نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

17. آبان 1396 - 8:48
شاید کمتر کسی باور نماید که بخش زیلایی از توابع شهرستان بویراحمد بهترین فصل زندگی شان هنگامی است که درختان بلوط وحشی در فصل پاییز آخرین میوه آرزومند دلهای نیازمند قصه ما را از سر نیاز برآورده می سازد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ اینجا سرزمینی است از جنس نور که مردمانش برای زنده ماندن از میوه درخت بلوط بعنوان قوتی لایموت استفاده می نمایند. مردان و زنانی که آخرین فریادهایشان را با شاخه این درخت با سخاوتمند در میان می گذارند تا در این دنیای دلواپسی با امید برای ادامه زندگی در برابر خانواده خویش شرمنده نگردند.

شاید کمتر کسی باور نماید که بخش زیلایی از توابع شهرستان بویراحمد بهترین فصل زندگی شان هنگامی است که درختان بلوط وحشی در فصل پاییز آخرین میوه آرزومند دلهای نیازمند قصه ما را از سر نیاز برآورده می سازد.

در این ماه توشه اندوزی برای فصل سرد و طاقت فرسای زمستان و تنها راه رهایی از تنگنای روزگار در این میوه وحشی تفسیر می شود که چشم پوشی از آن به هیچ وجه قابل توجیه نخواهد بود.

آری؛ اینجا نقطه کور و ثقل مرزی درماندگی که خلایق روزگار آخرین ترفند زنده ماندن خود را با بلوط های شکم پاره محک می زنند و بهترین حس به خدا نزدیک بودن را در این سرمایه الهی به جستجو نشسته اند.

و بلوط درختی سخت کوش در برابر ناملایمات روزگار می باشد که برای زنده ماندن نفوس اهل زیلایی، نوای رهایی از ممات را می سراید و بعنوان نقطه عطفی در سرفصل زندگی این مردم راز و رمز جبروتی را آشکارتر می سازد.

سفرنامه دوربین چهارفصل به بخش زیلایی حاوی به تصویر کشیدن اوج محرومیت و شقاوت روزگار  مردمی می باشد که با یادآوری زندگی ماقبل تاریخ، مردم برای زنده ماندن از برگ و میوه های درختان وحشی استفاده می کردند و سپس با برخورد جرقه دو تا سنگ خویشتن را در برابر زمختی سرمای طاقت فرسا نجات می دادند.

برای این سرزمین آکنده از مهرورزی با مردمان باصداقت و خداجو باید یک تاریخ به بلندای انسانیت نوشت تا شاید دل مسئولانی به درد آورد که وظیفه ما در قبال این مردم فرتوت چه بوده است که این همه کاستی و کمبود موج می زند.

دستان ترک خورده به همراه چین و چروک پیشانی ضخیم و نقش بسته، نشان از بی نشانی مسئولانی را می رساند که تا به حال برای این دلهای قابل تیمار محبت را به حراج خدمت نگذاشته اند.

براستی آیا با دیدن این تصاویر نایاب می توان شعور معرفتی مردم این دیار را در قصه مدینه فاضله ای به تفسیر نشینیم که به جرم این همه تنگنا و محرومیت، بخاطر بی گناهی شان می باشد؟

باشد از نگاه لنز دوربین، دلهای مان ترک مهرورزی بردارد و خوشبخبتی را در اعمالی به جستجو وا داریم که دلی را از روی دردمندی التیام ببخشد و آفتاب سعادت را در پشت این همه ناملایمات روزگار در طلوعی دوباره نظاره گر باشیم.

و زیلایی باز قصه ای دراز دارد به قدمت مردمان کهن و خداجویی که در اوج محرومیت  بی محابا در پشت پرچین جاده انتظار هنوز چشم امید دوخته اند تا شاید توانا باشیم بنی آدم اعضای یکدیگر را در مقام عمل خوب معنا و تفسیر نماییم.

انتهای پیام /

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی