به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ "اسلام لیبرال" یکی از نگرانیهای همیشگی امام راحل بود. معمار کبیر انقلاب اسلامی در اواخر حیات پربرکت خود در پیامی به روحانیون که به "منشور روحانیت" معروف شد، نسبت به چهار خطری که انقلاب را تهدید میکند هشدار داد. یکی از این خطرها بازگشت لیبرالها بود. لیبرالها در آن دوران با تابلو و بصورت روشن تفکرات خود را بیان و تبلیغ میکردند اما با برخوردهای انقلابی امام امت و تنگ شدن عرصه بر آنها به تدریج حرکتهای آشکار آنها تبدیل به حرکتهای زیرپوستی و پنهان تبدیل شد.
زاویه انقلاب با جریان لیبرال همواره روشن بوده اما متأسفانه در سالهای پس از انقلاب به تدریج جریانی از اسلام لیبرالی شکل گرفت که در واقع لیبرالیسم اسلامی بود که با تأسف فراوان باید گفت در سطوحی از مسئولان به ظاهر انقلابی کشور نیز رسوخ یافته بود.
این جریان به طور مشخص در سالهای پس از جنگ تحمیلی و به بهانه سازندگی و نیاز به تکنوکراسی، جایگاه و پایگاه خود را در سطوح بالای سیاسی و اجرایی نظام محکم کرد و با پوشیدن لباس "فنسالاری" و به بهانه نیاز شدید کشور به آبادی و آبادانی پس از جنگ، پایههای لیبراسیم سیاسی، اقتصادی و سرانجام لیبرالیسم اسلامی را مستحکم کرد.
نفوذ این جریان خطرناک که رهبر معظم انقلاب بارها در دهه ۷۰ و در جریان گرایش اقتصاد کشور به سمت اقتصاد سرمایهداری نسبت به آن هشدار دادهاند و از سویی درهم پیچیدگی نظام سرمایهداری با مکتب لیبرالیسم نشان میدهد که این خطر همواره یک تهدید جدی برای انقلاب اسلامی بوده است.
اکنون و در شرایطی که چشم جهان به راه و روش و کنش و واکنشهای تنها نظام شیعی در دنیا خیره شده است و همگان در حال مشاهده ظلمستیزی و عدالتطلبی و حمایت از مظلومان از سوی ایران اسلامی هستند، حرکت خزنده لیبرالیسم اسلامی به بالاترین ارکان نظام و سخن گفتن از نقد معصوم(ع) با هدف جلب نظر لیبرالهای داخلی و خارجی جای تأمل جدی دارد.
دنیا ایران اسلامی را با دو مفهوم "ولایت علوی" و "انتظار مهدوی" میشناسد و جای هزاران دریغ و درد است که در بالاترین سطوح چنین حاکمیتی، شاهد "تردید" یا دستکم "تردیدنمایی" در اندیشههای برحق شیعی باشیم. اندیشههایی که صراحت آیات قرآن کریم و احادیث متواتر اهلبیت(ع) بر صحت آن گواهی میدهد و اندیشمندان بزرگ ما درباره آن کتابها نوشتهاند و قلم فرساییها کردهاند.
و باز جای دریغ و درد است که مطامع زودگذر سیاسی، دستاویزی شود برای به حراج گذاشتن اعتقاداتی که تلاش برای جاری ساختنش در ارکان نظام اسلامیِ تنها کشور شیعی دنیا، بهترین زمینه و پشتوانه برای استقرار حکومت عدل مهدوی در کره خاکی است.
اسلام آمریکایی دو شاخه دارد : یکی اسلام تکفیری وهابی است که ریشه آن در عربستان سعودی است و دیگری اسلام لیبرال است که ریشه آن در ترکیه است.
خطر اسلام تکفیری وهابی را در سوریه ، عراق و افغانستان دیده ایم ، اسلامی که همه را تکفیر می کند و خواستار بریدن سر انسانهاست. اسلامی سراسر خشونت و بیرحمی ، اسلامی سراسر تاریک و ظلمانی، اسلامی که با مکیدن خون انسانها به بهشت میرسد و اسلامی که موجب انزجار بشریت میشود
اما اسلام آمریکایی چهره دیگری هم دارد و آن اسلام لیبرال است. اسلامی که شعارش آزادی اجتماعی به سبک لیبرال است، اسلامی که در آن در میخانه و مسجد باز است و اسلام لیبرال مرکزش ترکیه است. جایی که در مساجدش اذان میگویند و در کنار ساحل آنتالیا زنان لخت حمام آفتاب می گیرند، هم رقاصخانه دارد و هم مسجد.
اسلام لیبرال یک اسلام التقاطی است، اسلامی که زن محجبه را بروی صحنه می آورند و با نوازندگی دعای افتتاح ماه رمضان میخواند! بله اینکار را در ترکیه انجام داده اند.
اسلام لیبرال بسیار خطرناک است، چون تلخی و زنندگی اسلام تکفیری را ندارد، شیرین است و جذاب، هم جاذبه جنسی دارد هم مسجد دارد و هم حجاب، هم برهنگی کنار دریا و هم خدا را دارد و هم خرما!
به هرحال؛ باید مراقب خطر اسلام لیبرال باشیم، این اسلام التقاطی و انحرافی است، این همان اسلامی است که قرار است در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) با تفسیر قرآن در مقابل قیام حضرت ولی عصر ( عج) قرار گیرد. آری؛ این همان اسلامی است که امام زمان را قابل نقد میداند و کدخدایش آمریکاست.
انتهای پیام /
نظرات کاربران