به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ یکی از برنامه های مد شده در سطح ادارات و همینطور گردهمایی های مدیران در سطح استان، معطوف شده به جلسات مکرری که گاها خروجی این جلسات فقط روی کاغذ جوهر به خود می گیرد. هنگامی که به برنامه زمانبندی و کاری مدیران و روسای ادارات نظر می افکنیم به وضوح می بینیم که یک مدیر در اکثر اوقات شاید حتی برای رسیدن و تکیه بر صندالی صدارت خود به نیم ساعت تنزل یابد که آنهم به پاراف کردن نامه ها افاقه نمی کند.
تکریم ارباب رجویی مدتهاست در زیر سایه بعضی از مدیران به اینکه "امروز برو فردا بیا" صورت گرفته است که همه این مدیران فرمایشی آنچنان عرصه را بر ارباب رجوع تنگ کرده اند که گاها عطای کارشان را به لقایش می بخشند. اینجاست که می فهمی که نقش یک مدیر مدبر به عنوان اریکه دار قدرت اجرایی تا چه اندازه در مرحله عمل می تواند گره گشای مشکلات مردمی باشد که در بیشتر اوقات حتی در دیدن آرزوی چهره یک مدیر خوب و لایق جا مانده اند.
هنگامی که یک ارباب رجوع با در بسته یک مدیر برخورد می کند و یا اینکه با جمله امروز برو فردا بیا مواجه می شود نتیجه آن می شود نوعی بی اعتمادی به مسئولانی که فقط بر روی کاغذ نام مدیریت را با خود یدک می کشند ولی در مقام عمل به آنچه مستحق جامعه شهروندمداری ست جامه عمل نمی پوشانند. در این مرحله فریاد بی ادعای مردمی از دیار چهارفصل استان کهگیلویه و بویراحمد چنان به فغان می آید که صراطی جز مایوس شدن و گهگاه گردهمایی در جلوی نهادهای ذیربط را ندارند.
اگر بخواهیم منشور اخلاقی ارباب رجوعی را با مسئولیت یک مدیر پیوند بزنیم به روشنی در می یابیم که تمامی معضلات یک شهر و یک جامعه به نوک هرم یک اداره و در راس آن یک مدیر معطوف می گردد. مردمانی که هرگاه در زبان های عامیانه از آنان در مورد مسئولان سئوال می شود اولین چیزی را که یادآور می شوند همانا مردمی و اخلاق خوب مدیریتی است که این روزها در زیر سیاست های سوء مدیریتی به صورت یک کیمیا آرزو شده است.
استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل مناطق ایلات و عشایری و همینطور صعب العبور بودن راهها و در دسترس نبودن ادارات و نهادهای دولتی، برای رسیدن به خواسته و دعاوی خویش چه بسیار متحمل لطمات و خسارات جبران ناپذیری می شوند که حتی از خواسته به حق خود می گذرند و تنها به مقدرات کار دل می بندند که آنهم راهی نافرجام برای آنها برگزیده است.
چه بسیار هزینه هایی از طریق افراد بی بضاعت دیار زاگرس نشین بخاطر سرگردانی آنها در ادارات و موسسه مختلف به هدر رفت بی نتیجه تبدیل شده است که اگر بخواهیم وضعیت معیشتی اسفناک این مردم را در سوگنامه انتظار ارباب رجوعی بسراییم باید سرشک غم از دیده جاری و ساری ساخت.
با نگاهی تحلیل گرانه به موضوع ارباب رجوعی که نظر می افکنیم بنا به شرایط خاص این استان به وضوح در می یابیم که گاها در این داستان کتک کاری و همینطور به اسلحه کشیدن از سوی ارباب رجوع منجر گردیده است. با ریشه یابی این موضوع منفعلانه در می یابیم که اکثر این برخورد ها به دلیل خوب برخورد نکردن به قصه ارباب رجوعی و همان تکریم مردمانی است که در اکثر اوقات کاسه صبرشان لبریز می گردد و به تمامی قانون های وضع شده در یک جامعه مدنی – اسلامی پشت پا می زنند.
رشد برخورد نامناسب در مقوله تکریم ارباب رجوعی به حدی رسیده است که باید با تکیه و تاکید بر مسائل روانشناختی آثار مخرب این قضیه را جستجو نماییم و با بررسی میدانی از وضعیت نابهنجار آن، التیام بخش آلام و دردهای مردمانی باشیم که به خاطر سوء مدیریت و سیاست های نم دیده مسئولان به ظهور می نشیند.
به هرحال؛ داستان ارباب رجوعی مربوط به یک دهه و یا یک سده نیست بلکه این همان درک و معرفت شناختی از سوی دست اندرکاران مسند نشینی است که با تکریم شمردن مراجعه کنندگان برای حل مسائل درماندگی شان، در اکثر اوقات به یاس و ناامیدی مبدل می گردد. به نظر می رسد که اگر به جای این همه جلسات اداری و کاغذبازی که نتیجه عملی برای مردم دیار استان کهگیلویه و بویراحمد ندارد و تنها به عنوان یک سند بایگانی نقش ایفا می کند، می توان با مدیریت بهتر و وقت شناسی دلسوزانه تر به زخم های نمک خورده این دیار مرهم گذاشت.
انتهای پیام/
نظرات کاربران