نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

7. بهمن 1396 - 7:50
عکس یادگاری دولتمردان در مقابل چادر خانواده زلزله زده بهروز ذهابی که این روزها در فراق دختر خود(سارینا ذهابی) سرشک غم از دیده جاری می سازند هیچ وقت از یاد نخواهد رفت!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ بیش از هفتاد روز از داستان غم انگیز زلزله مهیب کرمانشاه می گذرد و هنوز صدای زجه فرزندان این مرز و بوم در فراق عزیزان خود به گوش می رسد. سرگردان و آواره شدن مردم کرمانشاه دلیلی مسلم بر به خاک ماتم نشستن شدن مردمانی است که این روزها در بدترین شرایط آب و هوایی و اقتصادی با مشکلات روزگار دست و پنجه نرم می کنند.

 

هنوز نوای حزن انگیز مادران و پدرانی به گوش می رسد که فرزندان خردسال و بیچاره شده از همه چیز خود  را به خاطر پیش پا افتاده ترین بیماری های قابل درمان از دست می دهند تا شاید مسئولان و متولیان امر روزی به خودشان بیایند و به خود بفهمانند که به راستی اشکال کار در کجا بود و این همه سستی در انجام وظایف و امورمحوله به کدامین صراط لنگ می خورد که باید فردای قیامت در برابر وجدان محکمه پسند شان پاسخگو باشند.

 

روزها به سرعت از پی هم می گذرد ولی برای مردم زلزله زده کرمانشاه هر روز آن به اندازه هزار سال سختی و مشقت می گذرد تا در این رهگذر سراسر درد به تمامی رنج های زمانه دست بیابند و در این هیاهوی چالش برانگیز خشم زمین به لطمات روحی و روانی دست بیابند.

 

روز 6 آذرماه 96 هیچگاه از ذهن مردم کرمانشاه بخصوص مردم سرپل ذهاب به وادی فراموشی سپرده نخواهد شد، درست در روزی که معاون اول رئیس جمهور به سرپل ذهاب سفر می کند تا این سفر مرهمی باشد بر زخم های جانسوز مردمانی  که در حادثه زلزله ویرانگر به روزهای ناامیدی دست یافته اند.

 

قدم زدن جهانگیری در اردوگاه زلزله زدگان روستای ناوفره هیچگاه از ذهن مردم این دیار پاک نخواهد شد و دقیقا در مقابل چادر خانواده زلزله زده بهروز ذهابی که این روزها در فراق دختر خود(سارینا ذهابی) سرشک غم از دیده جاری می سازند.

سارینا ذهابی دختری دوساله و نیمه که یکماه پیش به بیماری عفونی دچار می گردد و به دلیل کمبود مسکن و سرمای شدید و همینطور عدم وارسی مناسب جهت درمان این طفل معصوم به از چندین هفته دست و پنجه نرم کردن با این بیماری بالاخره تسلیم مرگ می شود.

 

پایگاه خبری چهارفصل بنا به رسالتی که بر عهده دارد با کلی جستجو از این خانواده و برقرار کردن تماس تلفنی با بهروز ذهابی پدر(سارینا ذهابی) آنچه در پشت این مصاحبه دریافت نمود، همانا درد و غمی کهنه و تا استخوان رفته ای بود که بر اثر بی تدبیری متولیان امر و عدم دلسوزی دولتمردان به وی تحمیل شده است.

 

ذهابی به چهارفصل گفت: از آغاز زلزله کرمانشاه خانه ام به کلی تخریب گردید و مجبور شدم به همراه خانواده چند نفری ام در چادری سکنی گزینم که بعد از مدت طولانی موفق به گرفتن کانکس جهت رهایی از سوز سرمای کرمانشاه نشدم و در این مدت فرزند خردسالم به بیماری عفونت زای شدید دچار گردید.

 

این شهروند سرپل ذهابی با اظهار ناراحتی ادامه داد: اینجا سرزمینی است که حتی کمک و مساعدت به مردم زلزله زده شده را با باندبازی و سیاست کاری همراه ساخته اند و اگر نورچشمی نباشی هیچگاه به حق خود نخواهی رسید. ما درد دل هایمان را به چه کسی بگوییم که هیج کس جوابگو نیست و هر روز که از عمرمان می گذرد تنها باید روزی هزار بار آرزوی مرگ نماییم تا مرگ عزیزان و دلتنگی آنها را نبینیم.

 

وی افزود: امروز که جلوی چشمانم جگر گوشه ام پرپر گشته و با رفتنش تمام آرزوهایمان برباد رفته است، چه می توانم بگویم که دیگر حرفی برای گفتن ندارم و حالا اگر تمام دنیا را به من هدیه بدهند چه سودی برای من دارد و نوش داروی بعد از مرگ سهراب چه فایده ای دارد!

 

بهروز ذهابی در پایان گفت: باید مسئولان دولتی شرم کنند که آمدند جلوی چادرهای غم گرفته ما عکس یادگاری گرفتند ولی در عمل هیچ کاری برای ما نکردند، ما فرزندان همین آب و خاکیم که در طول هشت سال دفاع مقدس در بدترین شرایط جنگی و در نقطه سفر مرزی کشور با افتخار از کیان و ارزشهای این مملکت دفاع نمودیم و با تقدیم صدها شهید و ایثارگر دین خود را به این نظام ادا نمودیم.

 

به هرحال؛ با غروب زندگی سارینا ذهابی از روستای ناوفره سرپل ذهاب، روسیاهی تعلل و سهل انگاری مسئولانی ماند که فقط در شعار خود را رستم دستان می خوانند ولی در عمل در حد تصویری هستنند که به مرور زمان از اندیشه خوانندگان به فراموشی سپرده خواهند شد.

انتهای پیام /

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی