به گزارش چهارفصل و به نقل از  پایگاه اطلاع رسانی چرام؛ شهيد شيروان عزيزي  در سال 66 پس از شناسائي 2توپ دشمن در شلمچه براي انهدام آنها حكم ماموريت گرفتند و در حين عمليات انهدامي توسط تركش خمپاره به سر مباركش به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

قسمتي از زندگينامه شهيد شيروان عزيزي 

مثل شهيد ،مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فاني شدن و پرتو افكندن است،تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند.آري شهداء شمع محفل بشريتند.سوختند و محفل بشريت را روشن كردند.(استاد شهيد مرتضي مطهري).

شهيد شيروان عزيزي در سال 1344 در روستاي مال آخوند در خانواده اي مذهبي پا به عرصه وجود گذاشت.

پدرش غلام حسين عزيزي به شغل كارگري و كشاورزي مشغول بود و از اين راه معاش خانواده را تأمين مي كرد شهيد دوران ابتدائي خود را در روستاي زادگاهش سپري نمود و جهت گذراندن دوره راهنمائي به مركز بخش هجرت نمود و اين دوره را در مدرسه راهنمائي فارابي لنده گذراند.بعد از اتمام دوره به علت فقر مالي ترك تحصيل نموده است.

ايشان داراي خانواده اي مذهبي ،معتقد،متدين و پاي بند به مسائل مذهبي بودند و در اعزام فرزندشان به جبهه رضايت كامل داشتند. شهيد متصف به اخلاق اسلامي بوده و از جهت خوشرفتاري سرآمد روستا و عشيره خويش بود.و هميشه در جلسات مذهبي و ديني شركت و فعال بودند.شهيد با والدينش بسيار مهربان بود.

و وجودش در خانه موجب شادي آنها مي شد همچنين در رفتار با مردم از صفت حسنه اخلاق نيكو برخوردار بود و با آنها به نيكي رفتار مي نمود بطوريكه مردم وي را الگو و نمونه مي شناختند .وي در اوقات فراغت خود به خانواده كمك مي كرد چرا كه سبب فزوني عبادتش گردد.

(بر اساس حديث هر كس به خانواده خود كمك كند جهاد كرده است)وگاهي اوقات نيز به مطالعه كتابهاي مذهبي مي گذراند.آخرين ديدار شهيد با خانواده اش در شهريور 66بود .

اولين وصيت شهيد در مورد نام ايمان براي فرزندش كه هنوز متولد نشده بود.البته گفتند بر حسب احتمال اگر پسر بود اين اسم انتخاب شود.و همچنين توصيه مي نمود بايد جوانان به جبهه روند و اگر اينها نروند جلوي دشمن گرفته نمي شود. شهيد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جوششي خاص را بخود ديد .

و غرق در اهداف انقلاب گرديده و بدين منظور ايشان با افراد جوشيده از متن انقلاب همكاري و هماهنگي كامل داشته است و خود را نسبت به حفظ انقلاب مسئول مي دانسته و انقلاب را يك حركت اسلامي و مردمي مي دانست. يكي از علتهايي كه شهيد عزيزي ترك تحصيل نمود فعاليت مستقيم او در جهت انقلاب اسلامي بوده است .

و هميشه ميل داشت در كليه راهپيمائيها شركت كند و خطوط انقلاب اسلامي را تبليغ نمايد.شهيد 5مرتبه از طريق بسيج به جبهه اعزام گرديد و در جبهات جنگ حضور پيدا كرد.در عملياتهاي والفجر مقدماتي ،والفجر 1 عمليات فاو شركت داشت و در جبهات پدافندي جنوب چندين بار شركت داشت.و تا زمان شهادتش 2بار مجروح شدند.

شهيد كه از هجوم دشمن به خاك كشورمان رنج مي برد حضور در جبهه را يك عبادت الهي مي دانسته و هر وقت مرخصي مي آمد اظهار مي داشت كه جبهه خانه من است و داراي روحيه اي تحريك كننده و مشوق بود.شهيد مدتي را نيروي كميته انقلاب اسلامي بود و مأموريتهاي زيادي در رابطه افراد قاچاقچي و ضد انقلاب داشتند.

سرانجام شهيد در سال 20/7/66 پس از شناسائي 2توپ دشمن در شلمچه براي انهدام آنها حكم ماموريت گرفتند و در حين عمليات انهدامي توسط تركش خمپاره به سر مباركش به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

روحش شاد و يادش گرامي 

وصیت نامه شهید

از او است ، سلام بر كسى كه تمام هستى و نيستى و خوب و بدى را در روز قيامت مى داند و از ما مى پرسد .

سلام بر مهدى (عج) كه مسلمانان در انتظار او هستيم وصيت من به شما برادران اين است كه تا آخرين قطره خونتان از اسلام و مكتب و امام عزيز دفاع كنيد دوست ندارم وقت عزيزشما را بگيرم مى بخشيد و اى خواهران عزيزم حجاب خود را حفظ كنيد كه حجاب تو كوبنده تر از خون من است .

سلام بر شما اى مادرانى كه بچه هايتان شهيد و اسير مى شوند و باز شما ميگوئيد: پسر ديگرم بايد برود و جاى برادرش را خالى نگذارد و همچنين روحيه قوى داريد . درود بر پدر و مادرى كه فرزند خود را اينطور تربيت مى كنند و او را در راه اسلام قربانى مى كنند . پدرم هيچ ناراحت مباش كه اين براى تو افتخار است كه اينچنين پسرى داشتى كه در راه اسلام خدمت كند و شهيد بشود . 

من از تمام خانواده هاى شهدا مى خواهم كه صبر داشته باشند و اقوامانم و پدر و مادرم و همسرم برايم ناراحت نباشند . 

والسلام على من تبلع الهدى 

و من الله توفيق شهادتى