به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چهارفصل, رضا خليلي در يادداشتي نوشت: واقعیت اجتماعی خودکشی به عنوان یک آسیب اجتماعی پدیده ای نوظهور و مختص به نسل ،جامعه و جنسیت خاصی نیست اما این واقعیت که در بین اقشار مختلفی دارای فراوانی بیشتری است به محک آزمون و پژوهش درآمده و مورد تایید و تصدیق است.
«حتی کسی که از فرط استیصال خود را به دار می آویزد از فکر خوشبختی غافل نیست» (پاسگال)
بنابراین میتوان گفت خودکشی در بین ادیان مختلف متفاوت است و به دلیل کراهتی که در دین اسلام در خصوص این مقوله وجود دارد چه بسا به عنوان آخرین راهکار در اندیشه شخصی که به استیصال رسیده است خودنمایی کند و شخص گرفتار در شرایط خاص اجتماعی و روانی خودکشی را به عنوان آخرین راهکار انتخاب میکند.
بنابراین خودکشی زمانی برای شخص ایجاد می شود که هیچ راهی در پیش رو نبیند،اقدام به خودکشی در بین زنان بیشتر از مردان است ولی آمار خودکشی موفق بین مردان بیشتر از زنان است و این بدان دلیل است که زنان از این مسئله به عنوان یک هشدار به اطرافیان و اعتراض به شرایط موجود بهره میگیرند.
به طور کلی مقوله خودکشی به عنوان یک پدیده اجتماعی رابطه ای چند مجهولی با شرایط و کلیت شخص و جامعه دارد،خودکشی از دیدگاه امیل دورکیم به چهار دسته۱- خودکشی خودخوهانه ۲-خودکشی دگر خواهانه ۳- خودکشی ناشی از آنومی یا بی هنجاری در جامعه ۴ خودکشی قضا و قدری تقسیم می شود.
در خودکشی خودخواهانه بیشتر شخص خودکشی را برای خود و از روی خودخواهی انتخاب میکند، مانند خودکشی های عاشقانه و خودکشی در اعتراض و خواستن چیزی بالاتر از شرایط و توان خانواده و یا حق فردی.
خودکشی دگر خواهانه که خودکشی مقدسی محسوب میشود بیشتر جنبه کمک به دیگران و خود را برای دیگران به مخاطره انداختن است مانند معلمی که خود را به خاطر دانش آموزش به رودخانه می اندازد و یا جلوی خودرویی میپرد تا او را نجات دهد.
در خودکشی ناشی از آنومی یا بی هنجاری در جامعه که بیشتر ناشی از عدم توازن و فاصله گرفتن شخص از جامعه است در این نوع خودکشی یا شخص از جامعه سبقت میگیرد و یا شخص از جامعه عقب میماند که بیشتر میتوان بر جنبه مادی آن تاکید کرد مانند شخصی که بدهکار شود و کرایه خانه او را به تنگنا بیاندازد و فرد در مقابل خانواده خود شرمنده شود.
در خودکشی قضا و قدری که بیشتر ناشی از پذیرش مرگ و ناتوانی در برابر مشکلات و مصائب است تغییرات اجتماعی نسبتا سریع میتواند این گونه از خوکشی ها را شدت بخشد.
اما در شهرستان دنا و استان کهگیلویه و بویراحمد آنچه بیشتر از همه نمود داشته است خودکشی ناشی از آنومی یا بی هنجاری در جامعه است که می توان وضعیت خاص منطقه ای و محروم بودن استان از وجهی و از جهتی شرایط اقتصادی طبقه فرودست در وضعیت اقتصادی تحریم و همچنین تبدیل شدن فقر مطلق در عین رضایت به فقر نسبی در اوج نارضایتی و بالا رفتن سطح انتظارات مردم در یک قیاس اجتماعی و چشم و هم چشمی این مقوله را مضاعف نمود.
بشارت همه ما در این مسیر ناهموار درک مشترک، همدلی و همدردی است،زن باید بداند شرایط اقتصادی مرد در خطر است و مرد باید بداند در شرایط سخت کاری زن نیازمند توجه است.شخصی که قصد خودکشی دارد از قبل اعلام میکند و هشدار میدهد، علائمی چون افسردگی در رفتارش درک می شود.
سازمانهای متولی مانند سازمان بهزیستی، امور اجتماعی استانداری، ورزش و جوانان، کمیته امداد و موسسات فرهنگی این وظیفه را بر عهده دارندکه در شرایط اقتصادی سخت تنها سازمانهای اقتصادی نباید جهاد و فداکاری کنند بلکه از آنجا که بیشترین آسیب از این منظر آسیبهای فرهنگی و اجتماعی است باید وظایف خود را در قالب افزایش خدمات، مراکز مشاوره ای و فرهنگی، مراکز پژوهشی و بودجه های پژوهشی جهت شناسایی و کالبد شکافی موقعیت خاص جامعه و آنچه زیر پوست جامعه در جریان است به کار ببندند.
برگزاری کارگاههای آموزشی، همایشات و سمینارها میتواند در شناسایی، پیگیری، درمان و کاهش مقوله خودکشی در جامعه اثر گذار باشد.
تاوان حماقت ها و بی مسئولیتی ما نسبت به حوادث و جریانات اجتماعی امروز در خانه همسایه و فردا روزی دست به گریبان ماست.
انتهای پیام/
نظرات کاربران