به گزارش چهارفصل به نقل از سایت زنان استان کهگیلویه و بویراحمد(ایل بانو)ظلمی که در آن زن نه به عنوان یک انسان بلکه به عنوان یک شی ء و ابزاری در خدمت تنوع طلبی ها و سود جویی های مردان رفتار می شود. ظلمی که در آن حقوق الهی و انسانی زن پایمال عیاشی ها و دنیا پرستی های مردان می شود وحریم مقدس زنان دائماً هدف نگاه های حریصانه خریدارنه ی مردان بوالهوس قرار می گیرد و زیبایی های خداداد مادران جامعه، وسیله ای برای ثروت اندوزی و فروش کالا قرار می گیرد.
کسانی که در دنیای جاهل، غافل و گمراه تمدن غربی مدعی طرفداری از حقوق زن و حقوق بشر هستند،در حقیقت ستمگران به زن هستند،زیرا در قالب شعار آزادی زن،او را به وسیله ای برای التذاذ مردان هرزه تبدیل کرده اند. به اعتقاد ما ظلمی که در فرهنگ منحط غربی به زن شده است و نیز برداشت غلطی که از زن در آثار فرهنگی و ادبی غرب وجود دارد در تمام دوران تاریخ بی سابقه است.
غربی ها تنها در صحنه کار و فعالیت صنعتی،بلکه در عرصه هنروادبیات نیز به زن ظلم کرده اند ونگرش آن ها به زن در آثار هنری،داستان هاف فیلم ها و نقاشی هایشان منعکس کننده همین واقعیت است.
در نظام اقتصادی غرب زن تنها وسیله ای برای مصرف شدن و مصرف کردن خود می شود،که وسیله ای برای مصرف هر چه بیشتر هر چیز دیگر می شود. برای این که یک لاستیک به فروش برسد،باید تصویر نمیه عریان یک زن در کنار آن باشد،همه فروشندگان در فروشگاه های بزرگ باید از میان زنان جوان انتخاب شوند وحتی در تبلیغ های انتخاباتی مجالس قانون گذاری، سکس زن وسیله تبلیغ کاندیداها قرار می گیرد.
و به حق باید گفت زن مظلوم ترین قربانی سرمایه داری غرب،و در عین حال برنده ترین سلاح دست همین سرمایه داری است.رهبر اندیشمند و فرزانه انقلاب طی خطابه ای این گونه از این ستم پرده بر می دارند:
درطول تاریخ از دو ناحیه به زنان ظلم شده است، یکی از ناحیه قدرتمندی مردها است چون مردها از لحاظ ترکیب جسمی در ادوار مختلف تاریخ در جوامع مختلف در قشرهای مختلف با سواد و بی سواد از طبقات بالا و پائین قوی تر از زن ها بوده اند،و زنان غالباً مورد ظلم و زورگویی و تعدی مردان قرار گرفته اند.
نوع دوم آن زورگویی و ظلم سوداگرانه و پیچیده تری است که این هم از اوایل وجود داشته تا الان هم به بدترین شکل و شدیدترین وجهی باز وجود دارد و آن این که از زن به عنوان یک وسیله تمتع مرد، نه یک عضو از مجموعه ی دو نفره یک خانواده و زن و شوهر، بلکه به عنوان یک کالا و یک متاع استفاده می شود.
متأسفانه امروز علی رغم همه ی آن چه که درباره دفاع از حقوق زن گفته می شود،ما می بینیم که این ظلم در دنیا روز به روز بیشتر می شود.بدون شک آن چه به عنوان آزادی زن مطرح می شود، ریشه های شهوانی و اخلاقی داشته است و آن چیزهایی که به ظلم توع دوم بر می گردد وجود دارد.زن را آزاد می کنند و آزاد می گذارند،تا بیشتر خودنمایی کند،تا بیشتر صحنه را برای بهره برداری های نامشروع مرد آماده کنند، این آزادی چیست؟به زن میدان می دهند،نه برای این که استعدادهای نهفته ی بشر را که او را به کمال می رساند،آشکار می کند،بلکه برای این که آن جنبه ی خاص خلقت زنانه،که یکی از رازهای مهم طبیعت است.به شکل غیر قانونی و نامشروع و به طور غلط مورد بهره برداری مردان قرار بگیرد.(حجاب و آزادی)
بی بندوباری در پوشش، خلاف ادب اجتماعی و از انصاف به دور است
ادب اجتماعی و انصاف فردی اقتضا می کند حتی غیر مسلمانانی که به پوشش اسلامی اعتقادی ندارند،برای احترام به عقیده و اراده ی اکثریت مردم مسلمان کشورمان از تظاهر به بی حجابی و ابتذال در پوشش اجتناب می کنند.
همان گونه که رعایت و احرتام قوانین راهنمایی و رانندگی نشان رشد فرهنگی و ادب اجتماعی افراد است و پشت پازدن به آن دلیل بر بی بهرگی فرد از ادب و سلوک اجتماعی و انصاف درونی است.تظارهر به بدحجابی در جامعه ای که حجاب و پوشش جزء احکام مسلم دین و مذهبش به شمار می رود دلیل روشنی بر فقدان انصاف و ادب اجتماعی است.
خانمی می گفت:در قبل از انقلاب من تابع دولتی بودم که دولت مردانش بی حجابی را می خواستند،لذا بی حجابی من مخالفت با دولت متبوعه ام حساب نمی شد. اما امروز تابع دولتی هستم که دولت مردانش بی حجابی را نمی خواهند. چون اسلامی که این دولت انقلابی را به وجود آورد بی حجاب را نمی خواهد،این ملت انقلابی هم که از همه چیز خود گذشت تا رژیم طاغوتی را به رژیم اسلامی تبدیل کند،بی حجابی را نمی خواهد. بنابراین عقل و انصاف اقتضا دارد که اقلیت انگشت شماری که با خواسته و عقیده ی این اکثریت انقلاب آفرین موافق نیستند، باید تظاهر به خلاف سنن اجتماعی آنان نکنند سننی که باید حکم اسلام در جامعه اسلامی اجرا شود.
ابتذال در پوشش؛تقلید کورکورانه از غرب و تشبه به کفار است
تقلید کورکورانه و بی دلیل از رفتار و گفتار دیگران همواره مذموم و مطرود است.چنین تقلیدی نشان بی هویتی و پوچی و عدم بلوغ روحی و فکری فرد است.هر انسانی تا زمانی که کودک و نابالغ است از پدر و مادر و افراد محیطش تقلید کند و چاره ای جز این ندارد.ولی زمانی که به بلوغ و رشد رسید باید در امور و کارهای مربوط به خویش به فکر و عقل خود تکیه کند و از تقلید کورکورانه بپرهیزد.تقلید کورکورانه نهایت درجه سقوط انسان از مقام انسانیت او ست.زیرا شخص مقلد شخصیت انسانی خود را فراموش می کند و ابتکار عمل خود را در اختیار دیگران می گذاردو خود فروخته و بی مایه وتهی می شود که خداوند درباره این مردم فرموده است:تسو الله فانساهم انفسم، چون آن ها خدای خود را فراموش کردند.خداوند هم شخصیت انسانی ایشان را از یادشان برد.
مسلمان واقعی کسی است که اسم،چهره،لباس،راه رفتن،غذاخوردن،خوابیدن،طرزساخت منزل،اثاث منزل،آداب معاشرت،حرف زدن،خندیدن و صدها امور دیگر و در یک کلام فرهنگ و آداب اجتماعیش از رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) اخذ شده باشد نه این که قیافه و لباس و رفتارش شبیه کفار باشد.
پس این چه مسابقه خفت باری است که پاره ای از زنان و دختران و مردان و جوانان جامعه ما در تشبه به کفار، از لحاظ لباس و آرایش سر و صورت و هیات ظاهر خویش در پیش گرفته اند؟
انتهای پیام/ گ
نظرات کاربران