به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ آنچه از عنوان این تحلیل برداشت می شود ،شاید به گمان بعضی ها اختلاف برانگیز باشد و آن را در راستای یک صدایی گروهایی مختلف سیاسی کشور در برابر دشمن انقلاب اسلامی تعریف نکنند؛ اما نگارنده بر این باور است که سکوت معنادار بسیاری از بزرگان برخی طیف های سیاسی مطرح در کشور که صدای آنها در ایام شادکامی های سیاسی و انتخاباتی! خوب تکرار می شود،آنچنان ایجاد انگیزه کرد که این عنوان برای تحلیل انتخاب شود! 

انتخاب عبارت "دولت تفنگ دار " از طرف دکتر روحانی  خطاب به سپاه پاسداران و امر مداخله در کلیه شئونات داخلی کشور با تروریست خواندن سپاه توسط رئیس جمهور آمریکا و مداخله سپاه در بی ثباتی منطقه  و حمایت از گروهای به اصطلاح تروریست منطقه، به نوعی همنوایی و هم صدایی از طرف مخالفین سپاه در داخل و خارج احساس می شود!

اینکه در فاصله زمانی کوتاه در داخل و خارج کشور، سپاه به عنوان نهادی انقلابی و از ارکان کلیدی امنیت و قدرت ملی کشور، مورد تهاجم سیاسی و اقتصادی و رسانه ای قرار می گیرد، قطعا ناشی از درک نادرست مخالفین  انقلاب اسلامی از "اهمیت و ظرفیت و توان داخلی و خارجی" این نهاد انقلابی و امنیت ساز یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

اگر در طی چهار سال گذشته متاثر از "علاقه سیاسی دولتمردان  کنونی و فشار سیاسی غربی ها حول بحران هسته ای" ،دولت روحانی اقدام به گشایش مناسبات با جهان غرب از طریق حل بحران هسته ای و برجام نمودند، چهار سال دوم دولت روحانی ظاهرا با استارت زدن مخالفت آشکار روحانی با سپاه پاسداران در انتخابات اخیر فرصتی دیگر را کشورهای غربی داده تا چهار سال دوم دولت خود را حول "بحران سپاه پاسداران" و احتمالا مذاکره و برجام دوم شکل دهد!

آنچه دشمن بنابر بار سیاسی -اقتصادی و امنیتی حمله مستقیم نظامی در طول چهل سال اخیر نتوانست بود بدست آورد، تنها از طریق مذاکره سیاسی و برجام بدست آورد !
دشمن به این درجه از درک وبرداشت سیاسی از رفتار سیاسی دولتمردان کنونی رسیده است که بهترین راه برای تحقق اهداف خود" ابتدا فشار و تحریم و تهدید " و سپس مذاکره و تحمیل اراده سیاسی خود می باشد!اتفاقی که در برجام برای کشور افتاد!
حال دشمن مجدد می خواهد از طریق همان استراتژی با توجه به تجربیات برجامی خود و بستر داخلی ایران از جمله استقرار  دولت دیپلماتیک روحانی با فشار و تهدید وتحريم یکی دیگر از ارکان استقلال ایران را از گردونه قدرت ملی خارج کند!

اگر دشمن توانست با برجام، بخشی عمده ای از نگرانی امنیتی خود را حول محور ایران هسته ای در برجام مرتفع نماید،و استقلال و توسعه علمی کشور در بخش هسته ای محدود و تحت مراقبت شدید و هم جانبه خود قرار دهد، حال می خواهد یکی دیگر از ارکان اصلی نظام و انقلاب اسلامی و امنیت ملی یعنی سپاه را تحت کنترل شدید قرار دهد!

حال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با دو چالش جدی در تحولات سیاسی آتی مواجه است! 
یک: فضا سازی داخلی منتقدان سیاسی و دولتی،  که وضعیت عمومی را خطرناک توصیف می کنند! 

دوم :فشارهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی دشمن که مسبوق به سابقه است. 

پیشنهاد :
اول :تحت هیچ شرایطی باب مذاکره و سازش به منتقدان داخلی ونیز دشمنان ،حتی در پایین ترین سطح داده نشود!برجام دوم بدون شک در پرتگاه قرار دادن جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی  است!
چرا که بدون تردید انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی  را باید برابر با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعریف کرد!

دوم :عدم اعتماد به حمایت های منتقدین داخلی سپاه در شرایط کنونی ونیز همراهی دولت های اروپایی! 

سوم :فرسایشی کردن تهدیدات منطقه ای آمریکا و بردن توجه دشمنان به جاها جبهه دیگر! گشودن جبهه دیگر در سطح منطقه برای آمریکا! 

چهارم :افزایش هزینه های منطقه ای آمریکا و متحدین منطقه ای آن! 

پنجم :راه اندازی انتفاضه چهارم در مرزهای اشغالی وتقویت گروهای مخالف آمریکا در سطح منطقه! 

ششم:افزایش هزینه های نظامی -سیاسی آمریکا در افغانستان 

هفتم :برجامی کردن سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه 

 و جهان در راستای رسوایی آمریکا!عدم پایبندی آمریکا به برجام دیدگاه استکبار بودن آمریکا را حتی برای متحدینش تقویت و توجیه خواهد کرد! 

هشتم:استفاده از تجربه نحوه مبارزه با تهدیدات تروریست ها در مواجه با سیاست خارجی آمریکا !ترکیبی از مواجه سیاسی -تبلیغاتی و نظامی محدود با عناصر منطقه ای آمریکا! 

نهم :با توجه به اینکه سیاست اعلامی پایان عمر داعش توسط فرماندهان ارشد سپاه دشمنان منطقه ای و جهانی را به وحشت انداخت و آنها را ناچار به اتخاذ رویکرد تهاجمی تر نسبت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان نمود، سناریوی پشتیبان تحریک سیاست خارجی آمریکا طراحی و اجرا شود!

دهم :گسترش مناسبات نظامی -امنیتی با رقبای آمریکا در مناطق و جهان از جمله روسیه، چین، کره شمالی و حتی ترکیه!