروغ می گویند و در دقیقه ۶۰ فیلم است که دلیل شخصیت اصلی فیلم (امیر) از خودکشی را متوجه می شویم ولی در پایان می بینیم امیر باز هم دروغ گفته و ظاهرا بخاطر رضایت دادن به مقصر حادثه فوت پسرش و عذاب وجدانی که سراغش اومده قصد خودکشی داشته است.

دادن اطلاعات بصورت مبهم و دیالوگ هایی از جنس تئاتر و خیال پردازی دختری که حضوری معماگونه دارد و با چیزهایی که هر دو شخصیت سعی می کنند از هم پنهان کنند و البته بیشتر دروغ های خیال پردازانه دختر، مخاطب را کنجکاو می کند که در ادامه منتظر بماند تا راز این کنش و ‌واکنش ها را متوجه شود.

عنصر سورپرایز که لازمه هر فیلمنامه ای است در سوفی و دیوانه بخوبی رعایت شد هر چند در روند فیلم حدس های زیادی ذهن مخاطب را درگیر می کرد ولی در پایان همه اما و اگرها جواب داده شد و شوک عجیبی به بیننده وارد می کند. البته بعد از ورود دختر به زندان که همه چیز روشن شده بود ضرورتی برای ادامه فیلم نبود.

یکی از نکات هوشمندانه فیلمنامه نویس انتخاب طبقه سوم تخت زندان برای سوفی بود چرا که سوفی با فاصله ای که نسبت به هم اتاقی هایش از زمین داشت به شخصیتی کاملا خیال پردازانه تبدیل شده بود به نوعی که همسر خود را فضانورد تصور می کرد.

«محمد سلیمی راد»

انتهای پیام/

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی