نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

28. خرداد 1393 - 9:35
حسن روحانی در زمان انتخابات شعارهای متنوع و مختلفی سر داد که بررسی آنها نشان می دهد این شعارها هیچ گونه ساختاربندی ندارند و وی هیچ گفتمانی نداشته است.

 چهارفصل ، یاداشت ارسالی مهدی دلبند،  24خرداد سال گذشته یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و از میان 6نامزد انتخاباتی،حجه الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی با رأی مردم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.این انتخابات نمود دیگری از مردمسالاری دینی در کشور بود.در حالی که انتخابات سال 88 با ادعای دروغین تقلب فتنه گران به کام مردم مسلمان تلخ شد و منجر به حماسه عظیم 9 دی گشت،اما همان فتنه گران در این انتخابات-که با همان قانون و توسط همان نظام اجرا شده بود-دیگر ادعای تقلب و ابطال نکردند و وقیحانه سخن از گذشت از طلب سال 88 خود زدند.

اصلی ترین دلایل پیروزی روحانی ،تعدد کاندیداهای اصولگرا،سهم خواهی های گروه های اصولگرایی و تفرق آنها،تبلیغات گسترده رسانه های دشمن و اوضاع نابسامان اقتصادی در دو سال آخر دولت دهم بود.

حسن روحانی در زمان انتخابات شعارهای متنوع و مختلفی سر داد که بررسی آنها نشان می دهد این شعارها هیچ گونه ساختاربندی ندارند و وی هیچ گفتمانی نداشته است.

در این مقاله سعی بر آن است تا اصلی ترین این شعارها مورد بررسی قرار گیرد تا مدعای نوبسنده اثبات گردد.

1.حسن روحانی شعار انتخاباتی خود را «دولت تدبیر وامید» برگزید.معنای این شعار آن بود که در طول سال های گذشته-دولت احمدی نژاد-بی تدبیری بر کشور حاکم بوده و عقلانیت از دولت رخت بر بسته بود.بدین سبب مشکلات مختلف به ویژه مسائل معیشتی امید را از جامعه ایران زدوده بود. بنابراین ما برآنیم تا با تدبیر-تشکیل دولت نخبگانی بر خلاف رویه احمدی نژاد که مردمی بود-امید را به جامعه برگردانیم. منظور از نخبگان نیز همان سرمایه داران و کارگزاران و دانشگاهیان فرنگ رفته و کانادانشین بودند.

از همان ابتدا حسن روحانی اثبات خود را در نفی رقیب دید و از هر فرصتی برای ویران نشان دادن کشور در هشت سال گذشته و منجی نشان دادن خود استفاده کرد. البته او تنها نبود.بلکه هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی-که روحانی در مناظرات تلویزیونی خود به نیکی از آنها یاد کرد تا دین خود را نسبت به آنها که جاده صاف کن پیروزی او بودند ادا کند-نیز دائما به تخریب دولت قبل می پرداختند.گو اینکه تمام مشکلات فرهنگی و اقتصادی ریشه در دولت اصولگرایی دارد و دولت های آنها مبرا بوده است.در واقع روحانی ،ادامه هاشمی و خاتمی است.

اکنون در آستانه یکسالگی دولت تدبیر و امید انبوه مشکلات اقتصادی همچنان به قوت خود باقی است. تنها تدبیر دولت برای حل مشکلات،باج دادن در پرونده هسته ای به امید رفع تحریم ها بوده است.

تدابیر فرهنگی دولت البته داستان دیگری دارد. در یک کلام باید گفت مشی فرهنگی دولت روحانی همان مشی دولت های رفسنجانی و خاتمی است که مشی لیبرالی و سکولاری بود.در مجال دیگری به مقوله فرهنگ خواهم پرداخت

2.تصور آقای روحانی این است که گره مشکلات اقتصادی مسئله تحریم است.بنابراین یکی از شعارهای او این بود که «چرخ سانتریفیوژ باید بچرخد چرخ کارخانه هم باید بچرخد».او قائل به بازی برد –برد در مذاکرات هسته ای بود. اما بر همگان مبرهن است که خوش بینی نسبت به غرب یک بازی برد –باخت است.سیاست اعتدالی روحانی در خوش باوری نسبت به غرب ادامه همان سیاست تنش زدایی اصلاحات است.در حالی که رهبر معظم انقلاب بارها اعلام فرموده اند که نسبت به مذاکرات خوشبین نیستم و ما هیچ نتیجه ای نخواهیم گرفت ،روحانی و تیم هسته ای اش اما دائما با ذوق زایدالوصفی ابراز خوش بینی می کنند.

آنچه تاکنون حاصل این«تدبیر»بوده،تعطیلی مراکز و فعالیت های هسته ای کشور در قبال وعده های غیرعملی رفع برخی تحریم ها و پرداخت پول های بلوکه شده خودمان به صورت اقساط است(توافق نامه ژنو)

3.اما واژه دیگری که شیخ دیپلمات مدام بر زبان جاری می نماید «اعتدال»است.روحانی سعی دارد دولت خود را نه اصولگرا و نه اصلاح طلب،بلکه دولتی فراجناحی و معتدل-در مقابل افراطی گری- معرفی نماید.او به زعم خود تندروهای هر دو گروه را کنار زده و عزم کرده تا افراطیون را منزوی نماید.البته روحانی ظاهرا همه را به یک چوب می راند و وهابیت و اسرائیل و جبهه پایداری هر سه را افراطی و خشونت طلب می خواند.

باید از ایشان سؤال نمود مرز اعتدال کجاست؟وشما با کدام معیار و میزان مرزبندی نموده اید؟آیا وجود تندروهای اصلاحات و فتنه گران سال 88 در دولت شما مصداق اعتدال است؟میدان دادن به مفسدین اقتصادی و آقازاده های گردن کلفت چطور؟با جولان دادن لیبرل ها و سکولارها در فرهنگ و هنر که نگرانی علما را هم برانگیخته است کدام اعتدال محقق شده است؟

4.جناب آقای روحانی بارها «حقوقدان»بودن خود را بیان نموده و از سرهنگ بودن و پادگانی فکر کردن بیزاری جسته است.آقای روحانی حقوق را در انگلیس خوانده است.او در مورد حقوق،انگلیسی فکر می کند.دائما از حقوق بشر،حقوق شهروندی،حقوق ان پی تی و امنیت سخن می گوید.

ادعای روحانی این است که به مسائل نگاه امنیتی ندارد اما هرجا به ویژه دانشگاه ها که برای سخنرانی می رود تدابیر امنیتی اتخاذ می شود.روزنامه منتقد توقیف می شود.به منتقدین برچسب زده می شود.

این چند شعار مشتی است نمونه خروار تا نشان دهد که آقای روحانی هیچ گفتمان خاصی ندارد و صرفا شعارهایی به صورت پراکنده و بدون مفصل بندی و متناقض با هم از سوی وی مطرح شده است.

افراطی گری در پوشش اعتدال،امنیتی کردن با پوشش حقوقدان بودن،باج دادن به دشمن در پوشش تنش زدایی و تعامل،بی برنامگی و بی تدبیری در پوشش تدبیر

با حفظ احترام برای آقای رئیس جمهور باید اذعان کرد که جناب ایشان به واسطه خوانش علوم انسانی در غرب در بسیاری از جاها با تساهل و تسامح و التقاط م آبانه به مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و حتی دینی کشور نگاه می کند.

انتهای پیام/گ

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی