به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل از جمله جریانهای مخالف امیرمؤمنان علی (ع) که پیامبراکرم پیش بینی درگیری آنها با آن حضرت را کرده بود جریان خوارج بود.
نگاهی کوتاه به نبرد نهروان
کوتاه ترین جنگهای امیرمؤمنان جنگ نهروان بود که آغاز و پایان آن یک روز و در نهم صفر 38 هجری قمری بود . این جنگ نبرد با کسانی بود که در پی ماجرای حکمیت و قرآن بر سر نیزه کردن از سوی معاویه پدید آمد . در آغاز شورشیان دوازده هزار نفر بودند که با نصایح امام علی (ع) و یارانش اکثریت آنها از انحراف برگشتند ولی تعدادی همچنان بر مخالفت خویش اصرار ورزیدند .
سرانجام کار به جنگ کشیده شد و جز 9 نفر که با فرار از معرکه جان سالمی بدر بردند بقیه همگی کشته شدند و به این ترتیب جنگ نهروان خاتمه یافت . این آغاز و پایان کوتاه درسها و عبرتهای فراوان با خود دارد که برخی را در اینجا می آوریم:
1 - تفرقه توطئه دشمنان
باید دید که «خوارج » را چه جریانی به وجود آورد؟ زمینه ساز بروز این جریان چه بود؟ پرواضح است که توطئه شیطانی معاویه زمینه ساز این جریان انحرافی بود مسئله حکمیت و قرآن بر سر نیزه کردن و همچنین عوامل و ایادی معاویه در داخل لشگر امام (ع) در پروریدن و رشد این جریان انحرافی نقش اساسی داشتند .
عبرت مهم این ماجرا این است که جریان باطل بیش از آن که برای بقاء خود امیدوار به حرکات نظامی و سیاسی باشد، امید به اختلاف در جبهه مقابل دارد . اگر بگوئیم این حربه در پیروزی ظاهری معاویه بیش از حرکات نظامی اش نقش داشت سخنی به گزاف نگفته ایم از این رو است که می بینیم حضرت در برخورد با خوارج پیوسته از تفرقه برحذر می دارد .
مثل معروف « تفرقه بیانداز حکومت کن » یک اصل تجربه شده است . از این رهگذر است که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ، پیوسته دشمنان از این حربه استفاده کرده و در هر مقطعی با استفاده از تحریک احساسات، شعارهای انحرافی و . . . جامعه اسلامی ما را گروه گروه کرده اند . آخرین کار آنها در این رابطه ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی با شعارهای وارداتی راست، چپ، محافظه کار، اصلاح طلب و غیره است .
همه این واژه ها ابزار بازی دشمنان با انقلاب اسلامی است، بدین جهت است که می بینیم آنگاه که چشم بیدار امت، مقام معظم رهبری مدظله العالی، امت را از این توطئه آگاه کرده و تقسیم بندی خودی و غیرخودی را مطرح می کنند که بهترین محور وحدت امت و رهیدن از تقسیم بندی های مصنوعی دشمنان است، بیشترین موضع گیریها را علیه آن صورت می دهند .
2- روشنگری و نصیحت
امام علی (ع) در هر سه نبرد خویش تمام توان خود را به کار برد تا با نصیحت، موعظه، آگاهی رسانی بدنه مخالفان را به راه هدایت بکشاند . لیکن در نبرد با خوارج تلاش گسترده ای را در این راستا صورت داد زیرا ایشان معتقد بودند که بدنه خوارج نه سران آنها افرادی ناآگاه اند، انگیزه مغرضانه ندارند ، در پی حق اند لکن به خطا رفته اند بر این اساس فرمود: بعد از من با خوارج نبرد نکنید! زیرا کسی که در جستجوی حق بوده و خطا کرده همانند آن کس که طالب باطل بوده و آن را به دست آورده است نمی باشد .
از این کلام نورانی به وضوح استفاده می شود که حساب حق طلبان گمراه و باطل گرایان آگاه، از یکدیگر جداست، برخورد با گروه دوم اقدام قهرآمیز لازم دارد و برخورد با گروه اول اقدام روشنگرانه .
عمده ترین شبهه خوارج این بود که چرا امام علی (ع) «حکمیت » را پذیرفت؟ ابن عباس در پاسخ آنها گفت: اولا حکمیت ریشه قرآنی دارد . در مسئله شکار در حال احرام که از پیچیدگی کمتری برخوردار ست به تحکیم فرمان داد . علاوه بر این پیامبر در نبرد بنی قریظه «حکمیت » سعد بن معاذ را پذیرفت و «حکم » او را هم تایید کرد .
ثانیا: امام علی (ع) با حکمیت ابوموسی اشعری که بی تدبیری او فتنه ها آفرید مخالف بود حضرت می خواست که من حکم باشم شما مخالفت کردید و گفتید فقط ابوموسی اشعری باشد .
3- تحمل مخالفان
امام علی (ع) در کنار این روشنگریها صبر و تحمل فراوانی در برابر حرکات ایذایی خوارج به خرج داد . اینان بعد از بازگشت از صفین دیگر در نماز جماعت امام (ع) حاضر نمی شدند، شعارهای تند و زننده در مسجد علیه امام (ع)می دادند و امام (ع) و کلیه کسانی را که پیمان صفین را محترم می شمردند تکفیر کردند، ولی امام علی (ع) با بزرگ منشی مخصوص خود با آنان رفتار کرده و تا وقتی که آنها دست به ترور و مقابله مسلحانه با نظام علوی (ع) نزدند حضرت متعرض آنان نشد .
به آنان فرمود: از ورود شما به مساجد خدا جلوگیری نمی کنیم تا در آنها یاد خدا کنید و شما را از بیت المال محروم نمی کنیم مادامی که دستتان در دست ماست، تا آغاز به جنگ نکرده اید با شما نبرد نمی کنیم .
تحمل مخالف از اصول پذیرفته شده امام (ع) در سیاست داخلی است حضرت هم مخالفان پیمان شکن را تحمل کرد تا آنجا که حتی اجازه خروج به مدینه را به آنان داد.
اما نکته ای را که برخی از آن غفلت می کنند این است که تحمل امام تا کجا بود؟ و مرز تحمل تا کجاست؟هم گفتار حضرت، هم سیرت حضرت می گوید مرز تحمل تا آنجاست که کار به براندازی نکشد . که براندازی خط قرمز است . وقتی خوارج دست به ترور و مقابله مسلحانه با حضرت زدند حضرت به صورت قهرآمیز با آنان برخورد کرد . کسانی مدارای حضرت با خوارج را به رخ می کشند، اما برخورد قاطعانه حضرت با خوارج محارب و برانداز را به میان نمی آورند .
4- جهالت و حماقت خوارج
در متن قرارداد امیرمؤمنان علی (ع) آمده بود که اگر حکمین برخلاف قرآن و سنت پیامبر (ص) داوری کردند امام (ع) در موضع نخست خود باقی خواهد بود ، ولی در ماجرای حکمیت عمروعاص خیانت کرد و حکم به عدل نشد امیرمؤمنان علی (ع) تصمیم جدی بر مقابله با معاویه و خشکاندن ریشه این شجره خبیثه برآمد .
در همین حال که حضرت آماده نبرد با معاویه می شد، ناگاه خبر وحشتناکی منتشر شد که خوارج نهروان با وضع فجیعی عبدالله بن خباب بن ارت و همسرش را به جرم وفاداری به امیرمؤمنان علی (ع) کشته اند .
این جنایت سبب شد که امیرمؤمنان به مقابله با شجره خبیثه جهالت و رذالت خوارج برآمده به سوی نهروان حرکت کرده با آنان بجنگد و این خواست عمومی اصحاب امام علی (ع) بود .
وقتی جهالت و حماقت، با خودمحوری و غرور و ولایت ناپذیری همراه شد سرانجامی جز این گونه حرکات سردرگم و متناقض و وحشیانه ندارد و این عبرتی است برای همه دین باوران که پیوسته درصدد عمق بخشیدن به دین خود باشند همان که نامش در روایات «تفقه در دین » است، همان که نامش در روایات «بصیرت » است و بکوشند که راه خود را از ولایت جدا نکنند که جدایی از ولایت همان و افتادن در لجنزارهایی این چنین همان .
انتهای پیام / ش
نظرات کاربران