نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

4. آبان 1396 - 16:50
گفت و گوی زیبای چهارفصل با حاتم ناطق زاده تا کنون توانسته بازخورد خوبی را در سطح جامعه داشته باشد و هر کس که پای آن می نشیند مثل یک کتاب رمان آن را تا آخر دنبال می کند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ در میزگرد هفتگی " یک فنجان گپ " هفته قبل، میزبان یکی از خبرنگاران صدا و سیما استان بودیم؛ گپ و گفت قبلی ما با حاتم ناطق زاده ملقب به بلبل عشایر را می توانید -اینجا- بخوانید.

 

در این قسمت هم می توانید ادامه گفت گوی صمیمی ما را با حاتم ناطق زاده دنبال کنید، گفت و گوی زیبایی که تا کنون توانسته بازخورد خوبی را در سطح جامعه داشته باشد و هر کس که پای آن می نشیند مثل یک کتاب رمان آن را تا آخر دنبال می کند. بدون معطلی شما را به شنیدن ادامه ماجرا دعوت می کنیم:

 

بعد از گزارش آب گرفتگی که درگفتگوی اول گفتم اولین کارتصویریم در واحد اطلاعات واخبار از طریق خبر سراسری شبکه یک پخش شد، همکارای رادیو و سیما دنبالم آمدند که برای آنها کار گزارشی انجام بدهم!

 

معمولا اویل کار شرایط سخت است، آیا در اول کار سختی هم کشیدید؟

 

شروع کارم در اولین روز با رادیو درکنار آقای رستمی با هشت برنامه نظیر؛ علم و فن،اقتصاد استان،مهمانی لاله ها، پسیناپسین، شویل آبادی، برنامه خانواده، سرزمین چهارفصل بود. معمولا در اکثر برنامه های زنده و مناسبتی حضور داشتم.

 

جالبه اینجا یک داستان زیبا برایتان تعریف می کنم، بد نیست مخاطبان تان هم در جریان قرار گیرند؛ اوایل کار دستگاه ضبط و صوتی همیشه داخل شهر همراهم بود که برای مردم تازگی داشت و دارای جلوه خاصی بود.

سالهای اول تازمانی که این دستگاه های ضبط صدا بود، شب وروز دستم بود. چون قدم بلند بود و باید ضبط روی دوشم می گذاشتم بعضی مواقع که خسته ام می شد، آن را روی کاپوت ماشین می گذاشتم.

 یک روز حواسم نبود دیدم ماشینه داره میره با داد و فریاد خودم و مردم رهگذر ماشینو نگه داشتیم. خیلی ترس داشتم، اگر مشکلی برای ضبط گزارشگریم پیش می آمد باید فردای آن روز در سازمان صدا و سیما جواب پس می دادم!

صدا و سیما مثل ارتش که دوران خدمت هرچیزی تحویل می‌گرفتی بایدتمام وکمال تحویل میدادی، همینطور به اموالش حساسیت خاصی دارد وحتی اگر پین یک وسیله گم بشه باید مثل همون رو پیدا کنی و پس بدی.

در اون قضیه هم شانس آوردم، اگه ضبط ازماشین می افتاد باید هنوز درگیر جبران هزینه آن می بودم ! چون اون ضبط کمیابی بود.

آقای ناطق زاده، بنظر اومدنت توشهر و حضورت توفضای شهر جذابیت خاصی داشته باشه؟ چون همیشه مردم شمارادر روستاهاوعشایر جستجومی کنند. موافقید؟

 

تمام روزهایم از اول صبح تا دوازده شب همه اش برام خاطره ست. آمدنم داخل شهر، اینکه یکی صدایم می کنه و با زن و بچه هایم نمی توانم وارد بازار بشم که اگر بخواهم در این مورد توضیح بدهم خیلی طول می کشد(با خنده).

وقتی وارد محدوده شهر می شی برخورد مردم با شما چطوره؟

لحظه لحظه زندگی ام با خاطرات زیادی همراه هست، مثلا اینکه معمولا من رو صدا میزنن: ای رفیق پیرزن ها چطوری؟

یا اینکه پیرمردها محبت دارند و روبوسی می کنند!

 

اینکه بخوام فضاهای شلوغی مثل پارکها ،بیمارستان، بازارعمده فروش ها و... باشم بطور کلی اقبال عمومی زیاده وخیلی ازوقتم معمولا گرفته میشه.

اکثرا از دور صدا می کنندو این براوقتی که جو مناسب نیست آزاردهنده است.

 

مثلا یک روز داخل داروخانه ای به اتفاق همسرم یک نفر از دور صدا زد، گفت: خوب بی بزل دورایزی (باخنده) دیدمت سوار یک خری و حرفهایی از این قبیل مثال ها!.

توفضای شلوغ براهر کی که باشه سخته اینکه یه مرتبه نگاه اطرافیان بیادسمتت.

اینکه کت یاشلوار وظاهرت مرتب نباشه،اینکه ماشینت بدپارک کنی،اینکه بدراه بری،اینکه باکی هستی،اینکه داری چی وازکجاخریدمیکنی، اینکه ظاهرت چه جوریه،اینکه واقعا همون فرد رادیویی و تلویزیونی هستی یانه و.....همه اش زیرذره بینی .

واین یه اصله وقتی داری تویه شبکه ملی کارمیکنی باید متفاوت باشی واین نه برامن بلکه براهمکارام مثل آقایان صابری،عباسی،آزادی،علیزاده،خ رضازاده و......نیزصدق میکنه. فضا طوریه که کوچک ترین وضعیت زندگی ماها یه کلاغ وصد کلاغ میشه.

سخته کسی بخواد خودشو جای ما بذاره!

وقتی میری اونور استان ومیبینی مردم دارن راجع به زندگی همکارات حرفایی میزنن که اصلا خودشونم خبرندارن وقطعا پیش اونا نیز ازما میگن. واین چیزی نیست جزاینکه زندگی ما زیرذره بینه وکاریش نمیشه کرد.باخنده(هرکه خربزه خه بی لرزش هم بایدبشینه)

مسائلی که بیشتر در روستا با آنها درگیر هستید را بیان نمایید؟

وقتی با زن و بچه هایم از یک روستایی گذر می کنیم و داخل روستایی ویاکنارچشمه ای تویه روستاتوقف میکنیم اگه مردم خبردارشن جمع می شن، فکر می کنن برنامه شونشینیه یاازاونجایی که ما رابواسطه میکروفن صداوسیماوبرنامه صدای ابادی به تهیه کنندگی مهرداد محمدیانفر طاس احمدی که هرشب یکی از مشکلات روستاها راحل میکنه می باشد جمع میشن ومحبت دارن وتازه اونجاست که دیگه فراموش میکنیم مثلا زن وبچه را اوردیم تفریح.

وهمسرم خانم بخشیان همیشه باخنده میگه یاد ندارم توچندسال زندگی یه بارماراجایی براتفریح برده باشی که کارصداوسیماتوش نباشه.

کاش در این مورد خانواده من می آمدند برای شما صحبت می کردند. اینو باید از همسرم که دخترسردارشهید بخشیان هست وخودش نیزمشوق بنده درخدمت به مردمه بپرسید.

حالا که در مورد همسرم گفتم چند نکته دیگه هم اشاره کنم. واقعا ایشون فردی خیر ودلسوزه که همیشه باخنده وشوخی میگه در طول این هفت سال که با هم ازدواج کردیم ناطق با کارش ازدواج کرده است!

 

حتی همین نوروز که به دیلم گناوه رفته بودم دوربینی که پارسال خریدم باخودم برده بودم و مستند کار میکردم. مثلا داخل دیلم و گناوه مستند کار کردم و از شبکه دنا پخش شد. مردم را لب ساحل نشاندم با همراهی مردم استان خودمان، خوزستان،  فارس و استانهای مختلف با اونها گپ می زدم که الحمدالله جشن خوبی هم همونجا برگزار شد. یعنی دقیقا سه برابر جمعیتی که داخل شونشینی معمولا می نشستند، اونجا فقط فیلم و عکس می گرفتند. 

 

آقای ناطق زاده در حال حاضر پرمخاطب ترین برنامه ات کدام برنامه است؟

علاوه بر برنامه شونشینی یکی از برنامه هایی که هرچه دارم از همین برنامه است صدای روستایه. صدای ابادیه که قبلا به اسم شویل آبادی بود ولی آلان صدای روستاست. تمام شبها ازساعت هفت تاهشت شب به جز روز جمعه برنامه صدای روستا باید به روی آنتن بره و در این برنامه روستای مورد نظر را کاملا معرفی می کنیم، توانمندی های روستا را شناسایی می کنیم و در بخش سوم مشکلات مردم روستا بیان می شه و برای رفع مشکلات مورد نظر با حضور مسئولین مربوطه تا حل نهایی مشکلات پیگیری می کنیم.

آقای ناطق زاده دلیل اصلی که لهجه لری را برای اجرای برنامه هایت انتخاب کردید چی بود؟

برای اولین بار که وارد صدا و سیما شدم به اجرای برنامه با لهجه فارسی علاقه داشتم که یک همکاری به نام آقای داستان که جانباز دفاع مقدس است به من گفت: برنامه شویل آبادی را اجرا کن!

 

همزمان با اون 12 برنامه داشتم. این برنامه با توجه به اینکه با لهجه لری اجرا میشد برام سخت بود!

واقعا هم کارسختیه به هرحال این کار را تقبل کردیم و چنتا گزارش گرفتیم و این گزارش ها برای تهران ارسال شد و نمره بالای 70 گرفت. ازآن زمان به بعد علاقه ام بیشترشد وحتی تمام برنامه های بنده که از طریق تهران مورد ارزیابی قرار می گرفت نمره عالی کسب می کرد.

وشایدیکی از دلایلی که این حقیر باعنوان شغلی گویندگی درتهران استخدام شدم بخاطر نمره های ارزیابی بالای ستادی بودکه بواسطه سبک متفاوت اجرابه فرمایش کارشناسان ستادی باسبک موزیکال کسب کرده بودم. 

می شه برای مخاطبان علاقمند ما بگید که روند استخدام بعنوان گویندگی با چه شرایطی صورت می گیره؟ 

 

 اگر مرکز الگو خالی باشه معرفی میشی کمیته تخصصی استخدام، چهارده نفر در دفتر مرکزی صدا و سیما از شما تست میگیرند وازاین طریق درعنوانهای شغلی سازمان مثل گوینده ،گزارشگر،تهیه کننده وغیره استخدام می شوید ومن هم اکنون با عنوان شغلی گوینده دو، استخدام هستم.

 

درطول سال های حضوردرصداوسیما جاهای دیگه هم مشغول بودین؟

 در آن زمان که حق الزحمه ای کارمیکردم درکنارصداوسیما به مدت سه سال به عنوان روابط عمومی بنیاد مسکن مشغول بودم. با ماشین بنیاد مسکن که به روستاها می رفتم هم کار بنیاد مسکن را انجام می دادم و هم کار صدا و سیما را دنبال می کردم.

تمام روز داخل روستاها بودم چون بحث سند روستایی، بحث اراضی، بحث پروانه ساخت، مقاوم سازی مسکن روستایی که برای انجام این کارها باید حتما به روستا سفر می کردیم.

سه سال نیز مسئول روابط عمومی امورعشایربودم وبه تنهایی ،باکارشناسان ومدیرکل همه مناطق عشایری می رفتم وبرنامه تهیه میکردم. واین طور شد که علاقمندیم به روستاها وعشایرصد چندان شد.

چون  امور عشایر همیشه یک خودرو در اختیارم می گذاشت و به مناطق عشایری می رفتم. کمتر منطقه عشایری هست که نرفته باشم. مردم عشایر به ما ابراز علاقه نشان می دادند که بعضی موقع که مقابل شان قرار می گیرم واقعا خجالت می کشم. 

 

وقتی خاطرات آن روزها را به یاد می آورم گریه ام می گیرد و بعضی از دوستان به من می گویند به تو نمی آید که چنین روحیه ای داشته باشی وتنها چیزی که در زندگی ام جایگاهی ندارد غرور و تکبر است.

 

 

سبک خاصی هم در این کار داشتید؟

از آدم های متکبر نفرت دارم و هیچ وقت با چنین آدمهایی نشست و برخاست ندارم.

ضمن اینکه با رفتارهایم سعی می کنم به آنها بفهمانم که این رفتارهای شما هیچ ارزشی نداره.شاید سبک و تن صدایم عده ای را آزار بدهد ولی به نگاه کارشناسان صاحب امر این را یک سبک خاص قلمداد می کنند که مورد رضایت مسئولین امر است.

 این سبک فقط متعلق به خودمه و تقلیدی از هیچ هنرمند دیگری نیست. زیبایی کار بخاطر اینه که، کاری را که ما انجام می دهیم طبیعی و متعلق به سلیقه خودمان هست.

این نمره بالایی که کارشناسان در مورد برنامه های ما می دهند یکی از دلایل اصلی اش بخاطر همان روابط صمیمانه با مردم است.

امکان ندارد یک برنامه ای داخل روستایی اجرا کنم و اکثر مردم آن روستا حضور نداشته باشند  و این هم بخاطر صمیمیتی است که بین خود و مردم برقرار می کنم.

 

ادامه دارد ...

 

انتهای پیام

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی