به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چهارفصل، اسحاق آقایی عکاس جوان یاسوجی می گوید: عکاسی مردم نگاری را به این دلیل که خودم در فضای عشایری و روستایی بزرگ شده ام دوست دارم. از روز اول تکلیف خودم را مشخص کردم شاید عکسهای ما الان خریدار نداشته باشد اما در آینده نسلهایی که این نوع زندگی را تجربه نکرده اند دوستشان خواهند داشت.
برای آشنایی بیشتر با روزگار عکاسان هنری و مردم نگارگفتگوی سایت استان با آقایی را بخوانید.
چه شد به سمت عکاسی رفتید؟
من سینما و فیلمسازی خواندم اما سینما هنر گروهی است و شرایط کار در گروه سخت است. به مرور متوجه شدم به عکاسی بیشتر از فیلمسازی علاقه دارم.اوایل چون دانش آموز بودم و شرایط خرید دوربین نداشتم پسدست به دامن ارشاد می شدم .بیست هنرجو بودیم و ارشاد 2 دوربین آنالوگ داشت که می توانستیم نوبتی و براساس برنامه از این دوربینها استفاده کنیم.شرایط خیلی سخت بود.حتی یادم هست 4 هزار تومان شهریه دوره های آموزشی هم برای ما که اغلب از روستا آمده بودیم مبلغ زیادی بود.
امروز با وجود گوشیهای هوشمند و دوربینهای دیجیتال دسترسی به دوربین عکاسی آسان شده آیا می توان نتیجه گرفت که عکاسی هم آسان و عمومی شده است؟
دیجیتال به جامعه وهنرعکاسی همزمان خدمت و خیانت کرد.خدمت از این جهت که مسایل را ساده تر کرد.دسترسی همه آسان شد. با حذف فرایندهای چاپ وظهور عکس سرعت عکاسی بالا رفت.از آن طرف شبکه های مجازی که مبتنی بر دیجیتال هستند سرعت انتقال و تبادل عکسها را بالا برد.
اما به دلیل همه گیر شدن به عکاسی خیانت شد.بعضی جاها موبایل به دستان مجالی به حرفه ای ها نمی دهند. همین عکاسان غیرحرفه ای عکسهایی از افراد در شبکه های اجتماعی دست به دست پخش می کنند و صاحبان عکسها با دیدن عکس خود حس می کنند مورد تمسخر قرار گرفته اند به همین دلیل تمایلی به عکاسی نشان نمی دهند.
مردم ما در گذشته های دور هم هنردوست بودند اما هنرمندانمان کم است. دلیلش چیست؟
مردمان ما به شاهنامه خوانی ،موسیقی، هنرهای انتزاعی در صنایع دستی و حتی در سبک زندگی علاقه زیادی به هنر داشتند. شاید بخشی به دلیل کمبود مراکز آموزشی و البته فقر مردم بود.بیشتر خانواده ها با اینکه هنر را دوست دارند اما فرزندانشان را به این سمت سوق نمی دهند. متاسفانه در برخی نقاط خیلی نگاه خوبی به هنر ندارند. استانهای چهارمحال و بختیاری و فارس که وضعیتشان مثل ما بود خود را اثبات کردند.
چرا آنها توانستند؟
در راحت طلبی مردمان ما شکی نیست کمتر دنبال ریسک کردن هستیم . دنبال مشاغل سخت نیستیم و چون هنر پول و نان و آب ندارد خانواده ها تمایلی نشان نمی دهند.
شما آتلیه عکاسی هم دارید.آیا واقعا عکاسی در بین هنرها پولسازتر است؟
من غیر از عکاسی کار دیگری بلد نیستم.با این حال همیشه بعد هنری عکاسی را بیشتر دوست دارم اما ناچارشدم به سمت بازار بیایم. اما در دوران عکاسی در آتلیه متوجه شده ام عروس و دامادها قدرت عکس را بیشتر از متولیان فرهنگی درک می کنند.
جایگاه عکاسی در زندگی ما آدم ها کجاست؟
مردم ما به مسایل نوستالوژیک علاقه مند اند.طبیعتا عکاسی در حوزه هایی که نوستالوزژی را تقویت کند می تواند موفق شود.ضمن اینکه روز به روز علاقه مندان هنر بیشتر می شود و جایگاه پیدا می کند. زبان هنر خیلی شیرین است حرفهایی که با زبان دیگرنمی توانیم انتقال بدهیم با زبان هنرخیلی بهتر منتقل می شود. عکاسی هنریست که نیاز به ترجمه ندارد و خیلی می تواند به مخاطبانش کمک کند. با شبکه های اجتماعی در کمترین زمان بیشترین مفهوم منتقل می شود. برای همین است که ارزش عکس کمتر از خبر نیست. عکس در همه بخشهای زندگی آدمها نفوذ کرده و جز نیازهای ضروری هر جامعه ای است در خیلی از علوم هم عکاسی جای خود را پیدا کرده ضمن آنکه وجه هنری آن نیز مورد توجه است. یکی از راههای جذب گردشگر عکس است .با پیدایش شبکه های اجتماعی به راحتی می توان یک منطقه گردشگری را جهانی کرد. باید عکاس طبیعت را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حمایت کند. عکاس مردم نگار باید مورد حمایت امور عشایر و ارشاد قرار گیر. اما باید از مسوولان پرسید چرااینگونه هنرمندان به حال خود و بدون پشتوانه رها شده اند.
خیلی از آتلیه های عکاسی تجهیزات آنچنانی دارند اما خروجی آنها بی کیفیت است.چه کسی باید نظارت کند؟
ابتدا بایدمجمع امور صنفی نظارت کند یک سری کارها و مشاغل نیاز به تخصص دارند اما متاسفانه برخی افراد بدون تخصص با این نگاه که این رشته پول دارد تجهیزات آنچنانی می خرند و با یک دوره آموزشی کوتاه مدت و مقدماتی ارایه خدمت می کنند.خروجی اش را نیز خودتان می توانید حدس بزنید .باید خود مردم به این باور برسند که برای هر کاری به متخصص مراجعه کنند.
خروجی آتلیه های عکس استان به گونه ای است که انگار همه آدمها را در یک قالب ریخته اند و عکس گرفته اند. شما در آتلیه چه می کنید؟
وقتی از کسی عکس می می گیریم باید هویت و شخصیتش را درعکس نشان دهیم. هر آدمی ژست و زاویه خاصی دارد.
گاهی خانواده دوست دارد تغییرات سنی کودکش را درعکسهایش ببیند امابرخی عکاسان بچه 2 ساله را با ژست روشنفکرانه چهل ساله می نشانند نتیجه آن عکسی است که هیچ سنخیتی با خلق و خوی آن کودک ندارد.
در عکاسی دیجیتال آیا کیفیت چاپ هم اهمیت دارد؟
ببینید !الان کپی رنگی به مشتری ارایه می شود و به همین دلیل عکسها در زمان کمی تغییر رنگ می دهد اما برای چاپ خوب نیاز به لابراتوار است.در استان لابراتوار نداریم بنده عکسهای خودم را به لابراتوارهای شیراز می فرستم و با اینکه هزینه آن خیلی از پرینت رنگی بیشتر است اما دوست دارم کار با کیفیت تحویل مشتری بدهم. در لابراتوار همه فرایند تاریکخانه های قدیم طی می شود به همین دلیل ماندگاری و کیفیت عکس بالا می رود.البته خیلی از خانواده ها نمی دانند و این وظیفه عکاس است که تفاوت ها را به مشتری بگوید.
وقتی برای عکاسی می روید برنامه دارید؟
عکاسی صد درصد نیازبه برنامه ریزی ،شناخت و آشنایی با یک سری علوم دیگر دارد.نیاز به تحقیق میدانی دارد.نمی توان یک دفعه وارد جایی شد و بدون مقدمه و شناخت عکاسی کرد.این نوع عکاسی توریستی است و خروجی نخواهد داشت.کسانی که در عکاسی جایگاه پیدا نمی کنند به خاطر همین عکاسی توریست وار است.باید قبل از رسیدن به محل تکلیف مشخص باشد.در عکاسی مردمی همه موضوعات جذابند و اگر بدون برنامه قبلی برویم ممکن است کشش پیدا کنیم از همه موضوعات عکس بگیریم و این پراکندگی پرداختن به موضوعات در خروجی کار نیز خود را نشان می دهد.
حریم ها در جوامع روستایی که در و دیوار ندارند کجاست؟
ما گاهی از کسانی عکاسی می کنیم که از حقوق اولیه خود آگاه نیستند عکاس به عنوان فردی فرهنگی باید توضیحات لازم را به این افراد بدهد. اگر رضایت نداشته باشد می پذیریم چراکه حق طبیعی آنهاست.خصوصیت جوامع روستایی و عشایری این است که به راحتی می توان وارد زندگیشان شد اما عکاس باید حریم خودش را رعایت کنند .
کادر را کجا می بندید؟
در عکاسی مستند همه اتفاقات خیلی سریع می افتد شاید در آن لحظه نتوان خیلی به جنبه های زیبایی شناسانه صددرصد تمرکز کرد در نهایت گاهی مجبوریم بعدها در کامپیوتر آنها را اصلاح کنیم. با این حال تمام تلاشم این است که کادر پشت دوربین بسته شود.
آیا عکس گرفتن و مثلا ایجاد یک آرشیو میلیونی کافیست؟بعد از عکاسی چه اتفاقی باید بیفتد؟
ما در عکاسی تولید کننده ایم و از اینجا به بعد باید متولیان فرهنگ وارد شوند کمک کنند که اثربه مخاطبش برسد اما متاسفانه خیلی با لکنت و حرکت آهسته این کار را انجام می دهند.
دلیل خاصی دارد؟
مساله اول کمبود بودجه فرهنگی است.وقتی می خواهیم سبقه فرهنگی یک جامعه را در نظر بگیریم باید به زیرساختهای فرهنگی آن نگاه کنیم ما تنها مرکز استانی هستیم که سینما ،سالن تیاتر،نمایشگاه استاندارد هنرهای تجسمی و غیره نداریم. جوانترین استان کشور هستیم تنها استانی که فاقد دانشگاه رشته های هنری هستیم و یکی دو سال اخبردر دبیرستانها رشته های هنری داریم استان ما در خیلی حوزه ها از جمله هنرنوپاست. معدود هنرمندانی که داریم فرصت آموزش دیدن ندارند . در مقوله آموزش رشته های هنری بسیارضعیف عمل کردیم.اگر هنرمند اثری خلق کند جایی برای ارایه نداشته باشد به رکود فرهنگی می رسد ویترین استان را بخواهیم نگاه کنیم چیز شاخصی نداریم.بخشی به خود هنرمندان و بخشی به دستگاه های فرهنگی بر می گردد. باید هم صداتر حرکت کنند.
شهرداری شهر پیش قدم نیست در حالی که بخشی از عوارضی که مردم پرداخت می کنند باید برای امور فرهنگی هزینه شود.در حالی که فعالیتهای فرهنگی شهرداری درجُنگهای شادی خلاصه شده است.
دوست دارید عکسهایتان در معرض نقد قرار گیرند؟
هر انسانی اگر بخواهد به رشد و بالندگی و شکوفایی برسد باید انتقاد پذیری را در خود ایجاد کند هنر ذاتی است و باید اجازه هر برداشتی را به مخاطبانمان بدهیم.منتقدان واقعی ،هنررا رمزگشایی می کنندو در نتیجه مخاطب بااثر بیشتر ارتباط برقرار می کند.ضمن آنکه سواد بصری عامه مردم نیز بالا می رود و همین در مجموع به نفع همه است./سایت استان
انتهای پیام/
نظرات کاربران