به گزارش پايگاه خبري تحليلي چهارفصل، چگونگی عروج زارع از «چنارستان» به «بهارستان» محصول اتحاد و اجماع مردمی بود که در آنچه نمی خواستند «وحدت» داشتند، ولی در آنچه می خواستند سر در گم بودند. به تعبیری رأی آنها به حاج زارع اثباتی نبود. در واقع آنها به زارعی رای ندادند، بلکه رأیشان به حدف رقیب وی بود. به نوعی همه پرسیِ «نه» به رقیب زارع بود که برآیند عَرَضیِ آن «نمایندگی زارع» شد. اینان صرفاً درصدد نفی وضع موجود و نماینده سابق بودند که همین امر، نقطه عطف اجماع آنان حول زارع از اصلاح طلب تا اصولگرایانِ بریده از رقیب بود. اما اینکه به درستی نمی دانستند خواهان چه چیزی هستند، بنیان گسست پایگاه اجتماعی زارع شد که در سالهای بعد به فروپاشی آن انجامید.
بعدها این مردمِ گردِ هم آمده در حلقه زارع که هیچ آرمانِ ارتقا دهنده ای نداشتند و تنها با مطالبه «نه به وضع موجود» گرد هم آمده بودند، دچار تفرق شدند و برخی در پی انتفاع از وضعیت موجود برآمدند که بسیاری از خیل این جمعیت، بی نصیب ماندند و برخی دیگر به علت بازگشت سیستم اداری و اجرایی بویراحمد و دنا به وضعیت بدتر از سابق (که به آن نه گفته بودند)، پشیمان شدند. به گونه ای که سامان اداری نسبت به سابق به مراتب بدتر شد و «منطقه گرایی» و «طایفه گرایی» در بویراحمد به اوج خود در سه دهه اخیر رسید.
زارعی نه در قاموس اصلاح طلبی می گنجد، نه توانسته در قامت یک اصولگرا ظاهر شود و نه توانسته «مستقل» عمل کند. وی در قامت مردی که تقسیمات کشوری را برجسته کرد و با مردم شناسی از عشایر، قوم و ایل و طایفه را ارج گذاشت و روزهای قدیمی و از یاد رفته «پایین» و «بالا» را پر رنگ کرد، ظاهر شد. به گونه ای که از اردوگاه حامیان خود در انتخابات ۹۴، برخی با همین خاستگاه به صحنه آمده اند و علیه زارع خروشیده اند.
این روزها عدم اقبال عمومی به حاج زارع بدیهی است و کارناول های انتخاباتی با ماشین های بیشمار و خالی از «انفس»، نشانه های آن است که به زودی محقق خواهد شد. تمامی سخنرانان انتخاباتی ایشان در بخش ها و شهرهای حوزه انتخاباتی دنا و بویراحمد (خرامین، دهراب پور، شریعتی و …) یا از ایشان بریده اند و یا به اردوگاه رقبا پیوسته اند و یا اساسا در قامت رقیب ظاهر شده اند. به گونه ای که به نظر می رسد برای گرم کردن تنور ستادهای تبلیغاتی خود، نیازمند اجاره سخنران خواهد بود.
بنابراین با هر پیش فرض (مربوط و نامربوطی) که بتوان تصور کرد؛ چه «سید باقر» بیایید چه نیاید، چه باران و برف ببارد چه نبارد، چه نفت بشکه ای ۱۴۰ دلار شود چه به سان دوره اصلاحات ۸ دلار و ….. و از هر زاویه که به صفحه شطرنج سیاسی بویراحمد نگریسته شود، یقینا زارع دیگر سهم چندانی از آن ندارد و بازنده بزرگ قافیه خواهد بود.
النهایه، حاج زارع به بدفرجامی گرفتار شده است؛ به همان دردی که رقیب ۴ سال پیش مبتلا شده بود و بدین وسیله خوشه آن را چیده بود، مبتلا شده است. این روزها حرف بسیاری از مردم «نه» به «وضع موجود» و «نمایندگی زارع» است و دائما نقل قول آنها جمله «هر کسی برود، زارع نرود» است! او با تمام مهربانی ها، فروتنی ها و خوش قلبی هایش برای عامه مردم و اما تلاش برای حل امور و ارتقاء خاصه مردم (برخی مردم از جمله نزدیکان)، بی توجهی به بسیاری از احیاء و یاد از امواتشان، ذکر و یاد از رفتگان و پیشینیان و پاسداشت سنت نیکو و حسنه «فاتحه خوانی»، لزوما می بایست به زادگاه خویش بازگردد؛ از «بهارستان» به «چنارستان»!
نظرات کاربران