به گزارش پایگاه تحلیلی خبری چهارفصل؛ به نقل از صبح زاگرس بدنبال برکناری ایروان مسعودی اصل از قائم مقامی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی حمیده هدایت خواه فرزند چهره شاخص اصولگرایی و نماینده مردم بویراحمد و دنا در مجلس هفتم و هشتم شورای اسلامی در یادداشتی آورده است :چرا مسعودی از مرکز پژوهشها کنار گذاشته میشود و نیروی زاکانی مسئولیت میگیرد؟
یکم: ژیل دلوز در فلسفه معروف به ریزومی اش از دو نوع تفکر سخن میگوید: تفکر ریزومی و تفکر درختی. او اصطلاح ریزوم را از زیست شناسی به وام گررفته است و برای تشریح اندیشهاش از این اصطلاح بهره برده است. دلوز معتقد است تفکر درختی تفکری است با ارتباطات خطی و عمودی که گوش به فرمان است و سربه راه. تفکر درختی نماد درجا زدن است و انتصاب. حال آنکه تفکر ریزومی فضاها، ارتباطات افقی و چندگانه و همه جانبه را تداعی میکند، ریزوم بر خلاف تفکر درختی نماد ارتباط است و پویایی! متکثر است و از مرزبندیهای تفکر خطی فاصلهای جدی دارد.
دوم: اگر دلوزی به مجلس یازدهم نگاه کنیم، به خوبی میتوانیم نوع تفکر این مجلس را از ابتدای فعالیتش بفهمیم. انتصاب رسولی، انتصاب مسئول مرکز پژوهشها، انتصاب رئیس کتابخانه مجلس، انتصابات مشاوران رئیس مجلس همگی به نوعی یکدستی را به تصویر میکشید. ما در چهرههای جدید مجلس نوعی تسلیم و گوش به فرمانی را شاهدیم، همانطور که بسیاری از منتقدین عملکرد این مجلس گفتهاند، گویی با شرکتی سهامی طرفیم که هرکدام از اصحاب قدرت در پی گرفتن سهم خود از این شرکتند. همانها که لیستها را بستند و در هنگام بستن لیست تا لحظات آخر در حال قهر و آشتی با لیست و شورای ائتلاف بودند، پس از پیروزیِ در انتخاباتی با مشارکت پائین، باز هم بر سر سهم خود در حال چانه زنیاند. مبتنی بر این تفکر درختی است که آقای زاکانی پس از ریاست بر مرکز پژوهشها در اولین اقدامات افراد سابقه دار و متخصصی چون سینا کلهر و ایروان مسعودی اصل را برکنار کرده و یکی از بستگان خود که از قدیمیترین یاران و منتسبانش میباشد را به مسئولیت معاونت فرهنگی اجتماعی مرکز پژوهشها منصوب میکند. در حقیقت تفکر زاکانی تفکری درختی است، از پائین به بالاست، خطی است و منجمد! پویایی ندارد... این است که از چهرههای با سابقه و متخصص عبور میکند تا چهرهای که سوابقش ربط چندانی به مسئولیت جدیدش ندارد را وارد گود مرکز کند. سؤال این است که این تفکر خطی و درختی چقدر با تنوع در نگاه به استفاده از ظرفیتهای موجود مربوط است؟
سوم: زاکانی در استدلال علیه تاجگردون در ماجرای اعتبارنامه به انتصابات فامیلی او اشاره کرده بود! اما حال در آزمونی عجبیب که با فاصله کم از آن ایرادات واردش شده است، برادر دامادش را بدون تخصص وارد این مسئولیت میکند. باید از زاکانی پرسید علت انتصابی بدون تخصص چیست؟ آیا این حرکت زاکانی مصداق دستمال کثیف و شیشه نیست؟ آیا رطب خورده میتواند منع رطب کند؟
چهارم: مهدی روشنفکر خود را نماینده انقلابی بویراحمد و دنا میداند، کاندیدای لیست جبهه پایداری نیز بوده است. باید از ایشان پرسید به عنوان نماینده انقلابی بویراحمد در خصوص اعتبارنامه تاجگردون رأی ایشان چه بوده است؟ چرا از شفاف سازی در این خصوص پرهیز دارند؟ در ادامه طرح این سؤال نیز ضروری است که چرا در فقره عزل جناب مسعودی که از نیروهای انقلابی استان کهگیلویه و بویراحمد در مرکز پژوهشها بودهاند و تخصص و حسن سابقه ایشان بر اهل فن آشکار است و در فرآیندی منطقی و علمی پلههای ترقی را در این مرکز مهم طی کردهاند، هیچ اقدام موثری نداشتهاند؟ آیا ایشان به عنوان نماینده جبهه پایداری نباید با جناب زاکانی که از نمایندگان هم طیفشان هستند جهت اقدامات مؤثر وارد مذاکره میشدند؟ سکوت ایشان در بزنگاههایی مهم چون اعتبارنامه تاجگردون و عزل دکتر مسعودی چه پیامی برای کسانی که ایشان را نماینده انقلابی استان میدانند دارد؟
پنجم: مجلس درختی، قتلگاه تکثر، تنوع و اندیشههای تخصصی است. این مجلس اگر میخواهد مناسب با ادعاهایش مجلس انقلابی باشد باید با تخصص و تعهد پیوند بخورد و از انتصاب افراد بی تخصص در مسئولیتها دوری کند. افرادی که یک روز جمهوریت نظام را زیر سؤال میبرند و چه بسا فردا روز دیگر ارکان نظام را هم بی اعتبار بدانند. این مجلس یا باید ریزوماتیک شود و یا با درختی باقی ماندن از ادعاهایش فاصله میگیرد.
اما در واکنش به این اظهارات آرمان حیدری اصل نوشت :به ظاهر رگ غیرت انقلابی ایشان برای حمایت از دکتر مسعودی باد کرده است و با ژست روشنفکری به مجلس اصولگرا حمله کرده و مجلس را بی اختیار خوانده است اما در حقیقت سه هدف دیگر را دنبال میکند یکی ضربه زدن به مهدی روشنفکر و تفرقه افکنی در جریان منتسب به جناب روشنفکر دوم انتقامگیری به دلیل دیدن بغض و ناراحتی پدر در ماههای گذشته و سوم ....!!(البته از یک جهت حضور زنان در فضای سیاسی را باید تحسین کرد چه این خواهر عزیز و هر خواهر محترم دیگری) در زیر چند نقد نسبت به مطلب منتشره توسط خواهر گرامی ذکر خواهد شد.
۱_خانم هدایتخواه از تفکر درختی و ریزومی گفتهاید با ناکارآمد نشان دادن مجلس و تسلیم بودن و گوش به فرمان بودن و ارتباطان به تفکر درختی، قصد داشتهاید از روشنفکر و کسانی که حاضر به قرار دادن پدر بزرگوار در لیست نبودند و حتی اگر قراربود تا پنج لیست ارائه شود بازهم حاضر به استفاده از نام پدر شما نبودند انتقام بگیرید اما ناخواسته تمام نظام را به بدترین شکل زیر سؤال بردهاید و مجلس را همانند یک ربات، کاملاً بدون اختیار به تصویر کشیدهاید!! باید از شما پرسید تفکر حاکم بر نظام از دیدگاه شما تفکر ریزومیست یا درختی؟ و ایا این نگاه شما به تفکر ریزوماتیک و حکومت دینی مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه زیر سؤال نخواهد برد؟(حاکمیت ساقه درخت بر همه عناصر درخت حتی اوندهای ابکشی و چوبی)
و با اجازه، بنده احتمالاً این مطلب شما را برای سه نفر از جمله یاسر جبرییلی ارسال خواهم کرد و به ایشان خواهم گفت حتی فرزندان افرادی همانند جناب هدایتخواه (البته اگر شناختی از ایشان داشته باشند) در جبهه پایداری نیز در حال فاصله گرفتن از تفکر اصول گرای سنتی میباشند اما با این تفاوت که به دلیل عدم انعطاف پدیری و شکستن با شتاب و دست فرمون و این تفکر ریزومی، اصلاحات را نیز رد خواهند کرد.
۲_تفکر درختی را نماد درجازدن و انتساب دانستهاید که نوعی تمامیت خواهی و تفکر مبتنی بر نظم از بالا به پایین میباشد.
بر اساس مطالب مربوط به فلاسفه بزرگ مسلمان، هر حکومت دینی به طور قطع هم جهت با تفکر ریزوماتیک نیست بالعکس!! و ایا استقبال از تئوری ریزوماتیک بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی کشور با قیاس با حکومتهای غربی، عدم بلوغ فکری سیاسی جامعه و مشخص نشدن حد و مرز چنین تفکری، به تقابل با ولایت مطلقه فقیه معنی نمیشود؟
۳_ تئوری ریزوم، تفکری است که به چندگانگیها، به فضای ازاد، رقابت، استقلال و در عین حال تحمل اندیشههای مخالف، بها میدهد
ایا پدر بزرگوار جنابعالی و دیگر پیران سنتی اصول گرا حاضر به میدان دادن به جوانان و کادرسازی در طی ۱۶ سال گذشته بودند؟ یا حاضر به تحمل اندیشههای مخالف و چندگانگی و میل به تکثر گرایی هستند؟ و یا هنوز پدر جنابعالی در توهم انتخابات سال ۹۸ به سر میبرند؟ که خود و اطرافیان خود و جناب منتظریان را جبهه حق، صالحتر، ولایتمدار و انقلابی میدانستند؟ و دیگران را به صورت غیر مستقیم در سپاه مقابل؟
۴_لیست بورسیههای سفارشی پدر بزرگوار بدون توجه به شایسته سالاری و تنها بر اساس قومیت سیاسی و نورچشمی و حمایت عرفی در انتصاب مدیرانی که برخی از انان کوچکترین تخصصی نداشتند!! دستمال کثیف بوده یا شیشه کثیف؟ یا هیچ کدام؟ و بد به حال انقلابی که سرنوشتش اینگونه به رقابت دستمال کثیف و شیشه کثیف رسیده است.
۵_فرمودهاید تخصص و حسن سابقه جناب مسعودی بر اهل فن اشکار است و ایشان را نیروی انقلابی دانستهاید و روشنفکر را به دلیل عدم حمایت از ایشان توبیخ کردهاید
قطعاً در هیچ یک از موارد بالا اطلاعی در دست ندارید و فقط با تعریف و تمجید از ایشان قصد قصد فریب و تفرقه افکنی و ایجاد تقابل میان جناب مسعودی و جناب روشنفکر را دارید.
۶_نگاه صفر و صد به واژهی انقلابی جاهلانه است که متاسفانه توسط عدهای در این چند سال اخیر در کشور باب شده است!!
باید گفت فلان تفکر و عملکرد به اهداف انقلاب نزدیکتر یا دورتر میباشد نه اینکه با دستهبندی مردم به انقلابی و غیر انقلابی تفرقه افکنی کرد. و به صورت سفید و سیاه مردم را قضاوت کرد!!
۷_ ایا انتصابات و به کارگیری فامیلی سیاسی و خونی بدون شایسته سالاری در عملکرد پدر جنابعالی (لیست بورسیهها)، حاج مسعود حسینی، سید قدرت حسینی و جناب منتظریان وجود داشته؟ و اگر پاسخ مثبت است و با این شرایط و استخدامهای فامیلی سیاسی و خونی، این افراد را انقلابی میدانید و زاکانی هم امتحان خود را در انتصاب اخیرش پس داده است بنابر این، جناب تاج گردون را به دلیل تخصصی دهها برابر این افراد، با به کار گیری چند هزار نیرو از جوانان استان به قول برخی از اصول گراها، باید سوپر انقلابی یا ابر انقلابی نامید!! نه اینکه توسط پدر جنابعالی و انبوهی از کینه شخصی، به بهانه حامیان زیاد، با یزید ابن معاویه شبیه سازی شود.
۸_ جناب مسعودی و جناب روشنفکر ظاهراً همسو و هم جهت میباشند و یکی از اهداف شما ایجاد تفرقه میان این دو برادر بوده است اما توصیه میکنم به فکر جلوگیری از اختلاف میان جناب منتظریان و جناب هدایتخواه باشید زیرا انگونه که شنیدهایم یکی دو نفر از بزرگان پیر اصولگرایی از جناب منتطریان درخواست داشتهاند به شدت فعالیت حقیقی و مجازی شبه تبلیغاتی داشته باشدتا جناب هدایتخواه و هر شخص دیگری، به دلیل عشق به قدرت در اندیشه ورود به صحنه انتخابات نباشند و مردم از همین امروز جناب منتظریان را خروجی شانا بدانند. و پدر بزرگوار نیز با شک کردن به این موضوع و حب قدرت، بدجور دلپیچک سیاسی گرفته است. البته در آینده شاهد جبهه گیری شما بر علیه جناب منتطریان خواهیم بود این خط و این هم نشان!!(پیشنهاد میدهم اصول گرایان سنتی به جای تشییع؛ تدفین و خاکسپاری اسامی و تغییر نام شورا از جمنا به شانا و از شانا به فلان، تفکرات پیر و فرسوده خویش را تدفین و خاکسپاری کنند و اینگونه اگر هشتاد میلیون ستار هدایتخواه، مسعود حسینی و نادر منتظریان در مجلس داشته باشیم در عقبماندگی، دست و پا خواهیم زد و در مطالب بعدی از تمام مصوبات دوره هفتم و هشتم مجلس با برخی مفادشان رونمایی خواهیم کرد تا حداقل انسانهای صادق و مظلوم جریان اصولگرایی، از مظلومیت خویش اگاه گردند)
۹_ از شفافیت رأی جناب روشنفکر و اعتبارنامه تاجگردون گفتهاید
بسیاری از حامیان اگاه اصلاحات، اصولگرا خواستار حاکمیت قانون هستیم حتی اگر هر اصلاح طلبی و اصول گرای نامداری در این میان خسارت ببیند و هیچ کدام از حامیان اگاه و سیاس تاجگردون، خواهان شفافیت رأی جناب روشنفکر نبوده و نیستند زیرا ابتدا خود تاجگردون مخالف شفافیت ارا در مجلس بودند و سپس هیچ دلیل عقلانی، شرعی و قانونی مبنی بر لزوم شفافیت رأی جناب روشنفکر وجود ندارد و کسانی که به نام تاجگردون یا به نام شفافیت چنین تقاضایی از روشنفکر دارند چیزی جز نوعی جهل سیاسی یا بغض و کینه سیاسی نیست.
۱۰_به جای کینه توزی با تاجگردونها و روشنفکرها و پرداختن به حاشیه و سواری گرفتن از متن و معیار قراردادن کنار گذاشتن یا حفظ اشخاصی همچون تاجگردون و مسعودی برای مشخص شدن غیرانقلابی یا انقلابی بودن اشخاص و مجلس، بهتر است بر متن تمرکز کنید و از روشنفکر به عنوان عضویت در نظام اموزشی، مطالبه اموزشی داشته باشید و از ایشان بخواهید ایا مجلس طرح و برنامهای برای حمایت از محرومین و نخبگان جامعه دارند. و این ظاهر اندیشی، حاشیه سالاری و بعض آلود بودن تفکر و عملکرد شما نشان میدهد اگرچه ژست تفکری نو گرفتهاید اما تفکری به مراتب خطرناکتر از اصول گرایان سنتی دارید.
۱۱_ادعا کردهاید تصمیمات مجلس به دلیل تسلیم بودن و گوش به فرمان بودن از جای دیگر نشات میگیرند و مجلس یازدهم اختیاری از خود ندارد! اگر ممکن است بفرمائید مرکز تصمیم گیری مجلس دقیقاً کجا یا چه کسانی هستند؟ و ایا تاجگردونی که شما پرونده ایشان را سیاه و مملو از رذیلت میدانستید با تصمیم همان اشخاص و مرکز کنار گذاشته شد؟
۱۲_ توصیهای برادرانه خدمت شما دارم
روانشناسی سیاسی میگوید شما هم دوست دارید نقش دختر قهرمان پدر را بازی کنید و انتقامش را از هر منتقد و رقیبی بگیرید هم دوست دارید برای کسب محبوبیتی هر چند پوشالی نقش یک روشنفکر اصولگرا را بازی کنید و به مردم بگویید تفکر سنتی اصولگرایی را قبول ندارم اما تا زمانی تعصبات کورکورانه، را کنار نگذارید حتی در رشته تخصصی خود و مطالعات مربوط به زنان، ناموفق خواهید بود و قادر به کمترین کمکی به زندگی حتی یک زن در جامعه نخواهید بود!!
اگر غرق در کینه، حسادت و به جهت تفرقه افکنی در اردوگاه ندای وحدت نبودید در تمام مطالب این چند مدت نقدی حداقلی هرچند اشتباه نسبت به برادر عزیزمان جناب موحد که در تمامی این موضوعات همراه و همفکر جناب روشنفکر بودهاند میزدید.
اگر شخصی در نوشتن این مطالب شما را یاری میرساند؟ و قبل از انتشار نیز اشخاصی برای شما اظهار نظر میکنند و ژست مورگنتایی میگیرند؟ به ایشان بگویید از رگ گردن به انها نزدیکتریم.
در نهایت بدانید بسیاری از اطرافیان امام حسین ع، با وجودچهچه زدن در لحطات خوشی، کنار ایشان با ان دریای بیکران مردانگی نماندند شما که جای خود دارید! پس دلخوش بهبه گفتنها و مشاورهای مضحکانه، افرادی از نسل دوم جریان اصول گرایی نباشید زیرا همین افراد بعد از اتمام زنگ زدن، در محافل خصوصی به شما سنگ میزنند و با وجود ناتوانی شدید، به دلیل نااگاهی و عدم شفافیت در جریان اصول گرایی، فقط به دنبال اسم و رسم و خودنمایی میباشند!!
علیرضا کفایی یکی دیگر از جوانان کهگیلویه و بویراحمدی در واکنش به این مطلب حمیده هدایت خواه نوشت : سرکار خانم حمیده هدایت خواه به موضوع ظریفی ورود کردهاند و جای قدردانی دارد، هرچند خلاصه؛ ولی عمیق به مورد خاصی پرداختهاند که در مباحث و پردازش نظر، معدود افرادی جرأت و جسارت ورود به آن را دارند.
ورود به پست مدرنیسم و عبور از اندیشه سنتی افلاطونی که معمولاً فضای بحث و تبادل نظر را در چنبره خود دارد و حاکم بر اندیشه بسیاری است حتماً جسارت میخواهد و نیز نشان از عمق مطالعه و پژوهش و کندوکاو در بینشها و اندیشهها دارد.
شاید توجه دادن به سه مطلب بد نباشد:
یکم؛ بسیاری از معضلات امروز جهان و البته ایران ریشه در همان تفکر و سیستمی دارد که ژیل دلوز آن را تفکر "ساقه درختی" یا رشد عمودی ی اندیشه، مینامد؛ در این سیستم "ساقه" همه عناصر درخت را تحت فرمان خود دارد و متکی بر تک مرکزی است؛ درحالی که درسیستم (ریزوم) عناصر و ریزوم ها هرکدام دارای خصوصیات مستقل از دیگری هستند؛ در این سیستم مرکز قدرتی واحد و تمامیت خواه وجود ندارد و از اطاعت کورکورانه و مرزبندیها و قیاسهای تفکر خطی خبری نیست، حضور هر ریزوم حضور دیگری را تهدید نمیکند، بلکه درکنار هم و با تحمل دیگری و پذیرفتن دیگران مجموعهای را تشکیل میدهند. در سیستم ریزومی تفاوتها با هم درتخاصم نیستند، بلکه مکمل همدیگرند.
دوم؛ استعارهی ریزوم، نقدی ست برفرآیند و سیستمهای تمامیت خواه، که میکوشند تا همه چیز را دریک چارچوب خاص حک شده در ذهن و بایگانی شده توضیح دهند حتی فاشیست را نتیجه ناگزیر تفسیرهای استعلایی میدانند؛ تئوری ریزوم راه برون رفت از این نوع تفسیر است زیرا تئوری ریزوم به چندگانگی بها میدهد.
سوم؛ در اندیشه خانم هدایت خواه فقط آقای زاکانی هدف قرار نگرفته است بلکه هم شیشه و هم دستمال توامان مورد حمله قرار میگیرند زیرا به قومیت گرایی هر دو اشاره میکند که یکی دیگری را بر زمین می زند و خود را بر میکشد ولی همان میکند که آن دیگری پیش از این کرده بود، جای تعجب است که عدهای شادمان شدهاند که انگار جناح رقیبشان از آنان حمایت کرده است.
در هر حال باید از خانم هدایت خواه تشکر نمود که فضا و ظرفیت تازهای را در مباحث نظری و عملی سیاسی گشودند ، به دنیای پست مدرن خوش آمدید.
امیر محبی فر همچنین نوشت :این پدر شما بود که پروسه حذف فرزندان استان را در ماجرای رد اعتبارنامه تاجگردون کلید زد!!!!! و در ادامه این مطلب آورد.
خانم هدایت درمطلبی خلاف واقع و متناقض با تلاشهای پدرش در حذف تاجگردون با وارونه جلوه دادن حقایق ضمن تطهیر تلاشهای پدرش و جریان موسوم به نیروهای انقلاب که با صدور بیانیه رسما از رد اعتبارنامه تاجگردون حمایت نمودند و در این مسیر همه مساعی خود را به کار گرفتند سعی نموده با متهم نمودن دکتر روشنفکر به عدم حمایت از فرزندان استان به نوعی افکار عمومی را از واقعیت ماجرا دور نماید،غافل از اینکه مردم استان ،سیاسیون و نخبگان رایزنیها و بیانیه های جریان موسوم به نیروهای انقلاب جهت رد اعتبارنامه تاجگردون که جناب دکتر هدایت خواه از اعضای اصلی آن میباشد را از یاد نخواهند برد.
در اینکه دکتر روشنفکر برای تائید اعتبارنامه تاجگردون از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و در این مسیر با رئیس مجلس و نمایندگان رایزنی ها گسترده ای داشته اند تردیدی نیست و شخص تاجگردون نیز از این حقیقت مطلع است،اما سوال اساسی اینجاست چگونه است کسانی که تا دیروز یار غار زاکانی بوده و از اقداماتش در رد اعتبارنامه تاجگردون حمایت میکردند امروز سعی دارند خود را مبرا جلوه داده و دیگران را متهم نمایند.
بازی با کلمات برای فریب افکار عمومی و انگ ناصواب به دیگران در فهم و فرهنگ عامه جایگاهی نداشته و مردم از آنچه گذشته به درستی واقفند و چنین یاداشتهایی نه تنها در تطهیر قصورات گذشته موثر نیست بلکه باعث شکاف و فاصله بیشتر از بدنه اجتماعی مردم خواهد شد.
نظرات کاربران