به گزارش چهارفصل ، امیرالمومنین امام علی علیه السلام: اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگى نعمتهاى او مىانديشيدند، به راه راست باز مىگشتند، و از آتش سوزان مىترسيدند، امّا دلها بيمار، و چشمها معيوب است.
آيا به مخلوقات كوچك خدا نمىنگرند كه چگونه آفرينش آن را استحكام بخشيد و تركيب اندام آن را برقرار، و گوش و چشم براى آن پديد آورد، و استخوان و پوست متناسب خلق كرد.
به مورچه و كوچكى جثّه آن بنگريد، كه چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درك نمىشود.
نگاه كنيد چگونه روى زمين راه مىرود، و براى به دست آوردن روزى خود تلاش مىكند دانهها را به لانه خود منتقل مىسازد، و در جايگاه مخصوص نگه مىدارد.در فصل گرما براى زمستان تلاش كرده، و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمىكند.
روزى مورچه تضمين گرديده، و غذاهاى متناسب با طبعش آفريده شده است. خداوند منّان از او غفلت نمىكند.
و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمىسازد، گر چه در دل سنگى سخت و صاف يا در ميان صخرهاى خشك باشد.
اگر در مجارى خوراك و قسمتهاى بالا و پايين دستگاه گوارش و آنچه در درون شكم او از غضروفهاى آويخته به دنده و شكم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، انديشه نمايى، از آفرينش مورچه دچار شگفتى شده و از وصف او به زحمت خواهى افتاد.
پس بزرگ است خدايى كه مورچه را بر روى دست و پايش بر پاداشت، و پيكره وجودش را با استحكام نگاه داشت، و در آفرينش آن هيچ قدرتى او را يارى نداد، و هيچ آفرينندهاى كمكش نكرد.
اگر انديشهات را به كار گيرى تا به راز آفرينش پى برده باشى، دلائل روشن به تو خواهند گفت كه آفريننده مورچه كوچك همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقّتى كه جدا جدا در آفرينش هر چيزى به كار رفته است... .
متن حدیث:
و لو فکروا في عظيم القدره و جسيم النعمه ، لرجعوا الي الطريق ، و خافوا عذاب الحريق ، ولکن القلوب عليله ، والبصائر مدخوله الا ينظرون الي صغير ما خلق ، کيف احکم خلقه ، و اتقن ترکيبه ، و فلق له السمع والبصر ، و سوي له العظم و البشر انظروا الي النمله في صغر جثتها ، و لطافه هيئتها ، لا تکاد تنال بلحظ البصر ، و لا بمستدرک الفکر ، کيف دبت علي ارضها ، و صبت علي رزقها ، تنقل الحبه الي جحرها ، و تعدها في مستقرها تجمع في حرها لبردها ، و في وردها لصدرها ، مکفول برزقها ، مرزوقه بوفقها ، لا يغفلها المنان ، و لا يحرمها الديان ، و لو في الصفا اليابس و الحجر الجامس و لو فکرت في مجاري اکلها ، في علوها و سفلها ،و ما في الجوف من شراسيف بطنها ، و ما في الراس من عينها و اذنها ، لقضيت من خلقها عجبا ، و لقيت من وصفها تعبا فتعالي الذي اقامها علي قوائمها ، و بناها علي دعائمها لم يشرکه في فطرتها فاطر ، و لم يعنه علي خلقها قادر و لو ضربت في مذاهب فکرک لتبلغ غاياته ، ما دلتک الدلاله الا علي ان فاطر النمله هو فاطر النخله ، دقيق تفصيل کل شي ء ، و غامض اختلاف کل حي.. .
«نهج البلاغه، خطبه185»
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران