نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

4. خرداد 1395 - 13:23
در خاتمه بنظر می رسد هرچند امروزه مسولان کت و شلوار می پوشند و ماشین های آنچنانی سوار می شوند، اما همان مناسبات ایلی و قومی را به شکل شدیدتری بازتولید می کنند، با این تفاوت که قبلا این سبک از مناسبات افتخارآمیز و علنی می بود، اما در فرم جدید در خفا و با تشکیل محفلهای چند نفره طرح نقشه انجام می پذیرد .

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چهارفصل،

اردوان قرائتی
اگر آن روزها  بنا به اقتضائات مرسوم و شرایط حاکم بر مناسبات ایلی و قبیله ای و در سایه «برنو» غارت و قتل  و کشتار دیگر طوایف و ایلات ضعیفتر که از خون و نژاد و زبان خود بودند، پذیرفته ترین رسومات بود و تفنگچیان  و دزدان گردنه بگیر دارای ارج و قرب و احترامات  ایلی و قبیله ای بودند ،انتظار می رفت ، با  ورود “استان “به «کوهستان فارس» و استقرار نظمی نوین و مبتنی برمناسبات شهری و تغییر پوشش و حتی سبک زندگی  در ظاهر،حداقل پس از گذشت چهار دهه شاهد تغییرات  در مناسبات اجتماعی و سیاسی خود باشیم و آن بخش ازبافت مغز ما که وظیفه اش برنامه ریزی و تصمیم گیری بر اساس تعصبات کورکورانه قومیتی است، کوچک و کوچکتر شود ،اما شاید بدون کمک از هیچ نوع تکنولوژی پرتونگار، بتوان مدعی شد که این بخش در مغز مسوولین و تصمیم گیرندگان استان نه نسل به نسل ،بلکه روز به روز بزرگتر می شود و حجم بیشتری از فعالیت مغزی آنان را برنامه ریزی و مدیریت می کند .
بی شک یکی از اصلی ترین دلایل و ضعف و پسرفت و تشدید مشکلات ما، بی توجهی ساختاری به شایسته سالاری است ،و بدترین قسم آن فامیل بازی و شکل سازمان یافته تر آن طایفه و ایل گرایی در مناسبات سیاسی است که استان ما نمونه روشنی از این معضل است. در چند سال اخیر و با شکل گیری طیفی به نام اصلاح طلبان در ساختار سیاسی ،ادبیات سیاسی ما از اصطلاحات و مفاهیم دهن پرکنی که اکثرا ترجمه های ناشیانه ای از اصل غربی خود بودند و دلالت بر توسعه سیاسی می نمودند، لبریز شد. اصلاح طلبان در شعار خود را مدعی توسعه سیاسی قلمداد می کردند اما در عمل کمترین اعتقادی به این مفاهیم نداشتند و در همین راستا احزاب دولتی را علم نمودند که در واقع چیزی جز محافل فامیلی و دوستانه حتی در سطح کلان نبود به طوری که هر گونه مصلحت تشکیلاتی و صلاح جمعی و کلان کشور را به پای منافع محافل خود قربانی نمودند، که در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ همگان شاهد آن بودیم .کار تشکیلاتی و کادرسازی از روشن ترین جلوه های توسعه سیاسی است که در بین اصلاح طلبان تنها به ژستی پیشا انتخاباتی کاسته می شود و کمترین محلی از اعراب در ساختمان ذهنی آنها ندارد. مفهوم انتخاب و انتخابات که از دیگر مظاهر توسعه سیاسی است ،هم سرنوشتی مشابه دارد و شاید علی رغم همه شانتاژهای رسانه ای و ادعاهای تبلیغاتی ،بازهم برای اصلاح طلبان کمترین جایگاهی در مکنونات قلبی و اعتقادات سیاسی آنها ندارد ،نشان به آن نشان که از دهه هشتاد تاکنون هر انتخاباتی  را که بنده شاهد بودم و اصلاح طلبان و یا طیفهای زیر مجموعه ،متولی آن بودند کمترین نشانه ای از سلامت در آن دیده نشد ،از انتخابات انجمن اسلامی و شوراهای صنفی دانشگاه یاسوج گرفته تا شورای هماهنگی اصلاح طلبان در استان و انتخابات شورای نشریات دانشجویی و انتخابات شورای مرکزی احزاب یک شبه و نوپای اصلاح طلب در پایتخت و دیگر انتخابات مشابه و مهمتر .شاید بنظر برسد که این نمونه ها کم اهمیت است و دلیل محکمی بر رد اعتقاد اصلاح طلبان به توسعه سیاسی نیست ،اما با یک حساب سرانگشتی و تحلیل مختصر می شود نتیجه گرفت که اکثر کسانی که آن روزها آن کارها می کردند به جای تمرین و مشق توسعه سیاسی، روش و تکنیکهای هایی را برای رسیدن به منافع شخصی و محفلی و قومی و طایفه ای خود تمرین می نمودند و امروز این تکنیکها را روزآمدتر نموده و در سطح وسیع تری استفاده می نمایند. بر همین اساس اتفاقات سیاسی استان ما که کاریکاتوری ازاین مناسبات کلان سیاسی حاکم است، تعریف می شود. آنجا که تشکلات سیاسی و کار حزبی تقریبا هیچ جایگاهی در مناسبات سیاسی ما ندارد، لاجرم مناسبات فامیلی و دوستانه و محفلی در روابط و تصمیم گیری های سیاسی در استان حرف اول را خواهد زد،به عنوان مثال در  دهدشت به دلیل اینکه کاندیدای پیروز ادوار گذشته  منتسب به جناح راست و از حوزه ثلاث بوده ،مخالفین قومی وی لباس اصلاح طلبی می پوشند  و در دوره های بعد همان اصلاح طلبان از تندروترین کاندید جناح راست حمایت می کنند و در آخرین انتخاباتی که گذشت باز هم این تقسیمات قومیتی است که اکثر نیروهای اصلاح طلب را با قیمت های متفاوت در حمایت از دو کاندید جناح راست در دهدشت تقسیم می کند . در یاسوج و مرکز استان نیز این وضعیت نسبت به سالهای گذشته شدت بیشتر پیدا کرده و تصمیمات سیاسی که بی شک  پوسته ای بر تمایلات قومی و فردی اکثر نیروهای سیاسی و تصمیم گیرنده بود سرنوشت سیاسی این شهر را رقم زده و وضعیت را  به شکلی سوق داده که یکی از شرایط رسیدن به پست و جایگاه اداری سیاسی و یا استخدام در دانشگاه یاسوج انتساب به یک طایفه خاص است .در سوی دیگر در سطح کلان مدیریت سیاسی استان نیز استاندار و مشاوران قومی خود بنا را بر این گذاشتند که روز به روز برتعداد هم طایفه ای های خود را در پستها و مسولیتهای جدید، بیافزایند .

امتیازدهی استاندار و بیشتر مدیران فرم رقت انگیزی پیدا کرده تا جاییکه حاضرند در ازای چند روز مدیریت بیشتر به منتهی الهی جریان مخالف چرخش کرده و با حمایت های علنی و پنهان خود از کاندیداهای جریان مخالف در دو شهرستان کهگیلویه و بویراحمد، به اسم اعتدال و میانه روی سبک جدیدی از وادادگی در برابر جریان مقابل را عرضه می کنند .
در خاتمه بنظر می رسد هرچند امروزه مسولان کت و شلوار می پوشند و ماشین های آنچنانی سوار می شوند، اما همان مناسبات ایلی و قومی را به شکل شدیدتری بازتولید می کنند، با این تفاوت که قبلا این سبک از مناسبات افتخارآمیز و علنی می بود، اما در فرم جدید در خفا و با تشکیل محفلهای چند نفره طرح نقشه انجام می پذیرد

کبنانیوز.

انتهای پیام/

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی