به گزارش پايگاه خبري تحليلي چهارفصل، انقلابی که هم مرهون اسلامیت است و هم جمهوریت،نباید در مقابل هیچ کدام از این اصول کاستی نشان دهد تا آنجا که گروهی جمهوریت را مسبوق به اسلامیت و گروه دیگر اسلامیت را مسبوق به جمهوریت بدانند.
آن زمانی که حضرت روح الله رحمة الله علیه جمهوری اسلامی را باهم و همخوان یکدیگر بنا نهاد جمهوریت و اسلامیتی را مکانیزه کرد که هر دو در مقابل قدرت ها و ابرقدرت ها که هم استکبار جهانی ست و هم قدرت تزویر داخلی ست قرار داد،
جمهوریتی که بر پایه و اصل عدالت و تحجرستیزی است ،حال مقوله عدالت چیست؟عدالت یعنی العدل یضع الامور مواضعها عدل هر چیزی را سر جای خودش مینشاند،تحجر یک نوع ظلم است که شما یک جزئی از دین را بگیرید و به بزرگ نمائی آن بپردازید و از دیگر اصول و محتوای دین غافل بمانید،آن چیزی که مشکل جامعه امروز ماست دو دستگی است که به واسطه ی عدم برقراری عدالت و تحجرستیزی به نوعی حاکمیت میکند.
باز شاهد تقابل هر دو محور چپ و راست جامعه برای تفسیر به رأی کردن عدالت و تحجرستیزی در اردوگاه خود هستند تا وزنه حمایت اجتماعی و جمهوریت و اسلامیت را به نفع خود تمام کنند که باز این از جزئی استفاده کردن و بزرگ نمایی آن برای استفاده جناحی و حزبی ست.
امابعد
حضرت امام خامنه ای حفظه الله در دیدار با دانشجویان استان کرمان در سال۱۳۸۴ میفرمایند:
««بنده دعوای اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیمبندی را غلط میدانم. نقطهی مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بشدت ضد سرمایهگذاری و سرمایهداری حرکت کند، یک روز هم منافعاش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایهداری شود؛ حتی به شکل وابسته و نابابش! نقطهی مقابل اصلاحطلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبهروز و نوبهنو.»»
حال باید متذکر چند مسئله شد تا اذهان با آگاهی از آن به جای تأمین انرژی تقابل میدانی اصلاح طلبان و اصولگرایان به دنبال یک اصولگرای اصلاح طلب که با استفاده از اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته و با اصلاح روش ها به صورت روز به روز و نو به نو باشند تا آنکه در میدان سیاست زدگی بازی بخورند.
دعوای اصلاح طلب و اصولگرا یک دعوای جناحی و منفعت طلبانه است که باید از آن پرهیز و به دنبال یکدست کردن جامعه و جلوگیری از دو دسته گی و تقابل در میان مردم بود،آن چه که از تمام دعواهای سیاسی برمی آید دعوا بر سر اصول و مبانی نیست دعوا بر سر چماق های ایجاد شده و ضعف های هر دو گروه در مقابل یکدیگر است.اصولگرایانی که دوم خردادی ها را مذموم و سرزنش میکنند از آن سوی میدان اصلاح طلبانی بوده که سوم تیری ها را مذموم و سرزنش میکنند،کدامیک از این دو جریان بر سر برقراری عدالت و تحجرستیزی آنجا که امام راحل میفرمایند: «از شما میخواهم هر چه میتوانید سعی و تلاش کنید تا هدف قیام مردم را مشخص کنید. چرا که همیشه مورخین، اهداف انقلابها را در مسلخ خود یا اربابانشان ذبح میکنند.
باید پایههای تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب ما بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد. شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد و تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایهداری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند»باهم تقابل داشته و دارند؟
بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم،من این تقسیم بندی را قبول ندارم، نقطهی مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بشدت ضد سرمایهگذاری و سرمایهداری حرکت کند، یک روز هم منافعاش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایهداری شود؛ حتی به شکل وابسته و نابابش! نقطهی مقابل اصلاحطلبی، افساد است.
باز بعد از رد تقابل اصلاح طلب و اصولگرا،مذمت آدم های بی اصول و هرهری مذهب است یک روز منافع آن ها حکم به دفاع از فلان رئیس و فلان وزیر میکند یک روز به شدت به تقابل با آنها میپردازند.انسان بی اصول انسانی است که در تریبون مجلس به جنگ اصلاح طلبی و اصولگرایی در اذهان ملت میپردازد بعد سوار بر ماشین اشرافی گری به بالاشهر تهران به همسایگی همان طرف مقابل و همان جریان مخالف ایجاد کرده ی در اذهان ملت میرود و به قول آن بزرگوار سیزده به در خانوادگی شان نیز باهم است.
انتهاي پيام/م.ن
انتهاي پيام/م.ن
نظرات کاربران