به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ بعد از 72 ساعت تلاش بی وقفه نیروهای امداد و نجات از زمین و هوا بالاخره در روز سوم قصه انتظار به سر آمد و لاشه هواپیمای تهران_یاسوج در ارتفاع 4000 متری قلعه دنا در یک منطقه صعب العبور پیدا شد. سقوطی که تا باند فرودگاه انتظار تنها کمتر از 10 دقیقه فاصله داشت ولی تمامی عوامل مانع پیش رو دست به دست هم داد تا این سانحه دلخراش اتفاق افتد و ده ها خانواده داغ دیده در آستانه بهار به خاک ماتم بنشینند.
هواپیمای ATR آسمان اولین بار نبود که دلهره و سراسیمه گی را به دلهای منتظران داستان دیدار وارد نموده بود و برای چندمین بار بود که این تراژدی غم انگیز در آسمان نیلگون آبی به عنوان تلنگری جهت آینده ظهور پیدا کرده بود. پرنده ای که با بیش از دو دهه عمر و مستعمل بوودن در یکی از فرودگاههای کشور راهش را چند روز پیش از سر فرتوت و پیری به بیراهه می رود و قدرت پرواز را در بال های خود نمی بیند تا اینکه تنها در کمترین فاصله زمانی برای نشستن در آشیانه خود به تمامی انتظارات و دیدگان از سو رفته قصه دیدار پشت پا می زند.
طبق اعلام دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی، میانگین سنی هواپیماهای ایران حدود ۲۵ سال بوده است و با توجه به ورود چند فروند هواپیمای جدید برجامی به ایران این میانگین سنی بین یک تا دو سال کاهش یافته است، هرچند با وجود این کاهش همچنان میانگین سنی بالای ۲۰ سال ناوگان ایران باعث شده ایرلاینهای ایرانی یکی از پیرترین ناوگانهای جهان را در اختیار داشته باشند. با وجود این میانگین هواپیمای سقوط کرده حدود ۲۵ سال عمر رسمی داشته و برای سالهای بسیار طولانی در آسمان ایران پرواز میکرده است.
شرکت آسمان در سامانه رسمی خود اعلام کرده در حال حاضر این شرکت ۲۳ هواپیمای فعال داشته که پنج فروند آن ATR۷۲ بوده است که یکی از آنها صبح امروز سقوط کرد. این هواپیما که از اواخر دهه ۷۰ وارد ناوگان این شرکت شده بود با توجه به پایین بودن ظرفیت مسافرگیریاش برای سالهای طولانی در مسیرهای داخلی فعالیت میکرد و از چند سال قبل پروازی ثابت میان تهران و یاسوج داشت.
این هواپیمای مسن چند سال قبل نیز یک حادثه را پشت سر گذاشته بود و در ابتدای ماه جاری نیز به دلیل نقص فنی مجبور به بازگشت به تهران شده بود. شرکت آسمان و سازمان هواپیمایی کشوری هنوز هیچ گزارش دقیقی درباره علت احتمالی این حادثه و البته نقص فنی گذشته این هواپیما ارائه نکردند. این در حالی است که برخی خبرهای منتشر شده نشان از آن دارد که هواپیمای مذکور به دلیل نقص فنی چند روز قبل به مرحله اورهال رسیده بوده اما شرکت آسمان در این رابطه اطلاعات دقیقی ارائه نکرده است.
این داستان غم انگیز در صبحگاه روز یکشنبه 29 بهمن ماه چنان عرصه را بر دیار زاگرس نشین تنگ و هر روز تنگ تر می نماید که بنا به دلایل احساسی و خارج از بحث های کارشناسی این سانحه را به گردن کوه دنایی می اندازند که انتظار داشتند کمی سرش را به پایین خم می نمود و از غرور خود می کاست تا این روزها شاهد این همه دلواپسی و نگرانی خانواده هایی نباشیم که به حق نمی دانند گلایه و شکایت خود را تقدیم کدام مدیر مسئولیت پذیری نمایند که همه و همه آن را تقصیر شرایط بد جوی و آب و هوایی می دانند.
ما عادت کرده ایم به این همه غم و غصه و سوانح زمینی و آسمانی که نمیدانیم در کدام مسیر و ریل زندگی حرکت نماییم که عمری مفید و قبل از پیری و مردن را تجربه نمایم؟ مسیرهایی که به دلایل متعدد و عدم رسالت وجدان کاری بعضی از متولیان امر به ناگاه ناقوس مرگ به صدا در می آید و جمعی از گل های تازه شکفته و مفید این جامعه در اثر ناکارآمدی مسئولان پرپر می شوند!
عادتی دیرینه و قابل باور که هر روز از این زندگی عادی و روزمره می گذرد جامعه ما دچار خسارات و لطمات زیادی می گردد که با هیچ بار ارزشی قابل باور و معامله نیست. آنانکه این روزها انگشت حسرت به دندان گرفته اند می دانند که زبان واژه ها از چه چیزی سخن می راند و به کدامین کلام لب به لابه و زاری می گشاید.
به هرحال؛ بار دیگر پرنده ای از آسمان آرزوها سرش را به تخته سنگی زد و پرستوهای سبکبال بهار زندگی ما سیمرغ وار بال شان را به هم زدند و از این آتش خاکستر تنها یاس و ناامیدی برای کسانی به جا ماند که این روزها مرگ را به درستی از زندگی بدون لبخند ترجیح می دهند. مردمانی که گناه خوب بودن و عاطفی شان را به گردن بلایایی از طبیعت می گذارند که با هیچ منطقی سر سازگاری ندارد. براستی در این اوضاع و احوال که نیمی از جان باختگان سانحه هوایی ATR ، تهرانی هستند آیا نمایندگان پایتخت ایران به دنبال استیضاح و مطالبه به حق مردم خواهند آمد و یا اینکه برای حفظ مطامع شخصی سرشان را تا گردن در برف فرو خواهند برد؟!
انتهای پیام /
نظرات کاربران