به گزارش چهار فصل به نقل از خبرنگار مهر از یاسوج، ظلم ستیزی، وطن پرستی و بیگانه ستیزی خصیصه ذاتی عشایر در طول تاریخ بوده و بدون تردید، تاریخ هر کدام از ایلات و قبایل عشایری ایران را ورق بزنیم، حکایتهای بسیاری از ظلم ستیزی و عدالت خواهی آنها قابل مشاهده است.
به همین دلیل رژیم پهلوی دشمن شماره یک خود را عشایر می دانست و از هیچ کاری برای ضربه به این جامعه کوچرو فروگذاری نکرد. در همین راستا می توان به اسکان اجباری عشایر یا همان تخته قاپو اشاره کرد که یکی از سیاست های رضا شاه برای سرکوب ایلات بود.
رضاشاه بر این اعتقاد بود که "قبایل چادرنشین، وحشیانی ناهنجار، غیرمولد و بیسواد هستند که در وضع طبیعی بَدوی باقی ماندهاند." و براین اساس به زور اسلحه به دنبال اسکان و کنترل هرچه بیشتر عشایر بود.
عشایر کهگیلویه و بویراحمد نیز هیچگاه با حکومت های جور و زور سر سازش نداشتند و در قرن حاضر نیز پس از به حکومت رسیدن رضا شاه، هیچگاه سر دوستی با این دولت دست نشانده انگلیس پیدا نکرد و این منجر به جنگهای زیادی بین عشایر بویراحمد و رضا شاه شد.
شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی ها
بویراحمدی ها به هنگام تجاوز انگلیسی ها به جنوب ایران چنان منافع آنها را به خطر انداخته و عرصه را بر آنان تنگ کردند که در 15 دسامبر 1909کنسول انگلیس در شیراز ناچار شد به طور رسمی از بویراحمدی ها به"سر جرج بارکلی" سفیرشان در تهران شکایت کرده و سفیر هم متن شکایت را به لندن مخابره کند.
در بخشی از شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی ها آمده است: "اشرار بویراحمدی بیش از یک ماه است که در نقاط مختلف بین "دشت ارژن" که ده فرسنگ زیرشیراز است و "گلدارچین" که در مجاورت اصفهان است مشغول عملیات عمده ای هستند و... بی نهایت مشکل خواهد بود که یک طایفه کوه نشین به این رشادت و فعالیت را بتوان درتنگنا انداخت و... به عقیده من( بیل) طایفه ای که باید اختصاصا مورد تنبیه واقع شوند همانا طایفه بویراحمدی است و... طایفه بویراحمدی می تواند 10هزار نفر تهیه کند که عده کمی از آنها سواره اند، چهار قلعه محکم دارند که بدون توپ، گرفتن آنها ممکن نیست و..."(برگرفته از کتاب عشایر مرکزی ایران)
پشت پرده جنگ رضا شاه با عشایر
با کشف نفت در منطقه گچساران که مراتع قشلاقی عشایر بویراحمد به شمار می رفت، چالش بین دولت و عشایر در این استان وارد مرحله جدیدی شد.
منطقه نفت خیز گچساران در کهگیلویه و بویراحمد طی سالهای 1302 و 1303هجری شمسی مورد مطالعه قرار گرفت و در سال 1310 عملیات حفاری برای چندمین بار انجام شد و بر این اساس پای انگلیسی ها به این منطقه نیز باز شد. همین مسئله باعث شد که انگلیسی ها و دولت رضا شاه عشایر را مانعی بر سر راه خود در غارت نفت ببینند.
یک مورخ و پژوهشگر تاریخ عشایر به خبرنگار مهر می گوید: حفاظت از منافع دولت انگلیس در غارت نفت جنوب کشور، پشت پرده اصلی تمام جنگهای رضاشاه با عشایر جنوب بود.
عطا طاهری بویراحمدی می افزاید: پس از کشف نفت در ایران و تیزتر شدن دندان طمع استعمار پیر، دولت انگلیس عشایر را مانعی برای رسیدن به خواسته های استعماری خود می دید و بنابراین دولت دست نشانده رضاشاه برای راضی نگه داشتن اربابان انگلیسی خود در چپاول نفت جنوب کشور، دستور یکجانشینی و خلع سلاح عشایر را صادر کرد.
وی تصریح می کند: آنها می خواستند هر قدرتی که منافع تجاری دولت انگلیس را تهدید می کند، از بین ببرند و بر این اساس شاه، برخی سران ایلات جنوب را به دستور انگلیسی ها کشت و یا خلع سلاح و تخته قاپو و آزار و اذیت کرد. این اقدامات همه برای غارت نفت جنوب بود و به دستور انگلیسی ها انجام می گرفت.
شکست رضا شاه از بویراحمد در جنگ تنگ تامرادی
طاهری عنوان می کند: بنابراین رضا شاه جنگ "تنگ تامرادی" را در سال 1309 بر علیه عشایر بویراحمد پایه ریزی کرد تا این ایل جنگجو را تضعیف کند.
در آن سال "کی لهراسب باتولی" و "میر غلام شاه قاسمی" عشایر زادگان دلیر و آزادی خواه بویراحمدی که هنوز نیز گمنام مانده اند، شکست سنگینی را بر ارتش مسلح رضا شاه تحمیل کردند.
"کی لهراسب" به همراه یارانش در جنگ "تنگ تامرادی" قشون دولتی را به فرماندهی سرلشکر "شیبانی" شکست داد و خواب را برچشم رضاشاه حرام کرد تاجایی که شاه، سرلشکرشیبانی را به دلیل این شکست برکنار و سپس در یک دادگاه نظامی که ریاست آن را سپهبد"امیر احمدی" بر عهده داشت، محاکمه و به خلع درجه و دو سال زندان محکوم می کند.
شیبانی: میرغضب شرکت نفت انگلیس بودیم
شاید بتوان پشت پرده این جنگ را از زبان سرلشکر شیبانی که رضا شاه را مسبب اصلی به قتل رسیدن عده زیادی بی گناه در جنگ تامرادی می داند، بهتر بشناسیم آنجا که به یکی از افسرانش می گوید: "دیدی این سواد کوهی نابکار (رضا شاه) چطور مارا فریب داد؟ اینهمه سرباز بی گناه کشته شدند، آنهمه مردان دلیر بویراحمدی به گور رفتند برای اینکه کمپانی نفت، چند شاهی بیشتر به سهامداران خود پرداخت کند. ما فقط آلت دست مظلمه بودیم علیه ملت خودمان برای مساعدت به کمپانی نفت آن هم به قیمت خون جوانان معصوم این ملت، یعنی همانهایی که حقا مالک واقعی این ثروت هستند."
وی در ادامه می گوید: "این نامردها ما را در حد یک میرغضب شرکت نفت سقوط دادند، من فکر می کنم که اگر ایران مستقیما به دست یک دولت استعماری اداره می شد ممکن نبود چنین جنایت هولناکی صورت بگیرد. بیچاره ملت ایران که از این ماجرا خبر ندارند وشاید هم هرگز خبردار نشوند، من تا مدتی به اظهارات بویراحمدی ها مشکوک بودم اما دیگر کوچکترین شکی در صحت اظهاراتشان ندارم، از زمانی که از وجدان کار اطلاع پیدا کردم، دیگر خود را قادر نمی بینم در این سرزمین بمانم و به چشم افراد این ملت که فرزندانشان را برای حفظ منافع ناچیز شرکت نفت به کشتن دادم نگاه کنم." (برگرفته ازکتاب استانداران فارس)
شکست پهلوی دوم از عشایر در جنگ گجستان
با تولد نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و همزمان با آغاز مبارزات در سال 1341،عشایر کهگیلویه و بویراحمد هم حمایتهای خود را از این نهضت اسلامی اعلام کردند.
در فروردین 42 و در پی غائله جنوب، حکومت پهلوی بازهم تدارک جنگی دیگر را با عشایر بویراحمد دید و در فروردين سال 1342 گرداني از هنگ كرمانشاه براي سركوب كردن عشایر به منطقه بویراحمد وارد شدند.
عشاير بویراحمد هم در ساعت هشت صبح 31 فروردين 1342 در نقطه ای به نام تنگ "گجستان" راه را بر قشون پهلوی بستند و پس از يك روز جنگ بازهم قوای دولتی را به فرماندهی سرلشکر "آریانا" در جنگی که "گجستان" نام گرفت شکست دادند.
سرلشکر آریانا در گزارش خود به شاه به ناتوانی ارتش برای جنگیدن در مناطقی چون بویراحمد اشاره می کند و می نویسد: آنگونه که در عملیات جنوب مشاهده گردید واحدهای ارتش شاهنشاهی از نظر آموزش، سلاح، ساز و برگ، آمادگی عمل برعلیه قوای نامنظم را ندارند."
خاطره ای از حضرت امام در خصوص مبارزات عشایر
آیت الله صادق خلخالی در خاطرات خود، به خاطره ای از حضرت امام در خصوص مبارزات عشایر کهگیلویه و بویراحمد در سالهای 41 و 42 اشاره می کند که :"آن موقع تازه جریان برخورد بویراحمدی ها با دولت پیش آمده بود، که به کشته شدن 120 یا 140 تن از ارتشیها منجر شده بود، امام به من فرمودند:"خوب است ما هم برویم به این کوههای بویراحمد." من عرض کردم آقا شوخی می فرمایید؟ امام فرمودند:"نه من شوخی نمی کنم جدی می گویم من این مطالب را بررسی می کنم اگر صلاح باشد می رویم".
حکومت پهلوی پس از این جنگ چندین بار اقدام به بمباران هوایی مناطقی از این استان کرد به طوری که از اردیبهشت تا خرداد همان سال به صورت روزانه و در چند نوبت به وسیله هواپیماهای خود بر سر عشایر بمب می ریخت که منجر به کشته شدن زنان و کودکان زیادی شد.
بمباران هوایی بویراحمد
نیروی هوایی پهلوی حتی مدارس عشایری را مورد حمله قرار می دادند تا جایی که " محمد بهمن بیگی" از شاه خواسته بود، دستور دهد، هواپیماهای نظامی چادرهای سفید را در مناطق عشایری بویراحمد بمباران نکنند چرا که چادرهای سفید نشان مدارس عشایری بود. بعدها بهمن بیگی نوشت «هر چه تلاش کردم نتوانستم جلوی بمباران هوایی مدارس عشایری در بویراحمد را بگیرم».
اما در جریان غائله جنوب، ساواک آیت الله ملک حسینی از شاگردان ارشد امام خمینی (ره)و آیت الله العظمی بروجردی را تحت تعقیب قرار داد و وی به مدت هشت ماه متواری شد.
مبارزات این روحانی شجاع در سالهای بعد در استانهای فارس، کهگیلویه و بویراحمد وخوزستان ادامه یافت که منجر به حادثه مسجد حبیب در شیراز و زندانی شدن این روحانی انقلابی شد.
در پی این مسئله عشایر کهگیلویه وبویراحمد، دولت را تهدید به قیام مسلحانه کردند و رژیم مجبور به عقب نشینی و آزادی آیت الله ملک حسینی شد. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی نیز عشایر این استان به رهبری آیت الله ملک حسینی همچون مردم سایر کشور به خیابانها ریختند و بنیان حکومت 2500ساله شاهنشاهی را برانداختند.
مبارزات عشایر ظلم ستیز کهگیلویه و بویراحمد با رژیم پهلوی باعث شد که آن رژیم این استان را به عمد در محرومیت نگه دارد و براین اساس کمترین عمران و آبادانی در این منطقه مغضوب رژیم طاغوت تا قبل از انقلاب انجام نشد.
جنگ "تنگ تامرادی"و"گجستان" نشان از طاغوت ستیزی عشایر دارد
امام جمعه یاسوج دو جنگ "تنگ تامرادی" و "گجستان" را نشان از دلیری و طاغوت ستیزی مردم استان می داند و می گوید: به دلیل مبارزه این مردم با طاغوت این استان همواره در زمانهای گذشته در محرومیت نگه داشته شده بود آنچنان که تا قبل از انقلاب یک متر آسفالت هم در استان وجود نداشت.
حجت الاسلام و المسلمین سید علی اصغر حسینی می افزاید: انقلاب اسلامی به کهگیلویه و بویراحمد هویت بخشید و یک هدیه الهی برای کهگیلویه و بویراحمد بود.
وی بیان می کند: این استان قبل از انقلاب به عمد در محرومیت نگه داشته شده بود و از کمترین امکانات و زیر ساختها بهره مند نبود و اینک به برکت انقلاب اسلامی شاهد رشد و توسعه روز افزون آن هستیم اما برای ریشه کن کردن محرومیت در استان باید با جدیت وعزم راسخ و تعامل همه مسئولین گامهای اساسی برداشته شود.
حسینی با بیان اینکه مردم این استان قدردان این انقلاب هستند، اظهار می دارد: کهگیلویه و بویراحمدی ها در تمام صحنه های دفاع از انقلاب اسلامی حاضر بوده و در خط مقدم حضور داشتند.
وی تصریح می کند: در طول دفاع مقدس با 22درصد شرکت کننده، به نسبت جمعیت بالاترین حضور در جبهه را داشتند و یک هزار و 800 شهید، 13 هزار جانباز، 310 آزاده را به انقلاب اسلامی تقدیم کردند که این سند محکمی از عشق و علاقه آنان به جمهوری اسلامی و مکتب امام خمینی(ره)است.
سنگ بنای توسعه در استانی که یک متر آسفالت نداشت
پس از پیروزی انقلاب سنگ بنای توسعه در این استان گذاشته شد و خدمات رسانی در استانی که یک متر جاده آسفالته نداشت و از آموزش عالی، بهداشت، صنعت، برق، گازو... بی بهره بود، آغاز شد و اینک به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی رشد شاخصه های توسعه نسبت به قبل از انقلاب چند صد برابر شده است.
در حالی که قبل از انقلاب در این استان تنها 20 روستا دارای برق و 18روستا دارای آب آشامیدنی و یک روستا دارای تلفن بود، امروز حدود یکهزارو 650 روستا دارای برق و بیش از یک هزار و 400 روستا دارای آب آشامیدنی سالم و حدود از یک هزار و 700 روستا برخوردار از تلفن هستند.
قبل از انقلاب روستا و یا شهر گازداری در استان وجود نداشت و امروز 16 شهر و نزدیک به 350 روستا دارای نعمت گاز هستند.
در دوران ستمشاهی تنها یک بیمارستان با 85 تختخواب و 23مرکز درمانی در استان وجود داشت اما هم اکنون پنج بیمارستان احداث شده و چندین بیمارستان هم در دست اجراست.
قبل از انقلاب اسلامی در کهگیلویه وبویراحمد 675 کلاس درس در قالب 270 مدرسه وجود داشت و بعد از انقلاب نزدیک به شش هزار و 500 کلاس درس در این استان احداث شده است.
در دوران طاغوت هیچ مرکز آموزش عالی در این استان وجود نداشت و اکنون 20 واحد دانشگاهی با بیش از36هزار دانشجو فعالیت دارند و میزان با سوادی استان پس از انقلاب 60درصد رشد کرده است.
در دوران ستم شاهی در این استان 580 کیلومتر راه خاکی، شوسه و آسفالت وجود داشت و بعد از انقلاب حدود شش هزار کیلومتر راه خاکی، شوسه و آسفالت احداث شده است.
قبل از انقلاب تنها 28کیلومتر راه آسفالته آن هم در حوزه شرکت نفت در این استان وجود داشت و بعد از انقلاب نزدیک به سه هزار کیلومتر راه آسفالته احداث شده است.
اگرچه روند توسعه در این استان محروم نگه داشته شده از پس از انقلاب آغاز شد و هرچه در این استان وجود دارد به برکت انقلاب است اما به دلیل عمق محرومیتهای بجا مانده از گذشته هنوز زخمهای محرومیت بر تن زیبای این استان هویداست و می طلبد که دولت توجه ویژه ای به این دیار داشته باشد تا فاصله زیاد خود را با دیگر استانهای کشور کم کند.
....................................
گزارش: شریف اسلامی
نظرات کاربران