به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «چهارفصل»؛ استان کهگیلویه و بویراحمد، با دامنههای سرسبز، رودهای خروشان و هوای پاک، یکی از زیباترین و بکرترین مناطق ایران محسوب میشود. شهر یاسوج، مرکز این استان، به حق «پایتخت طبیعت ایران» نام گرفته است، شهری که میتوانست الگویی برای توسعه متوازن و گردشگری پایدار باشد، اما اینروزها به نمادی از غفلت و بیمهری در حوزه زیرساختهای شهری تبدیل شده است؛ در حالی که طبیعت چشمنواز یاسوج، گردشگران بسیاری را به سوی خود میخواند.
ضعف فاحش در امکانات اولیه شهری، چهرهای زخمی و ناکارآمد از این شهر نمایش میدهد. این تناقض دردناک، بیشتر از هر جا در نقاط حیاتی خدمترسانی به شهروندان خودنمایی میکند.
در میان این کمبودها، سیستم حمل و نقل عمومی و به ویژه ایستگاههای تاکسیرانی، وضعیتی تاسفبار دارند. این ایستگاهها که باید محل امن، راحت و سازمانیافتهای برای تردد روزانه هزاران شهروند باشند، خود به کانونی از مشکلات و نارضایتیها تبدیل شدهاند.
در این میان، ایستگاه تاکسیرانی شصتمتری یاسوج، به دلیل موقعیت مرکزی و تردد بسیار بالا، نمونه عینی و آشکاری از این فراموشی و بیمسئولیتی است.
وضعیت این ایستگاه را میتوان مصداق بارز «فاجعه مدیریت شهری» نامید. جایی که حتی ابتداییترین امکانات نیز برای رانندگان و مسافرانی که ساعتها در آن توقف و انتظار میکشند، فراهم نیست. نبود روشنایی مناسب، بزرگترین و خطرناکترین معضل این ایستگاه است. با فرا رسیدن شب، به ویژه در فصل پاییز و زمستان که هوا زودتر تاریک میشود، این ایستگاه پس از اذان مغرب در تاریکی مطلق فرو میرود. این تاریکی، نه فقط یک کمبود، که بستری برای ایجاد رعب و وحشت و ناامنی است. مسافران، به ویژه زنان و سالمندان، با ترس و دلهره وارد این فضای سیاه میشوند و رانندگان نیز در معرض تهدیدات احتمالی قرار میگیرند. چگونه است که در مرکز شهر یاسوج، جایی با این میزان تردد، حتی یک چراغ روشنایی استاندارد نیز وجود ندارد؟
فهرست محرومیتهای این ایستگاه به تاریکی ختم نمیشود؛ نبود سایهبان یا کانکس مدیریت، باعث میشود رانندگان در فصل گرما زیر آفتاب سوزان و در روزهای بارانی زیر باران، بیپناه بمانند. عدم وجود وسیله گرمایشی در زمستانهای سرد یاسوج، ساعتهای انتظار را به آزمونی سخت تبدیل کرده است، نبود نیمکت یا صندلی برای استراحت، عدم دسترسی به آبخوری یا سرویس بهداشتی، و فقدان هر گونه المان شهری مانند سطل زباله، تابلوهای اطلاعرسانی واضح یا خطکشیهای مناسب، تصویری از یک محل متروکه و رها شده را در ذهن مراجعهکنندگان حک میکند.
این شرایط، تنها یک ضعف مدیریت شهری و کمبود امکانات رفاهی نیست؛ بلکه یک توهین به کرامت شهروندان یاسوجی و مهمانان این شهر است. رانندگان تاکسی که ستونهای اصلی جابهجایی در شهر هستند، در سختترین شرایط به خدمترسانی مشغولند و مسافرانی که برای کار، درمان یا خرید ضروری به مرکز شهر میآیند، مجبور به تحمل محیطی خشن و نامناسب میشوند.
سئوال اساسی اینجاست که، مسئولان کجایند؟
شهرداری یاسوج به عنوان متولی اصلی فضای شهری، اداره کل راه و شهرسازی استان به عنوان ناظر بر مبلمان شهری، و استانداری به عنوان بالاترین مقصد اجرایی استان، در قبال این وضعیت چه پاسخی دارند؟ آیا تامین چند چراغ روشنایی، نصب یک سایهبان و چند نیمکت، آنقدر پروژهای عظیم و پرهزینه است که در بودجههای کلان شهری و استانی جایی ندارد؟ یا این که اولویتبندیها به سمتی دیگر رفته و دردهای مردم عادی در پایین این فهرست قرار گرفته است؟
وضعیت ایستگاه شصتمتری، تنها یک مثال از هزاران معضل است. این مشکل احتمالاً در بسیاری دیگر از نقاط شهر و استان نیز وجود دارد.
از مسئولان میپرسیم: آیا زمان آن نرسیده که به جای شعارهای کلی درباره توسعه و بلاگری در شبکههای اجتماعی، قدمهای عملی و ملموسی برای بهبود زندگی روزمره مردم بردارید؟
آیا شایسته است پایتخت طبیعت ایران، در تاریکی و محرومیت از ابتداییترین امکانات شهری غرق شود و شما به عنوان خادمان مردم اینگونه بیتفاوت باشید؟
مسئولان محترم باید پاسخگو باشند. مردم یاسوج، شایسته زندگی در شهری با بهترین استانداردهای رفاهی هستند. بهبود ایستگاههای تاکسیرانی، نه یک لطف به شهروندان، بلکه وظیفه قانونی مدیران مربوطه است.
امید است با انتشار این گزارش، چراغهایی که در ایستگاه شصتمتری روشن نشدهاند، حداقل در دلها و ضمیر مسئولان روشن شود و شاهد اقدام فوری و جدی برای ساماندهی این وضعیت اسفبار باشیم.
انتهای خبر/
نظرات کاربران