چهارفصل، برادران از کجا امده اید،از سفر کرببلا امده اید… اصلا چرا آمدین،آمدید چه چیزی را ببینید،آری شهرتان عوض شده است،مادرانتان یا از داغتان مرده اند یا پایشان لب گور است.داغتان به حدی سنگین بود که کمر پدرهایتان شکسته شد،خیلی سخت بود خیلی سخت برادران، چقدر سفرتان طولانی بود،اما خدا وکیلی سوالی دارم؟چرا آمدین،چرا برگشتین،مگر جایتان راحت نبود،مگر هر شب جمعه میهمان ارباب بی کفنتان حسین (ع)نبودید، پس چرا امدید، حال که آمدین خوش آمدید، برادران خوش امدید.خوش غیرتان،دمتان گرم چه آمدنی! حال که امدید همه با هم امدید. چشم گریان همرزمانتان،اشک خواهرانتان،اینها همه و همه حس غربت است غربتی که سر دراز دارد. اما برادران من واقعا عذر میخواهم که شهرتان عوض شده است،من از شما عذر میخواهم که در این مدت به یاد که هیچ به خاک هم نسپاردمتان،از شما عذر میخواهم که چهره شهر را اینگونه می بینید، برادران چادری ها تعدادشان کم شده است آری چهره ها عوض شده اند، خواهش میکنم برادران آن چند نفر پسر هستن نه دختر، این گروه این طرفی پسر نیستند دخترند و مادران آینده جامعه ، برادران بعد از شما ما هم دچار جنگ شدیم جنگی بزرگ حتی بزرگتر از جنگ شما،خودتان حق بدهید شما بیرون از شهر جنگیدین اما جنگ در درون شهر بر ما تحمیل شد چرا توجه نمیکنید،چرا اهمیت نمی دهید، می خواهم بگویم که شرمنده ام شرمنده،اما نه مثل اینکه توجه نمیکنید نکند آمده اید برای ماموریتی جدید نکند هدفی دارید از آمدن،ماکه غریبه نیستیم برای ما هم بگویید،نکند آمده اید تا به ما بگویید: آهای مردمی که وقتی شنیدید حدود سی سال پیش ۱۷۵ غواص با دستان بسته توسط بعثی ها زنده در خاک شده اند دلتان آتش گرفت و بر مظلومیت آنها اشک ریختید، مراقب باشید بلایی که بعثی ها با اطلاعات جاسوسی آمریکا بر سر غواصان آوردند دوباره تکرار نشود! نکند آمده اید تا به ما بگویید: اگر دیروز آمریکا با هواپیماهای جاسوسی اش عملیات کربلای ۴ را لو داد و غواصان را دست بسته در چنگال بعثی ها انداخت،امروز نگذارید بازرسی ها و نظارت های جاسوسان آمریکا، جان فرزندان برجسته این سرزمین را به خطر اندازد و آنان را در تیررس حملات تروریستی اسرائیل قرار دهد. نکند آمده اید تا به ما بگویید: گمان نکنید با بازرسی های مشروط و مدیریت شده می توانید جلوی جاسوسی دشمن را بگیرید. هوشیار باشید نکند؛ امروز آمده اید تا جلوی بسته شدن دستان نخبگان هسته ای و دفاعی کشور را بگیرید. نکند آمده اید تا به ما بگویید: غواص با دسته بسته،زنده زیر خاک رفت امازیربارحرف زورنرفت.. آری هدفتان همین است پس ماموریت جدید دارید برادران خوش آمدید،خوش آمدید،خوش آمدید. اما برادران به شما قول شرف می دهم که نگذاریم دست دیگر غواصان بسته شود قول، برادران پیامتان دریافت شد، تمام..

اسماعیل مدبرمقدم*/*دانشجوی مدیریت رسانه…

انتهای پیام/گ