موسوی علیرغم تمنای اصرار آمیز حامیان چند ساله اش در سقیفه های شبانه تعیین تکلیف به اصلاحات پشت کرد و اینک به توجیه گری پرداخته است. غافل از آنکه جزئیات نشست های خصوصی اش در منازل اشراف با مشق های کینه توزانه انتقام از جبهه پایداری و دکتر بهرامی که فرزند سیاسی هدایت خواه لقب میداد،لو رفته و نمی تواند کتمان کند.

موسوی به جبهه اصلاحات خیانت نکرد بلکه به بویراحمد خیانت کرد و خیانتی از جنس ولایت ستیزی اش در مجلس ششم و عدول از خطوط قرمز نظام.

فرمانداری که دم خروسش هویدا شده است قبلا برای اجرای برنامه های انتخاباتی شخص وی با یک تراژدی غم انگیز بر مسئولان تحمیل شد که با رد صلاحیت وی تمام قد در حمایت از زارعی ایستاد و اسناد گویایی را در خیانت به همه به نمایش گذاشت که موید نقشه های پیچیده اربابش موسوی بود با فراموشی نقش مجری قانونی انتخابات که غمگنانه و در تراژدی تاسف بار بدل به نماینده یک کاندید خاص و تلاش برای تضییع حق الناس گردید!

اکنون موسوی محبوبیتش را از دست داده و به مهره سوخته شده ای تبدیل شده و فرافکنی و مغالطه کاری دیگر نمی تواند مرهمی بر زخم های کهنه اصلاحات و توده های مختلف مردم باشد.جریان اصلاحات هم توجیه گری را قبول ندارد و سیل یادداشت های دردمندانه و سوزناک آنان که حاوی واقعیات می باشد بر این موضوع صحه می گذارد.

سیاست های پوپولیستی با هدف منفعل کردن و امتیاز گیری از اصلاحات جواب نخواهد داد که این جریان با رویش جوانه ها این شکست سخت وغم انگیز ناشی از عدم همراهی وی را مقدمه یک نوسازی و پالایش جدید می داند.

رفتارهای پوپولیستی با نتیجه مصیبت های فراوان ،مخصوص فریب توده هاست نه جریانی که خود را مدعی روشنفکری در عصر ارتباطات میدانند.

باید بپذیرد که خروجی انتخابات هر چه باشد، حکمتی در آن نهفته بوده و آن هم بر ملا شدن چهره نفاقی بوده که خود را قطب عزت بویراحمد لقب داده بود و اینگونه امروزه به دریوزگی افتاده است.

انتهای پیام/