نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

10. بهمن 1392 - 13:39
«انتقاد از دیپلماسی دولت نهم و دهم» و «‌خرده گرفتن به سیاست‌هایی هسته‌ای تیم مذاکره‌کننده دولت گذشته‌» یک اصل بدیهی و قاعده‌ای نهادمند، نزد مقامات رسمی دولت اعتدالگرا طی ماه‌های گذشته بوده است.

به گزارش چهار فصل به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا، روزنامه جوان نوشت، «انتقاد از دیپلماسی دولت نهم و دهم» و «‌خرده گرفتن به سیاست‌هایی هسته‌ای تیم مذاکره‌کننده دولت گذشته‌» یک اصل بدیهی و قاعده‌ای نهادمند، نزد مقامات رسمی دولت اعتدالگرا طی ماه‌های گذشته بوده است.


از همان ابتدایی که استیلای منسوبان به دولت اعتدال بر وزارتخانه‌ها مسجل شد، تمام داشته‌ها و دستاوردهای دولت ماقبل یکسره به نقد و حتی تخریب گذاشته شد تا جایی که خیز بلند کشور در موضوع هسته‌ای، به عنوان دست‌اندازی در مسیر مطالبات عمومی القا ‌و گفته شد که چرخیدن سانتریفیوژ اجازه نمی‌دهد چرخ اقتصاد کشور بچرخد.

هرچند گستره هجمه علیه فعالیت‌های دولت گذشته هیچ‌ مرز مشخصی نداشته اما باید بیت‌الغزل تخطئه‌ها را حمله به کارنامه دولت اصولگرا در بخش سیاست خارجه و به صورت مشخص پرونده هسته‌ای دانست که اعتدالگرایان آن را مجوزی کردند برای «تغییر رویکرد در دیپلماسی» و حتی «عقب‌نشینی از مواضع هسته‌ای» عنوان کردند.

به هر روی تغییر نگرش دیپلمات‌های دولت نهایتاً کار را به پلمب فعالیت تأسیسات هسته‌ای و تعلیق غنی‌سازی ۲۰د رصد رساند و این در حالی است که دریچه نگاه غربی‌ها و به ویژه امریکایی‌ها نسبت به جمهوری اسلامی ایران - و پرونده هسته‌ای کشورمان که جزئی از یک کلان برای آنهاست- هیچ‌گاه تغییر نکرده بلکه مواضع ضد‌ایرانی‌شان را رنگ و بوی عمیق‌تری هم داده است.

ثبات اندیشه‌های امریکایی‌ها در مورد ایران جایی سر باز می‌کند که مقامات سیاسی این کشور در یک اقدام بی‌نظیر- در طول تاریخ ۳۴ ساله انقلاب اسلامی- در طی پنج ماه اخیر هفت بار جمهوری اسلامی ایران را تهدید به حمله نظامی کرده‌اند و در تمام این مدت دیپلمات‌های کاربلد دولت راستگویان تنها تاکتیک «سکوت» دل بسته و عقب‌نشینی را چاره کار دانسته‌اند.

تاکتیک دیپلمات‌های خندان در مقابل تهدیدهای کارگزاران نظام سلطه نگرانی‌های بسیاری را برای جامعه به همراه داشته است؛ اینکه؛ نکند به تبع از کار افتادن سانتریفیوژها و امحای دستاوردهای هشت ساله هسته‌ای کشور، روحیه ایستادگی و مقاومت در مقابل دشمن به فراموشی سپرده شده و اعتبار و حیثیت نظام به بهانه «لزوم کار تخصصی دیپلماسی» به حراج گذاشته شود؟

نکند خط قرمزهای نظام و مردم برای دستگاه سیاست خارجه مرغوبیت گذشته را نداشته و مفاهیم انقلابی‌گری و انقلابی زیستن جای خود را به لبخندهای مستمر و پیاپی داده است؟

نکند مطالبات مردم و اهداف راهبردی نظام در لابه‌لای مفاهیمی نظیر «لزوم محرمانه ماندن مذاکرات» گم شده و جای خود را به انفعال و عقب‌نشینی در مقابل خواسته‌های بی‌حد وحصر غربی‌ها بدهد؟

تهدیداتی که تمامی ندارد

در حالی تهدیدات بی‌سابقه ایران توسط سیاسیون امریکایی همچنان ادامه دارد که گویا مقامات دولت قصد ندارند، واکنش جدی و متناسب به این اظهارات نشان دهند و تلاش دارند با ابزارهایی مانند «فرافکنی» و «چشم‌پوشی از خطای دیگران در عرف روابط بین‌الملل» نگذارند تنور به ظاهر گرم شده روابط به سردی بگرایید.

اما عقب‌نشینی محسوس دولت در قالب «دیپلماسی نوین توأم با لبخند» که به عنوان راهکار مشکلات داخلی و بین‌المللی معرفی شد، اولین پاسخ رسمی را اینگونه از اوباما دریافت کرد: رویکرد امریکا در قبال تسلیحات نظامی شیمیایی سوریه باید به ایران نشان دهد که برای رویارویی تسلیحاتی، پتانسیل حل مسئله به شکل دیپلماتیک وجود دارد. رئیس‌جمهور امریکا در عین حال گفت که ترجیح او برای حل مسئله به شکل دیپلماتیک به این معنا نیست که به تهران حمله نظامی نمی‌کند (۲۵/۶/۹۲ رئیس‌جمهور امریکا در گفت‌وگو با شبکه‌ای بی‌سی امریکا).

شلدون آدلسون بزرگترین حامی مالی جمهوری‌خواهان در دانشگاه یشیوا هم در شهریورماه اعلام می‌کند: امریکا باید قبل از شروع مذاکره با تهران در خصوص برنامه هسته‌ای ایران را با« بمب هسته‌ای» هدف قرار دهد(۳۰/۶/۹۲)

باراک اوباما تهدیدات علنی از نوع امریکایی را کمتر از دو هفته بعد از تهدیدات اولیه‌اش در دیدار با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اظهار کرد: تهران باید صداقت خود را با اقداماتش ثابت کند... همه گزینه‌ها از جمله «گزینه نظامی» روی میز باقی می‌ماند. (۹/۷/۹۲)

دانکن هانتر، عضو کمیته نیروهای مسلح کنگره هم به مانند دیگر سیاسیون امریکایی تأکید می‌کند: فکر می‌کنم اگر ما مجبور باشیم ایران را بزنیم نباید با نیرو‌های زمینی عمل کنیم بلکه این کار را باید با «بمب اتمی» تاکتیکی انجام دهیم تا آنها را برای یک دو یا سه دهه به عقب برانیم. (۱۵/۹/۹۲)

رئیس‌جمهور امریکا بار دیگر در (۱۶/۹/۹۲) به صراحت ایران را تهدید به حمله نظامی می‌کند: اگر ایران به توافق پایبند نماند تحریم‌ها را افزایش می‌دهیم و آمادگی برای «گزینه نظامی» وجود دارد.

وزیر امور خارجه این کشور هم هماهنگ با رئیس دولتش در (۱۹/۶/۹۲) بیان می‌کند: اگر ایران هر بخشی از توافقنامه را نقض کند همه پیشرفت‌ها متوقف می‌شود و امریکا می‌تواند «به صورت نظامی» پاسخ دهد.

جان کری همچنین در گفت‌وگو با العربیه، شبکه اختصاصی سعودی تأکید می‌کند: ایران باید اندوخته اورانیوم۵/۳ درصد خود را محدود کند. ایران نباید واجازه ندارد رآکتور اراک را تکمیل کند. ایران اگر توافق را کنار بگذارد «گزینه نظامی» در پیش گرفته خواهد شد‌(۵/۱۱/۹۲).

اینها شمه‌ای از پاسخ‌های در خور توجه امریکایی‌ها نسبت به دیپلماسی لبخند دولتمردان ماست که همچنان از طرف مقامات رسمی وزارت امور خارجه بدون پاسخ مانده است.

امتیازات پرحجم امریکایی‌ها را جری‌تر کرده؟

هر چند که جریان ذوق زده از روابط با دنیای غرب، ارائه امتیازات پرحجم از سوی ایران، از جمله تعلیق غنی‌سازی ۲۰ درصد، تعطیلی رآکتور اراک، اکسید کردن اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد که در نهایت به ۲۷ امتیاز رسید را لازمه «حسن نیت» امریکایی‌ها به ایران القا کند وآن را نقطه آغازی برای کاهش فشارها بداند اما در عمل باعث شد که امریکایی‌ها پس از توافقنامه ژنو با انتشار برگه اطلاع رسانی دیدگاه متناقض خود با ایرانی‌ها را درباره این توافقنامه منتشر کنند.

دیدگاه کاخ سفید کاملاً در تضاد با دیدگاه مقامات ایران بود. آنها معتقد بودند که در این توافقنامه حقی برای غنی‌سازی ایران قائل نشدند و توافقنامه مقدمه‌ای برای برچیدن تأسیسات هسته‌ای ایران است.

با این حال مقامات امریکایی صراحتا گفتند که اگر اقدام ایران را برخلاف توافقنامه ژنو تشخیص دهند نه تنها ایران را تحریم بلکه با تهران برخورد نظامی می‌کنند، به گونه‌ای که پس از توافقنامه ژنو مقامات امریکایی چهار مرتبه از لفظ تهدید نظامی استفاده کردند.

امریکایی‌ها را آنگونه که هستند ببینیم

هر چند که «گزینه روی میز امریکایی‌‌ها» امروز به عنوان یک طنز سیاسی جا افتاده است اما آنچه هنوز برای افکار عمومی داخلی بدون پاسخ مانده‌ این است که آیا مفهوم «دیپلماسی» در دنیای امروز تنها به صبحانه خوردن‌های مستمر، مصافحه‌های همراه با خنده‌های مستانه و گزارش‌های فیس بوکی خلاصه می‌شود یا روی دیگر مانند «تحقیر ملت ایران» را هم دارد.

آیا «تهدیدات پیاپی» غرور ملی ما را خدشه‌دار نمی‌کند و اعتبار بین‌المللی ما را به سخره نمی‌گیرد، آیا وعده هفتگی امریکایی‌ها مبنی بر عقوبت دادن ایران گونه‌ای از «تحقیر» را برای جامعه ایرانی و دولت برآمده از رأی‌شان به همراه ندارد؟ و در پایان باید گفت کاش دیپلمات‌های دولت راستگویان بیش از این افکار عمومی را منتظر نگذاشته و پاسخ بدهند که اعتماد مطلق همراه با ذوق زدگی کدام بخش از«دیپلماسی نوین جهانی» را شامل می‌شود و تا کجا این نوع نگرش ما را وادار به سکوت می‌کند.

کاش آن قدر که دولتمردان اعتدال گرا از انتقادات سازنده برخی رسانه‌های داخلی نسبت به توافقات هسته‌ای، حساس و زود رنج بودند، در مقابل تهدیدات پردامنه و تحقیر‌آمیز غربی‌ها هم واکنش مختصری نشان می‌دادند تا مردم بیش از گذشته مطمئن شوند که نمایندگان‌شان در عرصه سیاست خارجه هم چیزی برای احقاق حقوق ملت‌شان کم نمی‌گذارند.

انتهای پیام/گ

 

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی