به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چهارفصل،هاشمی رفسنجانی، مدتی است علاقمند به برگزاری سفرهای استانی شده است. وی این سفرها را ابتدا از مشهد مقدس آغاز کرد، سپس سفری پرحاشیه را به شمال کشور در سوادکوه داشت . برای بار سوم به کرمانشاه سفر کرد سفری که با دلخوشی آمد اما با دلخوری بازگشت. سفری بی برنامه که برنامه روز سوم، سفر به ایلام، سفر به قصر شیرین و دیدار با دانشجویان لغو و برنامه های روز دوم نیز فشرده برگزار شد.
ده ها خودروی شماره ۱۹ استان کرمانشاه با پلاک قرمز دولتی در اسکورت هاشمی آن هم برای بزرگداشت چهارمین شهید محراب!!!
هاشمی طی سالهای گذشته و به طور خاص پس از فتنه ۸۸، وجهه مردمی خود را از دست داده است. هاشمی در خلال سال ۸۸، در لباس یک قدرت طلبی ظاهر شد که حاضر بود برای کسب جایگاه سیاسی، ضربات سنگینی را به نظام وارد سازد و اعتبار آن خدشه دار کند.
این موضوعی نبود که از چشم مردم پنهان بماند. از همین رو، وی برای ترمیم این محبوبیت از دست رفته مردمی، لازم دیده سفرهایی را برگزار و عدهای را برای استقبال از خود دعوت کند تا محبوب نمایی کند و یا در واقع مقبولیت خود را در میان مردم به بوته آزمایش بگذارد.
پله پله تا پایان عمر سیاسی
سال ۱۳۷۶ درست زمانی که هاشمی در حال تحویل دولت و ریاست جمهوری به قمر مصنوعی خود، خاتمی بود، برای دور نماندن از قدرت سیاسی، به فکر تصاحب مجدد کرسی ریاست مجلس افتاد که با عدم اقبال مردم تهران، مجبور به انصراف از آن شد.
اما این تازه آغازی بر افول سیاسی وی بود. شرکت در رقابت ریاست جمهوری ۱۳۸۴، عدم اقبال تهرانیها را به کل کشور تعمیم داد و شکست سنگین در انتخابات ریاست جمهوری در کارنامه او باقی ماند.
ورود هاشمی به عرصه فتنه ۸۸ و موضعگیریهای ناهنجار وی موجب شد تا در سال ۱۳۹۲، رسماً فاقد صلاحیت ریاست جمهوری و بازگشت به قدرت اول اجرایی کشور شناخته شود.
و این مهر پایان زندگی سیاسی هاشمی بود.
اردوی خاندان هاشمی بعد از یک عقد کنان خانوادگی در تهران
از نفوذ سیاسی خاندان هاشمی تا محبس و دادگاه
هاشمی همه چیز را فدای فرزندانش کرده است. فرزندان هاشمی از دوره درس و مدرسه، به فعالیت سیاسی و اقتصادی پاگذاشتهاند، در حالی که پدر در اوج قدرت بود نه تنها دست آنها را برای هرنوع نفوذ و سلطهای باز گذاشت، بلکه خود به هدایت و تقویت آنها اقدام کرد و چشم بر تخلفات آنها نیز بست.
پس از افول قدرت سیاسی، لابیهای قدرتمندی که وی در نقاط گوناگون ایجاد کرده بود، وظیفه حمایت از فرزندان را بر عهده داشتند اما اکنون مدتی است که این شرایط کمی تغییر کرده است؛ پای فرزندان به دادگاه و محبس باز شده و آقای رفسنجانی برای آنها وثیقه میلیاردی گذاشته است.
برای تعویق دادگاه تلاش کرده و البته نتوانست آنها را به شورای شهر تهران نفوذ دهد. همه اینها او را نگران کرده که نکند بچهها دچار آسیب شوند. لذا لازم است شرایط جدیدی ایجاد و فرزندان تطهیرو تبلیغ شوند و لابیها مجدداً فعال شوند.
آقای رفسنجانی در سالهای اخیر، همواره مأمن فتنهگران و افراد زاویهدار با نظام بوده و میتوان به روشنی تصور کرد بخشی از کسانی که انتظار قدوم او را در سفرهای استانی میکشند، همین دست افراد هستند.
سفرهای هاشمی با چه هدفی انجام می شود؟
شاید سفرهای آقای هاشمی به استانهای مختلف، برای انسجام بخشی و دلگرم کردن این افراد است و شاید قرار است طراحی جدیدی برای انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوزادهم اتفاق بیفتد. به هرحال تاریخ مصرف ایشان در عرصه رقابت برای قدرت سیاسی به پایان رسیده و وی قصد ندارد نقش پدرخواندگی خود را هم واگذار کند. لذا لازم است به سایر فرزندان خود هم سرکشی کرده و با دلجویی، آنها برای اقدامات بعدی آماده کند.
فواد صادقی،غلامعلی رجایی تهیه کنندگان خوراک خبری سایت های فتنه و ضدانقلاب
هزینه های سرسام آور سفر هاشمی رفسنجانی برای یک بزرگداشت معمولی
اما پرسش هایی درباره سفر استانی آقای رفسنجانی به اذهان متبادر میشود. اینکه هزینه این سفرها از کجا تأمین میشود؟ آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام برای پرداخت آن اجازه قانونی دارد؟ و یا از ردیفهای در اختیار دولت هزینه میشود؟
آیا دولت با مشکلاتی که در بودجه امسال دارد، حاضر است برای سفرهای فاقد وجه اینچنینی هزینه کند؟
طبعاً هزینههای این سفر، از حساب شخصی آقای هاشمی نیست و شاید ایشان دارائیهایی (همچون وثیقه قضائی سپرده شده) دارند که اعلام نشده است
.سؤال دیگر آنکه آیا در مجمع تشخیص سفرهای استانی پیاپی برای رئیس مجمع تشخیص پیش بینی شده و یا ایشان با عنوان دیگری به این سفرها اقدام می کنند؟
همراه بردن برخی از وزار در این سفرها چه وجهی دارد؟ آیا باید پذیرفت که آقای هاشمی عملاً خود را رئیس جمهور موازی (سایه) می داند؛ همانطور که فرزندش گفته بود اگر پدر رأی بیاورد، همه کاره من خواهم بود؟!
نوبخت و طیب نیا وزیر اقتصاد و دارایی با چه استدلالی همراه هاشمی در کرمانشاه بودند؟
چرا آقای هاشمی، پیشتر به این سفرها اقدام نکرد؟
جدا از دولتهای نهم و دهم که وی در غیبت به سر میبرد در دولتهای قبل آیا چنین اقدامی امکانپذیر نبود و یا ارزش نداشت؟ آیا وی در سفرهای استانی خود، به اماکنی که در زمان دولت اصلاحات و حیات سیاسی خود، هرگز پای بدانجا ننهاده بود نیز خواهد رفت؟
آیا به جز فتنهگران، از خانوادههای شهدا و آسیب دیدگان از فتنه و کسانی که در راستای حمایت از نظام مانند پیشگیری از زمین خواری و فساد اقتصادی، دچار مشکلات مختلف شدند نیز بازدید و سرکشی خواهد کرد؟
آیا به سراغ ایثارگران و خانواده جانبازان و شهدایی که پس از جنگ، به موزههای فراموشی سپرده شدند نیز خواهد رفت؟ آیا از فقرائی که زیر چرخهای توسعه او، لِه شدند نیز عیادت می کند؟
منبع:مرصاد
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران