به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل؛ هزار روز به اندازه هزار سال بر مردم یمن می گذرد و ائتلاف عبری آمریکایی با پیش قدمی عربستان در تجاوز به کشور جنگ زده و آواره یمن هر روز بیش از پیش به خون بی گناهان آلوده تر می گردد. در این ایام گمراهی جاهلان اعرابی باز اعجاز پیامبران بر سرزمین حجاز افاده نمی کند و به حاشیه رفتگان صراط رستگاری از جاده فلاح و رحمت الهی فاصله گرفته اند.
دستان خباثت گونه نامردمان روزگار به همراهی مطامع گران غرب در باتلاق یمن آنقدر غرق در توحشات زمانه گردیده که امروزه داستان هزار و یک شب برای بی پناهان یمنی به حقیقت می پیوندد تا این مردمان رنجور و افتاده در دام بلای بندگان لاکردار اسیر سیاست ناپاک وحوشان زمان گردند.
اگر بخواهم راجعبه تاریخ و تمدن و فرهنگ ملت یمن مطلبی بنویسم، ازحد کاغذ خارج میشود و به همیندلیل تنها به بحران اخیر این کشور یعنی تجاوز عربستان سعودی میپردازم. اما واقعیت این ماجرا چیست؟ چیستی و چرایی حمله سعودیها به یمن را چگونه باید تحلیل و تفسیر کرد.
اگر کمی واقعبینانه به مسائل منطقه نگاه کنیم، درخواهیم یافت مهم ترین عنصر تلخی که منطقه خلیجفارس تا دریای عدن و دریای سرخ را تهدید میکند، تندروی و رادیکالیسم بنیادی است که عربستان سعودی، اماراتمتحدهعربی، قطر، بحرین از یکسو و ترکیه و مصر از سوی دیگر بر آن دامن زده و میزنند.
تاریخ نیمقرن اخیر به ما میآموزد بیثباتی گاه و بی گاه، عامل مستقیم دخالت قدرتهای فرامنطقه را رقم زده است و همه عوامل حکایت از این نکته دارد که عربستان، قدرتهای دیگر و نقش آشکار و پنهان اسرائیل در منطقه دست به ریسک بزرگی زدهاند که یقینا از آن نمیتوانند سربلند بیرون بیایند. تاریخ در منطقه خاورمیانه نشان داده است که ارتش های مردمبنیاد در برابر ارتشهای متعارف و بدون پشتوانه مردمی از قدرت تأثیرگذاری ویژهای برخوردار بوده است.
از زمان وزیر خیانت کار و مستعفی فراری یمن در نقش و نگار منصور هادی ولی اجیر شده سعودی بیش از هزار روز می گذرد ولی آنچه در این بین حقیقت را نمایان تر ساخت وجود پلیدگونه و زر دوستان فرعون گونه عربستانی می باشد که درست اندیشیدن و تعقل کردن را در هوای شکم پرستی به هوای اندکی فروخته اند تا باز در این هیاهوی سیاست زدگی اسیر مقاصد شوم یک بام و دو هوا ی ائتلاف عربی غربی د رراس آن آمریکایی- صهیونیستی گردند که این روزها خواب بدی برای آنها دیده اند.
ارتش عربستان فاقد سیستم آفندی بومی است. همه آگاه هستند که سعودی، ارتشی اجارهای و عاریتی دارد و نیروهای هوایی متجاوزان از پدیده طیارهها و خلبانان چند کشور تشکیل شده و برای قتلعام مردم مظلوم و بیپناه یمن کمر بستهاند. برای نیروی زمینی چنین ارتشی که در پی اجاره ارتش پاکستان و مصر هستند و هنوز هم موفق نشدهاند نمیتوان پیروزی و موفقیتی را پیشبینی کرد. السیسی، رئیس دولت کودتا در مصر درخواست چندین میلیارددلار کرده و پاکستان هرگونه پیوستن به نیروی زمینی را تاکنون رد کرده است. از طرفی یک ارتش اجارهای چگونه میتواند در برابر ارتش ایدئولوژیک انصارالله و قاطبه نیروهای یمنی با قدرت عمل رفتار کند. سرنوشت این تجاوز محتوم و مشخص است که نیروهای سعودی و متحدان، آینده نه چندان بلندی را در انتظار خواهند کشید.
هر روز که می گذرد ارتش فرمایشی عربستان به همراه سلاح های دپو شده غرب در برابر نفت توان پاسخگویی در برابر نیروی مقاومت مردمی و انصارالله رو به فرسایش می رود و سلامت روحی و روانی پادشاهان عربستانی به خطر می افتد تا باز به این مهم دست بیابیم که جنگ های هزاره اگر هم چندین برابر زمانی طول بکشد باز کفر و الحاد رد پایی در وادی حقیقت ندارد.
پرسش مهمی در پیشروی ما قرار گرفته است، که چرا عربستان دست به چنین عمل خام و عجیب و درعینحال با ریسک بالایی زده است؟ در حالی که تا شب درگذشت ملکعبدالله، حوثیها و انصارالله میهمان ویژه دولت عربستان بودند و آنها در بحث جانشینی و وضعیت آینده یمن به مذاکره پرداخته بودند. با مرگ پادشاه چه اتفاقی رخ داده است که عربستان رویکرد مذاکره، حلوفصل منطقی و گفتوگو را به جنگ و حمله و تجاوز تغییر داده است.
اختلافات سران عربستان سعودی به گونهای است که بین نایف با بنسلمان در راستای حملات هوایی-زمینی اختلافات جدی فاحش وجود دارد و نیروهای آمریکایی به حکمیت و مدیریت این اختلافها پرداختهاند. موقعیت فعلی عربستان سعودی نشان میدهد این رژیم قادر به تأمین و سیادت بر جهان پیرامونی خود نیست و نتوانسته سیطره بر نحلهها و جنبشهای مقاومت و انقلابی پیدا کند و هرگونه وسوسه و پیشنهاد آنان توسط حوثیها رد شده است.
سعودیها در دو جبهه با بحران جدی در افکارعمومی جهان روبهرو هستند: حمایت از القاعده و داعش در خارج از مرزها و در داخل با پدیدههای بحران مشروعیت حکام جدید که بهصورت جدی پدیدار شده و نسل جوان دیگری که قیادت و سیادت یک خانواده بر سرشت و سرنوشت کشوری چون عربستان را برنمیتابند ساختار قدرت و دولت در این کشور را با بحران مشروعیت روبهرو کرده است.
آنها تصورشان این است که درگیرشدن در جنگ یمن میتواند دوباره وحدت ملی در حاکمیت و خاندان سعودی پدید آورد. مدتهاست قدرتنمایی سعودیها نهتنها بحرانافزایی منطقهای داشته بلکه چنین اقداماتی در سیاست خارجی عربستان بحران بههمراه داشته است.
مدتهاست استراتژیستهای منطقهای هرگونه بحران امنیت در منطقه را به مثابه ایجاد امنیت داخلی تعبیر و تفسیر و حتی در مورد القاعده تجربه کردهاند. سیستم امنیتی عربستان سالهاست با حمایت از القاعده و هماینک داعش از منطقه امنیتزدایی کرده است و در یک توافق نانوشته با تروریسم عربی در محیط داخلی خود امنیت را فراهم آوردهاند. در اینجا بحث یک جنگ جدی مطرح است.
به هرحال؛ صریح ترین پیام مردم مسلمان یمن به جهان خشم و زور چنین است که خون به ناحق ریخته شده مردمان این سرزمین بعنوان نقطه قوت و پایداری جبهه مقاومت برای مقابله با دشمنان زبون است و به این مهم دست یافته اند که به حقیقت خون بر شمشیر پیروز است حتی اگر این پایداری و مقاومت در برابر خونریزی وحشیانه ائتلاف عبری و آمریکایی چندین هزاره هم به درازا بکشد.
انتهای پیام /
نظرات کاربران