نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

30. خرداد 1394 - 10:20
26 خرداد امسال، بهمن 57 انقلاب بود و بهمن 57 انقلاب اغاز عملیات کربلای چهار بود، نه یک وجب ان طرفتر، نه یک وجب این طرفتر ... راست، راست کربلای چهار سر از وسط بهمن 57 در آورد.

به گزارش پايگاه خبري تحليلي چهارفصل، اصغر جويبار پور در يادداشتي كه براي اين پايگاه خبري تحليلي در ررابطه با خاكسپاري 270 شهيد در سرزمين اسلامي نوشت: تقویم ایستگاه صلواتی انقلاب بار دیگر گلگون شد، آن هم نه یک گل و دو گل، بلکه  "175 "گل پَر پَر شده! درب ایستگاه صلواتی انقلاب از ازل باز، باز بود تا ابد و اگر دیروز شربت شهادت میدادند، امروز استخوان شهیدانی را میدهند که از همین شربت ها نوشیده بودند، گوارای وجودشان باد شهادت .

 

26 خرداد امسال، بهمن 57 انقلاب بود و بهمن 57 انقلاب اغاز عملیات کربلای چهار بود، نه یک وجب ان طرفتر، نه یک وجب این طرفتر ... راست، راست کربلای چهار سر از وسط بهمن 57 در آورد.

 

سوم دی ماه 65 : انقلاب غواصان دست بسته بود! انقلاب پا برهنگان مکتب روح الله، قدس الله بود! انقلاب مردمانی بود که شعار جنگ، جنگ تا پیروزی لب کلامشان بود! انقلاب مادرانی بود که در بهمن 57 دسته گل به اب زده بودند و با خون دل، هم انقلاب بزرگ میکردند و هم فرزند، فرزندانی را که بلاجبار مصلحت عشق به ولایت در دی ماه 65 می بایست قربانی ولایت می شدند و چه زیبا و با چه نجوا های مادرانه ای فرزندان خودرا، دسته گل های انقلاب را به اب انداختند، نه! به آب نینداختند، بلکه پیش خدا از بهر انقلاب به امانت گذاشتند و امروز 26 خرداد پسشان گرفتند!

 

بگذارید، کلاغ های بخت برگشته قار، قار کنند! بگذارید، خفاشان شب کور وارونه زندگی کنند و دم از بصیرت و ولایت بزنند! در آن طرف بگذارید جغد های شوم هو، هو کنند! بگذارید هر كس، هر چه میلش کشید، بکند! هر چه میلش كشید، بگوید! هرچه میلش کشید، سر کشد! بی آبی را بی آبروی را! ولی نگذارید نمکدان را بشكنند! که اگر بشكنند الله اکبر! غواصان واویلا به پا میکنند، غواصان کربلا به پا میکنند، پس نگذارید! که هر چه بادا، بادا...

! سوم دی ماه 65 اغاز عملیات کربلای چهار بود و این همه انقلاب در یک کربلا ... عجب کربلايی، غواصان قرارگاه کربلا در جزیره ام الرصاص دل به دریا زدند و آب را وام دار خود کرده اند، آبی که قبل از آن وام دار ساقی کربلا و لبان علی اصغر(ع) بود!

 

بساط حنا بندان حلالیت بر پا بود، سه راهی شهادت ان روز سه راهی ولایت، انقلاب تا شهادت بود! قران های تو جیبی داخل جیب ها! وصیت نامه های ناتمام رو به اتمام! وسط سنگرا زیارت عاشورا! قمقمه های خالی از اب بر پهلوها! بگذرم!!! آواکس های امریکای کار خود را کرده بودند، عملیات لو رفت!

 

منور ها قیامت به پا کردند، شب را روشن تر از روز روشن کردند! بچه های غواص سر زیر اب در دام افتادند، کربلای چهار را کربلا کردند! انقلاب کردند ... بگذارید، بگذرم! عملیات کربلای چهار ناتمام ماند، غواصان انقلاب کجا رفتند، الله اعلم بحقائق الامور ... ستون و عمود خیمه انقلاب شهادت است و در رأس ان ولایت مطلقه، کور شود هر چشمی که نتوان دید، چرا که گِل میبندیم دهن هر نا اهلی را که در گذر زمان زبان درازی کند!

 

 میگوید، نه! نگاه کنید! کف خیابان ها را، بغل تابوت ها را، به نظاره بنشید سیل عظیم و خروش جمعیت را، نگاه کنید پلاکارت ها را، گوش کنید صدای امت واحده را ... صدا های همچون : مرگ بر آمریکا را! هیهات منا، الذله را! پیام کل ملت خفظ حریم عزت را! و پلاکارت های همچون : شهادت غواصان خیانت کد خداست را! خون شهیدان اکسیر شدنی نیست، انها با دستانی بسته مقاومت کردند! مابا دستانی باز چه کرده ایم را! و هر کس به وقت یاری رهبرش در خواب باشد با لگد دشمن امروز از خواب بیدار میشود!

 

غواصان، نجات دهندگان غریب امده اند، ان هم با دستان بسته و با چشمان باز تا که نگذارند دشمن ما را از خواب بیدار کند! غواصان را عشق بود و عشق هست بصیرتشان که دیگر صبر را جایز ندانستند و امدند تا کربلای نا تمامشان را تمام کنند! دمتان گرم غواصان، دمتان گرم شهیدان ، دمتان گرم ... بلاشک، حتم دارم این صدا ها و این پلاکارت ها هنوز در ذهن هر نا اهلی چه داخلی، چه خارجی رژه میرود، حال میخواهد دشمن خارجی باشد، باشد! میخواد داخلی باشد، باشد! هرچه بادا، بادا... انقلاب است، سر شوخی و رودربایستی با هیچ بنی بشری ندارد و نخواهد داشت، در جبهه حق هست و رو در روی جبهه باطل!

 

 حال میخواد باطل هر کسی باشد،باشد! کد خدا باشد، باشد. نا خدای بی خدا باشد، باشد! میگوید، نه! برگردید به کف خیابان های 57!انقلاب همان انقلاب هست، مردم همان مردم هستند، شعار ها همان شعا ها هستند، عمل همان عمل است، گزینه روی میز که شهادت هست همان گزینه همیشگی محور مقاومت هست، دشمن همان دشمن هست و ولایت همان ولایت مطلقه... میگوید، نه! نگاه کنید کفت خیابان های 26خرداد را،! ببینید هم عمل را هم شعار را ... اهای سید جواد کافی، غواص کربلای چهار، افسوس! افسوس که چرا تنهایشان گذاشتی که امروز دست روی دست بگذاری و به دستان بسته یشان خیره شوی! و دست به دعا شوی که ای کاش ان روزها دست شما را نیز میبستند و نمیگذاشتند که ان روز بیامدی، تا که امروز هم پای هم رزمانت برای اتمام عملیات با همان دستان بسته، با همان لباس فرم سیاه می امدی ... اهای ژنرال پترائوس سیم خاردار هایت را که روز حذب الله را از داشتنشان محروم کردی تا سر به زیر بیارند و توافق کنند را بردار بیار! و دست سردار قاسم و دوستانش را از پشت ببند و با صورت به زمین بزن که اینها هم دلشان لک انداخت، برای غواصان، برای کربلا، برای ابوالفضل (ع)، برای انقلاب، برای ولایت!

 

آهای ژنرال برو برای کد خدا تعریف کن داستان غواصان ما را! بهش بگو تحریم میکنی بکن، نمیکنی نکن، حاج قاسم سلیمانی باشد یا نباشد، کاختان را هئیت میکنم! چرا که غواصان امدند ... اهای کسانی که دنبال جامعه ی هستید که در آن تظاهرات علیه خدا را آزاد بگردانید! به چه حقی تظاهرات علیه کد خدا را محکوم میکنید! به چه حقی بایکوت میکنید! به چه حقی سر تعظیم فرو می اورید! به چه حقی کد خدا را مودب میخوانید! اهای آواکس های امریکایی، اهای آژانس امریکایی تو که دست غواصان ما را بستی و درس نگرفتی! بیا، دست محققین علمی، دانشمندان هسته ای، نخبگان سیاسی و... ما را هم ببند! چرا که اینها امروز تاب بستن دستان غواصان را ندارند!

 

چرا که اینها امروز تاب بازرسی های شما را ندارند! چرا که اینها امروز تاب باز جوی های شما را ندارند! اهای دیپلماتیک های که در متروپل ها، در کنار رود خانه های پر اب با نماینده کد خدا، سر کرده تمام جانی ها، جانکری ملعون قدم میزنی، مواظب باش دستتانت را نبندد و سرت را زیر آب نکند، چرا که دستان غواصان را از بهر شما بستند و سرشان را در زیر خاک بکردند! اهای حقوق دانها، نکند حق غواصان را، نکند داستان کربلا را، نکند جان فشانی ساقی خیمه را، برای هر توافق به هر قیمتی نا دیده بگیرید ... نکند! قمقمه های خالی از آب بچه ها را به آواکس و آژانس امریکایی بدهید تا از اب برایمان لب ریزش کنند، چرا که صاحبان همین قمقمه ها را، غواصان را، احمدی روشن ها، باکری ها را، همت هارا، همین ها به شهادت رساندند! و نتها قمقمه خالیشان را سر کشیدند بلکه بار های بار نیز با گلوله هایشان سوراخشان بکردند! و مگر نه اینکه داستان قمقمه ها یاد اور مشک علقمه هست ...

 

 مخلص کلام ؛ برگشتند تا برای گریه های ما کلاس درس کربلا بگذارند... بر گشتند تا بگویند، دست بسته در مقابل تحریم سر خم نکرده ایم، قراداد امضا نکرده ایم... بر گشتند تا بگویند، آبروی خود را به آب و نان نفروختند ... برگشتند تا بگویند شهادت در زیر خاک را به غواصی در ابی که زندگی مردم به ان وابسته هست را ترجیح میدهیم ...

 

 برگشتند تا بگویند، با دست باز به خاطر تحریم، هر توافقی نکنید ... یک کلام: برگشتند تا انقلاب کنند، برگشتند تا جان فشانی کنند، برگشتند کربلای نا تمامشان را کربلا کنند...

انتهاي پيام/م.ن

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی