به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چهارفصل، به نقل از تسنیم، حسین صفایی رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران در نامه ای به قنبری مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران از فروش نرفتن 45 درصد برنج موجود در سبد کالا و منقضی شدن تاریخ مصرف آن خبر داد و خوستار موافقت با مرجوع نمودن این برنج ها برای جلوگیری از ضرر و زیان شبکه تعاونیها و اتحادیههای مجری طرح توزیع سبد کالا شد.
از آنجایی که مقرر بود چنانچه بخشی از اقلام مذکور پس از اتمام طرح باقی بماند، به شکل فروش آزاد توزیع گردد و با عنایت به اینکه ظاهراً بنابر اعلام استانها برنج مذکور تاریخ مصرف آن منقضی بوده و استقبال مناسبی جهت فروش به شکل آزاد به عمل نیامده، لذا بخشی از سبد مذکور حدوداً 45 درصد آن باقیمانده که به جهت شرایط دمای بالای مقطع کنونی امکان فسادپذیری آن بسیار زیاد میباشد (مرغ منجمد و برنج) و براساس پیگیری صورت گرفته و اعلام شرکت پشتیبانی امور دام و آن شرکت، امکان مرجوع نمودن اقلام فوق وجود ندارد. لذا در جهت جلوگیری از ایجاد ضرر و زیان به شبکه تعاونیها و اتحادیههای مجری طرح، خواهشمند است ضمن مساعدت لازم دستور فرمایید شرایط مرجوع نمودن اقلام یاد شده مهیا گردیده و ضرر و زیان ناشی از این امر به حداقل برسد."
تصویر نامه مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران به قنبری به شرح زیر است:
به گزارش میزان، وی در بخشی از سخنانش اظهار کرد: حالا من که مسئول مملکتی نیستم. نه اختیار پول دارم، نه اختیار چیز دیگری. هیچ قدرتی هم ندارم. خدا هم کند که قدرت به دست من نیفتد. چون اگر من قدرت داشته باشم، دست به یک کارهایی میزنم. یک سال بودجه ورزش را حذف میکنم، همه جوانهای عزب را زن میدهم. جوان نان ندارد، خانه ندارد، زن ندارد، بچه ندارد، کلی خرجش میکنیم برود آن طرف دنیا بازی کند و برگردد. دختر از اینجا میرود ایتالیا کشتی بگیرد و برگردد. همینجا در کوچه خودت با دختربچهها کشتی بگیر.
یک کسی گفت: برویم همدان هفت متر میپرم. همینجا بپر ببینیم. این پولی که میخواهی خرج این دختر کنی، برود آن طرف کرهی زمین کشتی بگیرد و برگردد. جهیزیهاش را درست کن. ما در مملکتمان مشکل جگر داریم. لیسانس اوه... فوق لیسانس اوه... حجت الاسلام اوه... هر چه بخواهی داریم. آن چیزی که الان در مملکت ما کم است، جگر است.
وزیر به من میگوید: در تلویزیون بگو، مصرف آب کم بشود، نگران آب و جیرهبندی آب و قحطی آب هستیم. گفتم: خوب نمیشود عوض اینکه به مردم بگوییم آب کم مصرف کنید، چمن را حذف کنید. سبزی بکارید. سبزی هفتهای یک بار دوبار آب میخواهد. چمن هر روز آب میخواهد. میگوید: یعنی در ادارات سبزی بکاریم؟ میگوید: زشت است. نمیشود. چرا نمیشود؟ آمریکا این کار را کرد. یک سال در آمریکا آب کم آمد، بخشنامه آمد چمن حذف، سبزی بکارید. منتهی ما فکر میکنیم اگر چمن بکاریم، روشنفکر هستیم، سبزی بکاریم، دهاتی هستیم.
تازه زندهباد دهاتیها! دهاتیها به گردن ما حق دارند. دهاتی تولید کننده هستند، شهریها مصرفکننده هستند. دهاتی بر شهر ارزش دارد. ببینید ما جگر اینکه چمن را تبدیل به سبزی کنیم نداریم. طرحهایی باید باشد. یک نامه خدمت مقام معظم رهبری نوشتیم که برای ازدواج یک وزارتخانه درست شود. وزارت ازدواج.
ازدواج مهمتر از ورزش است. ما وزارت ورزش داریم، وزارت ازدواج هم باید داشته باشیم. پنجاه شصت قفل به ازدواج خورده است که این قفلها را غیر از عزم ملی نمیتواند باز کند. همه گیر کردهاند. کار فکری میخواهد، کار فرهنگی میخواهد. کار اعتقادی میخواهد، کار اقتصادی میخواهد. کار مسکن میخواهد. کار اشتغال میخواهد. اشکال دارد که بعضی از درسهای آموزش وپرورش حذف بشود؟ به جایش یک شغل یاد بگیرند. دیپلم ما در این دوازده سال یک هنری یاد بگیرد؟ دانشگاه ما هم در این چهار سال یک هنری یاد بگیرد. منتظر استخدام نباشند، استخدام نیست، نیست، نیست. یک بار دیگر نیست، نیست، نیست، استخدام نیست.
نظرات کاربران