نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

6. دى 1396 - 8:05
پیری غیرقابل باور دختران زیلای آنقدر تلخ و ناگوار است که هنگامی سن و سال شان را از خودشان می پرسیم، لبخندی برخلاف میل می زنند و به ما می گویند که: «خیلی پیر شده‌ایم، نه...؟!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ هم زمان با روند رو به رشد پیر جمعیتی در جامعه؛ اینجا در  سرزمینی دور افتاده و محروم شده ار امکانات اولیه زندگی، دخترانی هستند که دوران پیری را در سنین نوجوانی و جوانی سپری می نمایند. فریاد بی صدای مردمانی که اوج محرومیت را می توان در چهره های تکیده و به چین و چروک افتاده  مشاهده کرد. اینجا وادی دردهای بی درمان از جنس بی همدمی و غیرمانوس با الفت و مهربانی است که از ادامه راه یک زندگی معمولی جا مانده اند.

زیلایی نقطه ای کور و دور افتاده در شهرستان بویراحمد از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد گریبانگیر مشکلاتی حاد و غیرمتعارف است که گنجانیدن این همه سوز و درد در این مقال قابل گفتن نیست. بحران بی مهری و محبت هنگامی در عدم وارسی به همنوعان شکل می گیرد که نمی توانیم دنیای زندگی مردمانی را به نظاره نشینیم که برای خودشان دنیای دیگری و خارج از زندگی روزمره دارند.

داستان دختران رو به کهولت رفته زیلایی قصه درازی دارد که با هیچ جان دارویی التیام نمی پذیرد و برای رسیدن به دلهای دردمند این عزیزان باید با پای دل سفری دور و دراز از جنس مهرورزی داشت تا با پهن کردن سفره ناگفته هایشان به یکی از هزاران رازهای نهفته انان دست بیابیم.

فصل مشترک نیازمندی ها و گلایه‌هایشان "نداری" است. اما ندارمی اینجا و در این منطقه بیشتر از همه، روی سر زن‌ها و دخترها خانه کرده و از همان روزهای کودکی پا به‌ پای شان بالا آمده و خیلی زود آنها را پیر نموده است. محرومیت از همه چیز روی صورت تک تک زنان زیلایی تازیانه زده است و رد این تازیانه هرسال که می گذرد با پیری آنها پیوند ناگسستنی می خورد و پررنگ‌تر از سال قبل می شود. پیری غیرقابل باور دختران زیلایی آن‌قدر تلخ و ناگوار است  که هنگامی  سن و سال شان را از خودشان هم می پرسیم، لبخندی برخلاف میل  می زنند و به ما می گویند که: «خیلی پیر شده‌ایم، نه؟  

شبیه این دختران میانسال در چهره را بیشتر در افسانه ها می توان یافت که با عبور از تنگناهای روزگار این روزها نفس کشیدن را به زور از خداوند طلب می نمایند. آنانکه نازهای دخترانه شان را در سختی های  زندگی گم کرده اند و عنفوان جوانی را در تقابل و تغافل جبر زمانه به جای گذاشته اند تا در این زمان آرزو و امید را از سر افسوس با آیه های یاس نجوا نمایند.

چه کسانی باید پاسخگوی این همه درد و رنج محرومانی باشند که هیچگاه به این  فکر نکرده اند چنین نجیب زادگانی در منطقه زیلایی گرفتار چشم انتظاری گشته اند؟ به کدامین مثنوی سراسر شعور به آگاهی باید در سوگ این بیچاره گان وامانده از داستان رهایی سرود  تا بهفمیم که این منطقه جغرافیایی دور افتاده از التفات  مهرورزان متعلق به سرزمین ایران است!

برای شفاعت مردمان این دیار که قلوبشان لبریز از زخم های کهنه و ریشه دار است چه راهکاری باید چاره کرد تا بحق توانسته باشیم در پیشگاه وجدان خود راحت و سرافراز باشیم. آیا تا به حال در نقشه خدمتی مان و بنا به حس و ذات نوعدوستی مان به این مهم فکر کرده ایم که پیر و فرتوت شدن دختران و مادران زودنر از موعد بخش زیلایی بخاطر فقر و محرومیت و نداشته هایی از جنس مهر و محبت است!

به هرحال؛ پایگاه خبری چهارفصل بنا به رسالتی که بر عهده دارد با به تصویر کشیدن این چهره های درهم تکیده روزگار، اوج محرومیت و بی وارسی را برای مردم نوعدوست و متولیان امر از لنز دوربین می گذراند تا شاید در گذشت روزگار توانسته باشد ندای محرومیت این عزیزان را با فریادی بی صدا به گوش مردم رسانیده و در بهبود وضعیت معیشتی آنان گامی مهم و اساسی  بردارند.

انتهای پیام /

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی