به گزارش چهارفصل به نقل از صبح زاگرس، زریر حجتی در این یادداشت نوشت: ضمن تبریک تولد نشریه استانی «طریق الوسطی» و آرزوی توفیق برای صاحب امتیاز آن در عرصه فرهنگ سازی و حفظ و تقویت ارزش های والای الهی، انسانی و اخلاقی، از این همکار خوب رسانه ای اجازه طلبیدیم تا نقدی به پارگرافی از گفتمان سرمقاله شماره اول این نشریه که شرح و توضیح جهت گیری سیاسی که البته حق قانونی مدیر مسئول است داشته باشم.
طریق الوسطی به علت نحوه نگارش، پردازش و تبیین گفتمان در مظان اتهام چرخش اعتدالی قرار گرفت. واقعیت این است که اقشاری از طایفه سیاست و به ویژه اهالی قلم در سایت های خبری چنین برداشت نموده اند که مدیر مسئول نشریه، خدای نکرده با هدف استفاده آن چنانی از فرصت دولت اعتدالی ،کلمات و احادیث را در قالب تفسیر شخصی از خطبه 16 نهج البلاغه به بازی گرفته تا بتواند الحاق و الصاق خود به جناح حاکم را توجیه نماید.
با شناختی که از سوابق مدیر مسئول محترم این نشریه سراغ داریم چنین موضوعی بعید به نظر می رسد. حقیقت این است که افکار عمومی در استانی که سیاست در آن غالباً فرع بر جهت گیری های قبیله ای و عشیره ای است، آن طور که مخالفین وی می خوانند و در کامنت هایشان آورده اند، خاطرات تلخ و ناخوشایندی از دوران حاکمیت این روزنامه نگار در عرصه های مدیریتی به ویژه هسته گزینش،حزب موتلفه، سرپرستی کیهان،آموزش و پرورش و... دارند و محرومیت های شغلی و اجتماعی خود را ناشی از راست روی وافراطی گری وی می دانند و به همین دلیل حضورش را در جایی بر نمی تابند.
حتی در این بین برخی نیروهای جبهه اصولگرایی آن را تعبیر به واگرایی و خیانت به ساحت آرمان های این جبهه تلقی نموده و واکنش نشان داده اند.
البته آمیزش سیاسی وی با استاندار دولت اعتدالی در قالب«اتاق فکر» یک نوع رمندگی برای جریان اصلاحات و مدعیان اعتدالی با استنباط تجدید قوم گرایی و انحراف ذهن استاندار نیز به وجود آورده است. افزون بر آن برخی اصوالگرایان دیدگاه وی مبنی بر نادرست بودن افراطی گری را هم قبول دارند با این تفاوت که ریزش نیروهای اصیل انقلابی از جریان اصوالگرایی را متأثر از رفتارهای افراطیون سیاسی آلاکلنگی و منفعت طلبی می دانند که ایشان به آن اشارت نموده است ولی مصادیق آن از دیدگاه افکار عمومی مختلف اند.
تردیدی نیست که شخصیتی چون وی که 35 سال بر طبل حق کوبیده و جریان خود را ذوب در ولایت می خوانده اگر اکنون بخواهد مردمی را که از نردبان اعتقادات و باورهای فکری آنان بالا رفته، ساده و خام انگارد و به گفتمان اعتدالی رو نماید و به صورت مطلق، راست و چپ را افراطی و باطل قلمداد نماید، دست به خودکشی سیاسی زده است.
در این صورت باید صراحتاً تکلیف خود را با گذاشته اش روشن نماید زیرا واکنش های رسانه ای از همین رو بوده که معتقدند به یمن ادعای «راست روی»که اکنون هر دو را باطل خوانده به مناصب عالی استانی رسید و بهره های فراوان برده است.
چنین به نظر می رسد که با حساسیت های ایجاد شده توسط دو جناح چپ و راست بر مواضع فکری، وی به اصلاح سرمقاله همت گمارده و مصلحت وی نیز همین است زیرا در سرمقاله مذکور که به محتمل انگیزه سیاسی خاصی مبنی بر رویگردانی از اصوالگرایی در پشتش نهفته نبوده، فلسفه نامگذاری نشریه منتج و منبعث از عبارت پایانی خطبه 16 نهج البلاغه گردیده؛ آن جا که می فرماید:« الیمین و الشمال مضله و طریق الوسطی هی الجاده» اما راه میانه را با اصطلاحات سیاسی امروزی و بدون توجه به گذشته هم وزن و هم سنگ قراردادن، چالش های خاص خود را دارد.
این خطبه مولایمان علی(ع) 8 بند دارد که احوال ملت ها در تسلسل بندهای مختلف آن به خوبی آمده است و گویا همین امروز فرموده است،آن جا که می فرماید:« آزمایشی که امروز شما را در برگفته همانند آزمایش روزی است که خداوند پیامبرش را برانگیخته بود... سوگند به خدایی که پیامبرش را به حق مبعوث فرموده، شماگرفتار آشوب های فکری و عقیدتی گشته، در پرویزِن«کوران»حوادث برای تصفیه به هم خواهید خورد و چونان دیگ جوشان در هم و برهم خواهید گشت تا پایین نشینانتان صعود به بالا نمایند و بالا نشینانتان به پستی ها سقوط کنند ... گروهی از شما که در گذشته تقصیر کار بودند پیش بتازند و جمعی که در جامعه پیشتازانی بودند ،خطا کار شوند... حقی وجود دارد و باطلی و هریک برای خود اهلی مخصوص دارد، اگر باطل در افزایش باشد تازگی ندارد زیرا خواهان باطل از قدیم در اکثریت اند و اگر در اقلیت باشند نقصی بر حق نیست، با این حال اجرایش امکان پذیر و قابل تحقق است و...»سپس آن حضرت به گروه بندی و تبیین واژه طریق الوسطی رسیده که طبق تفسیر نهج البلاغه حق گفتن و رفتار حق داشتن بر مبنای دین است نه این که به لغات امروزی ترجمه کردن که خود ظالمانه است، چرا که این واژه ها در زمان خاص معنای خاص خودش را داشته است.
مثلاً اگر واژه «اصحاب یمین» را که در آیه شریفه قرآن است به مفهوم«جناح راست»امروزی فرض کنیم به طور قطع بر مبنای تفسیر و تحلیل قرآن کریم و نیز طریق الوسطی در نهج البلاغه مفهومش این نیست که «راست گرایان»جزء مضلین «گمراهان»هستند،هم چنان که هر «جناح چپی» مشمول مضلین و گمراهی نیست بلکه این ها اصطلاحات سیاسی اند.
بنابراین نهج البلاغه با قرآن کریم تضادی ندارد و مصادره کردن عبارات آن به منظور قداست بخشی به واژگان سیاسی چون گفتمان «اعتدال و میانه روی» از طرف هر شخصی زیبنده نیست. در غیر این صورت قیاسی شکل می گیرد که هر مدعی اصوالگرایی و اصلاح طلبی با سابقه جریان موسوم به راست و چپ، افراطی و گمراه و باطل است که چنین قیاسی اساساً باطل است.
پس باید در راستای رسالت رسانه ای تلاش کنیم تا کلمه میانه روی و اعتدال نیز مانند کلمه عدالت قبلی سیاسیون مورد سوءاستفاده بعضی قرار نگیرد چنان که امیر المؤمنین فرمود: عدل از وسیع ترین کلماتی است که در ره آن سخن رانده می شود ولی در مقام انصاف و عدل کمتر به آن عمل می شود.
نمی دانم که اعتدال را چگونه می خواهند تعبیر و تفسیر کنند اما قرآن در عین اشاره به آن به ما آموخته است که: «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم»یعنی یاران پیامبر(ص) در برابر کفار و مشرکین قوی، محکم و استوارند و در برابر مؤمنین خاضع،خاشع و مهربان هستند.
اگر مشخص شود که در چنین مواردی اعتدال یعنی چه، آن وقت مصداق واقعی مسلمانی و جامعه ولایی روشن می شود. به خوبی می دانیم موقعی که خوارج خواستند حجت خدا علی (ع) را نفی کنند به آیه «ان الحکم الا لله» تمسک نمودند یعنی حکومت مخصوص خداست و با این آیه در واقع می خواستند قرآن ناطق و امام معصوم را نفی کنند که امام علی(ع) در جواب آن ها فرمودند: «نعم ان الحکم الا لله ولکن کلمه حق یراد بها الباطل» آری حکومت از آن خداست اما این سخن حقی است که از آن هدف باطلی دارند و «لابد للناس من امام برً او فاجر» مردم ضرورتاً نیاز به امام و پیشوا دارند خواه امام بر حق و نیک و خواه امام فاجر.
پس بر اساس موضع امام معصوم (ع) و به احتمال، غرض مدیر مسئول طریق وسطی همان حق خواهی و حق طلبی است برمدار دین، که باید در قول و عمل تجلی کند تا اندیشه های سکولاریستی در جامعه حاکم نشود، حق به قربانگاه نرود و غیبت امام معصوم (عج) سرآید.
*مدیر سرای روزنامه نگاران استان و عضوهیأت مدیره خانه مطبوعات ایران
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران