نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

25. شهريور 1393 - 9:25
کارگر 58 ساله دهدشتی می گوید: سه سال است که هر روز با طلوع آفتاب برای پس گرفتن حقم از خانه بیرون می روم اما در پایان وقت اداری، ناامید و سرشکسته و نالان به خانه بر می گردم. کارگری که به بهانه پاساژسازی، میوه فروشی اش را شبانه تخریب کردند اما به وعده هایشان مبنی بر پرداخت حق و حقوقش عمل نشده است.

به گزارش چهارفصل، با نگاهی به احاديث و روايات اسلامي مي بينيم که از کار کردن به عنوان عملي دنيوي و اخروي ياده شده که داراي اجر و ثواب بسيار است به طوري که عنوان جهاد در راه خدا به کارگري که براي اداره زندگي خانواده اش تلاش مي کند، اطلاق شده است و می بینیم که پيامبر اکرم (ص) خود دست کارگري را مي بوسد زیرا اسلام به دست  کارگر، به عنوان دست مجاهد في سبيل الله مي نگرد.

 

زیر آسمان شهر دهدشت کارگرانی زندگی می کنند که هزاران حرف و درد ناگفته دارند و کافیست چند دقیقه پای درد دل های این کارگران بنشینید تا متوجه شوید چقدر در حق این زحمت کشان عرصه اقتصاد کشور ظلم می شود.

 

در این میان چیزی غم انگیزتر از گوش دادن به درد دل های یک کارگر 58 ساله نیست، کارگری که پس از 25 سال زحمت و تلاش، چین و چروک های پیری روی صورتش نه تنها نشان از زحمت های زیاد می دهد بلکه نشان از غم های ناگفته ای دارد.

 

هادی یکی از دهها کارگر دهدشتی است که روزگاری در بازار روز دهدشت به کار و فعالیت مشغول بود، همه دهدشتی ها مغازه میوه فروشی او را به یاد می آورند که در انتهای بازار روز جایی که اکنون درب یک پاساژ است قرار داشت، اما هادی سه سال است که دیگر میوه نمی فروشد.

 

این کارگر دهدشتی به خبرنگار مهر می گوید: از ابتدای انقلاب، با کارگری در شهر دهدشت روزگار می گذراندم تا اینکه در سال 65 با خرید چرخ دستی و با دستفروشی در خیابان ها و کوچه پس کوچه های این شهر مایحتاج زن و فرزندانم را تامین می کردم.

 

هادی می افزاید: در آن سال ها شهرداری دهدشت تصمیم به ساماندهی دستفروشان گرفت، بنابراین ابتدا ما را در یک مکان جمع کرده و پس از مدتی تصمیم گرفتند ما را در بازار روز کنونی اسکان دهند.

 

وی بیان می کند: در سال 72 شهرداری دهدشت از هر کدام از ما دستفروشان مبلغ 300 هزار ریال گرفت و به ما وعده داد که در بازار روز کنونی برایمان مغازه ساخته و تحویلمان دهد.

 

این کارگر اظهار می دارد: سه سال بعد شهرداری با بیان اینکه به دلیل نبود امکانات قادر به ساخت مغازه برای ما نیست، به تحویل قطعه زمین کوچکی در بازار روز کنونی به ما اکتفا کرد.

 

هادی اضافه می کند: ساخت و ساز، کاشی کاری، آب کشی و برق کشی مغازه ها را خودمان انجام دادیم و از آن زمان به میوه فروشی در آن مکان مشغول شدم اما پس از 25 سال تلاش و زحمت...

 

کارگر دهدشتی سکوت تلخی می کند و در حالی که بغض گلویش را گرفته بود سرش را پایین می اندازد، با انگشتانش قطرات اشک را از گوشه چشمانش پاک می کند و ادامه ماجرا را اینگونه تعریف می کند: تا سال 90  به میوه فروشی در بازار روز دهدشت مشغول بودم تا اینکه در آن سال افرادی اقدام به خرید زمین واقع شده در پشت بازار روز کردند و تصمیم گرفتند در آن محل پاساژی احداث کنند.

 

وی با بیان اینکه این دو شخص تصمیم گرفتند برای رواج کسب و کار خود دربی به درون بازار روز دهدشت باز کنند، می گوید: آنها از من خواستند که مغازه ام را را در اختیار آنها قرار دهم تا بتوانند از آن به عنوان درب ورودی پاساژ به بازار روز استفاده کنند.

 

هادی ادامه می دهد: آنها به من گفتند در صورتی که مغازه ام را به آنها تحویل دهم مبلغ 20 میلیون تومان و یک مغازه در اختیارم قرار می دهند، اما من مخالفت کردم و گفتم نان خانواده ام از این مغازه تأمین می شود.

 

وی می افزاید: صاحبان پاساژ بدون هماهنگی با من به سراغ شهردار و شورا رفتند و شب 22 بهمن سال 90 در حالیکه من عزادار مرگ پسر عمویم بودم بدون اطلاع به تخریب مغازه ام که صندوق های میوه در آن قرار داشت اقدام کردند و همه میوه ها از بین رفتند.

 

وی بیان می کند: پس از مدتی از شکایت های پیاپی نا امید شدم و از  طرفی خانواده ام روزهای سختی را سپری می کردند زیرا به دلیل از دست دادن مغازه به سختی قادر بودم مایحتاج آنها را تأمین کنم بنابراین روزگار مرا وادار به پذیرش درخواست صاحبان پاساژ کرد اما خدا خودش بهتر می داند که ذره ای راضی به پذیرش این درخواست نبودم.

 

کارگر دهدشتی ادامه ماجرا را اینگونه بیان می کند: در نهایت قرار شد 20 میلیون تومان با یک مغازه به من تحویل دهند اما 5 میلیون تومان به من دادند و قرار شد که مابقی پول را بدهند که تاکنون نداده اند و یک مغازه در پاساژ به من دادند اما به دلیل اینکه من میوه فروش بودم و پروانه میوه فروشی داشتم نتوانستم به کار مشغول شوم.

 

وی می افزاید: به من اجازه میوه فروشی در مغازه جدید به دلیل قرار داشتن در پاساژ را ندادند و من نیز از یک طرف سرمایه ای برای راه اندازی مغازه فروش پوشاک در پاساژ نداشتم از طرفی نمی توانستم پس از 25 سال میوه فروشی به فروختن کالای دیگری مبادرت کنم بنابراین همچنان مایوس و ناامید ماندم.

 

هادی با بیان اینکه چهار فرزند دارد، می گوید: دخترم سال گذشته ازدواج کرد که برای تأمین جهزیه اش پول زیادی را بدهکار شدم. سه فرزند پسر دارم که هر سه بیکارند تنها یکی از آنها دانشجو بود که پس از از دست دادن مغازه به دلیل عدم توانایی مالی برای پرداخت هزینه تحصیلش مجبور به ترک تحصیل شد.

 

کارگر دهدشتی می گوید: سه سال است که هر روز با طلوع آفتاب برای پس گرفتن حقم از خانه بیرون می روم اما در پایان وقت اداری ناامید و سرشکسته و نالان به خانه بر می گردم.

 

 

هادی اظهار می دارد: شورا و شهردار جدید دهدشت نیز تنها نامه به یکدیگر می نویسند و به این جمله اکتفا می کنند که "می دانیم حقت ضایع شده است"، اما هیچ کاری برایم انجام نمی دهند.

 

کارگر دهدشتی می افزید: بیش از 100 نفر شهادت دادند که این مغازه متعلق به من بود و بیش از 20 سال در این بازار به فعالیت مشغول بودم و همیشه عوارض مغازه ام را  به موقع پرداخت می کردم تا زمانی که مغازه ام را در شب تخریب کردند.

 

هادی با اشاره به اینکه دو سال و نیم است که زندگی اش فلج شده است، می گوید: از مسئولان درخواست دارم که مغازه ام را با خسارتی که در طی این مدت به من وارد شده است به من بازگردانند.

 

شهردار دهدشت در این رابطه به خبرنگار مهر گفت: موضوع این کارگر به شهردار پیشین دهدشت مربوط می شود و درخواست او را برای بررسی به شورای شهر ارسال کردیم.

 

جواد تخشاء افزود: با توجه به اینکه مشکلاتی در خصوص مالکیت پاساژ ذکر شدهبه وجود آمد، مسأله احراز مالکیت و صدور پروانه پاساژ در حال بررسی است و شورای اسلامی شهر دهدشت در آینده ای نزدیک به این موضوع رسیدگی خواهد کرد.

 

وی بیان کرد: با توجه به اینکه این کارگر سال ها در این بازار به کسب و کار مشغول بود دارای حق و حقوقی است که باید مورد رسیدگی قرار گیرد.

 

تخشا با بیان اینکه تاکنون برای این پاساژ پروانه صادر نشده است، اظهار داشت: تا زمانی که مسأله مالکیت آن حل نشود شهرداری پروانه صادر نمی کند و همچنین چنانچه ارتفاع سازی مکان های حساس پیرامون این پاساژ مغایر با طرح تفضیلی باشد شهرداری قطعا برابر ضوابط طرح اعمال می کند.

 

همچنین رئیس کمیسیون حقوقی شورای اسلامی شهر دهدشت با بیان اینکه مالکیت کل بازار روز متعلق به شهرداری است، گفت: شورای اسلامی سابق به دلایل نامشخص مغازه این کارگر را از وی گرفتند.

 

امیررضا خوش آیین با بیان اینکه این کارگر نیز یکی از ده ها کارگر مشغول به کار در بازار روز دهدشت بوده و به اندازه آنها حق و حقوق دارد، افزود: از یک طرف این کارگر ادعا دارد که وی را با زور و اجبار از مغازه اش بیرون کردند و خواهان بسته شدن درب پاساژ و تحویل گرفتن مغازه است از طرف دیگر باز شدن درب پاساژ به سمت بازار روز حقی را برای شهروندان ایجاد کرده است و شش نفر از اعضای شورای اسلامی شهر دهدشت با بسته شدن درب آن مخالف هستند.

 

وی با بیان اینکه این کارگر از لحاظ مالی در وضعیت بسیار بدی به سر می برد، اظهار داشت: شورای اسلامی شهر دهدشت پیگیر حل مشکل این کارگر است.

 

به گزارش خبرنگار مهر، این ها دل گفته های مردی است که هر روز صبح برای کسب روزی حلال از خانه خود بیرون می آمد و اما قصه پرغصه کارگری است که سه سال است به دلایل گوناگون خانه نشین شده است.

منبع:مهر

گزارش: مرضیه جوشن

انتهای پیام/گ

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی