به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس»؛ روستای آبچندار(گلال)، نگینی فراموش شده در بخش چین از توابع شهرستان لوداب استان کهگیلویه و بویراحمد، سه سال است که در هزارتوی انتظار برای بهرهمندی از نعمت گاز طبیعی گرفتار شده است. این پروژه که قرار بود گامی اساسی در جهت ارتقای سطح زندگی ساکنان این منطقه محروم بردارد، اکنون به نمادی از تأخیر و بیتوجهی تبدیل گشته است.
با نزدیکشدن دوباره فصول سرد سال، سایه سنگین سرما و نگرانی از کمبود سوخت بر شانههای اهالی این روستا سنگینی میکند و امیدهایشان را که روزی شعلهور بود، اکنون به خاکستر یأس بدل ساخته است.
طولانی شدن پروژه؛ دلایل و پیامدها
پروژه گازرسانی به روستای آبچندار، که امید میرفت مرهمی بر زخمهای محرومیت این منطقه باشد، اکنون خود به زخمی کهنه و فرسایشی بدل شده است. سه سال از آغاز عملیات اجرایی این پروژه میگذرد، اما همچنان اثری از شعلههای گرم و آبی گاز در خانههای مردمان این روستا دیده نمیشود. دلایل این تأخیر طولانی همانند گرد و غباری است که بر چهره پروژه نشسته و نامشخص و مبهم باقی مانده است.
یکی از محتملترین دلایل این تأخیر مشکلات مربوط به تأمین اعتبار و بودجه کافی برای پیشبرد پروژه است. پروژههای عمرانی به خصوص در مناطق کمتر توسعهیافته، نیازمند تخصیص اعتبارات مستمر و کافی هستند؛ هرگونه وقفه در تأمین مالی میتواند روند اجرایی را به شدت کند یا حتی متوقف سازد.
با این حال، هرچند ممکن است دلایلی قابل توجیه پشت فرسایشیشدن این خدمت ناقص باشند، اما هیچ یک از آنها نمیتواند توجیهی برای بیتوجهی به نیازهای اساسی و اولیه مردمی باشد که سالها است چشم انتظار سادهترین امکانات رفاهی هستند. زندگی در سرما بدون دسترسی به گاز، بار سنگینی بر دوش خانوادهها میگذارد و دغدغههای معیشتی آنان را افزایش میدهد.
صدای مردم آبچندار(گلال): مطالبهای برای پایان انتظار
با هر ورقخوردن تقویم و نزدیکشدن پاییز، خاطرات تلخ و ناگوار سالهای گذشته در ذهن و جان اهالی روستای آبچندار زنده میشود. سالهایی که سرما، میهمان ناخوانده خانههایشان بود و با کمبود شدید سوخت، دست و پنجه نرم میکردند. استفاده از وسایل گرمایشی نامناسب و غیراستاندارد، مانند بخاریهای نفتی یا کرسیهای زغالی، نه تنها خطرات جانی به همراه داشت، بلکه هزینههای گزافی را نیز بر خانوادهها تحمیل میکرد.
این مردم شریف، که سالهاست در انتظار رسیدن صبح روشن گاز به خانههایشان نشستهاند، اکنون صدای اعتراض و مطالبه خود را بلند کردهاند. آنها از تمامی مسئولین ذیربط، از مدیران ارشد شرکت ملی گاز ایران و شرکت گاز استان کهگیلویه و بویراحمد گرفته تا فرماندار شهرستان لوداب، بخشدار بخش چین، و مسئولین محلی، میخواهند که به این وعدههای عمل نشده و این پروژه نیمهکاره پایان دهند.
مطالبه اصلی و اساسی مردم آبچندار، تسریع در روند اجرایی این پروژه و اتمام آن پیش از فرا رسیدن سرمای زمستان است. آنها خواستار اقدام عملی و جدی هستند، نه صرفاً وعدههایی که هرگز رنگ واقعیت به خود نمیگیرند.
عدم دسترسی به گاز طبیعی، صرفاً یک مشکل رفاهی نیست، بلکه پیامدهای عمیقی بر تمامی ابعاد زندگی روزمره و اقتصادی اهالی روستای آبچندار دارد؛ تهیه سوخت جایگزین برای گرمایش منازل هزینههای سرسامآوری را به خانوارها تحمیل میکند.
خانوادهها مجبورند برای تأمین نفت سفید کپسولهای گاز مایع یا حتی چوب برای گرمایش بخش قابل توجهی از درآمد ناچیز خود را صرف کنند. این امر به خصوص در مناطقی که شغلهای پایدار کم است فشار اقتصادی را به شدت افزایش میدهد.
همچنین باید دانست استفاده از سوختهای فسیلی مانند نفت و زغال سنگ علاوه بر انتشار گازهای گلخانهای و آلودگی هوا خطرات جدی برای سلامت افراد به خصوص کودکان و سالمندان به همراه دارد. استنشاق دود ناشی از این سوختها میتواند منجر به بیماریهای تنفسی و مشکلات سلامتی مزمن شود.
نصب و استفاده از بخاریهای نفتی نیز خطر آتشسوزی و مسمومیت با گاز مونوکسید کربن را افزایش میدهد؛ عدم دسترسی به گرمایش پایدار و مطمئن، کیفیت زندگی را به طور کلی کاهش میدهد.
مردم آبچندار(گلال) بخش چین همانند هر ایرانی دیگری شایسته برخورداری از گرمای مطمئن و پایدار گاز طبیعی هستند. هیچ توجیهی برای تأخیرهای بیشتر قابل قبول نیست و هر روز تأخیر به معنای تشدید رنج و محرومیت این مردمان است، سه سال انتظار، تحمل سرما و سختی، چشم دوختن به جادههای خاکی برای رسیدن خبری از تحقق وعدهها کافی است.
امید است با همت بلند، اراده قاطع، و تلاش شبانهروزی مسئولین، شاهد نقش بستن لبخند رضایت بر لبان اهالی روستای آبچندار باشیم و شعلههای امیدبخش گاز، خانههای آنها را در فصول سرد پیش رو، گرم و روشن سازد.
انتهای خبر/
نظرات کاربران