به گزارش چهار فصل به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا، سایت دویچه وله در گزارشی به بررسی روابط زن و مرد و روند شکل گیری این روابط در سینمای ایران پرداخته است.
این سایت می نویسد: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، رابطه زن و مرد بسیار آزادانه در سینما به تصویر کشیده می شد که این رابطه پس از پیروزی انقلاب تغییر کرده و در چهارچوب موازین اسلام در آمد.
دویچه وله در ادامه نوشت: اولین نسل فیلمسازان "مسلمان" که با تشکیل جمهوری اسلامی به فعالیت پرداختند، از ریشه با تصویر زن در سینما مخالف بودند. اولین محصولات "سینمای اسلامی" که در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ ساخته شدند، آثاری بودند یکسره مردانه و تقریبا هیچ زنی در آنها حضور نداشت.
دویچه وله افزود:چیزی نگذشت که کارگزاران امور فرهنگی به نمایش زنان بر پرده سینما، به شرط رعایت "ارزشهای اسلامی"، راغب شدند. طبق مقررات جدید، بازیگران زن بایستی از الگوی "زن شایسته مسلمان" پیروی کنند که در رعایت حجاب کوشاست، یعنی سراسر بدن خود، غیر از صورت و دستها را از دید مردان نامحرم میپوشاند. به علاوه او حق ندارد با بازیگران مرد، که به او "نامحرم" هستند، هیچگونه تماسی داشته باشد.
بهرام بیضایی درباره این وضعیت گفته است: «از طرفی میگویند که ما باید رئالیست باشیم و واقعیت را نشان بدهیم و از طرف دیگر میگویند که زنها حتی در رختخواب هم باید روسری داشته باشند. وقتی که زن بیمار است و شوهرش قصد دارد به او کمک کند، ما باید مواظب باشیم که از یک متری به او نزدیکتر نشود و هرگز با او تماس پیدا نکند.»
این سایت در ادامه به انتقاد از روابط زن و مرد در فیلم ها می پردازد و مدعی شده است: در صنعت سینمای بسیاری از کشورهای خاورزمین که به سنتهای دیرین وابسته هستند، از هند و مالزی تا مصر و ترکیه، نمایش رابطه زن و مرد همچنان با محدودیتهای فراوان همراه است. از این نظر سینمای ایران بدترین وضعیت را دارد، زیرا زن و مرد حتی از تماس ساده نیز منع میشوند؛ قهرمان فیلم نه اجازه دارد که دست همسر خود را بگیرد و نه حتی، با وجود اقتضای داستان فیلم، به او سیلی بزند!
این سایت گفته است: صدها فیلم ایرانی روابط جنسی را، اگر نشان نداده، دستکم القا کردهاند. اکنون سالهاست که "بیبندوباری"، "خیانت" و "روابط نامشروع" به مضمون اصلی بیشتر فیلمهای ایرانی بدل شده است.
«دامن دخترم را لکهدار کرد»، «دختر مرا فریب داد»، «از من تقاضای نامشروع داشت»، «من حامله هستم»، «به من دستدرازی کرد»، «به ناموسم تجاوز کرد»، «شوهرم رو از دستم در آورد»؛ امروزه در کمتر فیلم ایرانی است که چنین عبارتهایی به زبان نیاید. سینمایی که روزگاری مبلغ "عشق معنوی و ملکوتی" بود، امروزه تعلقات و بستگیهای عاشقانه را تنها پوسته یا بدیلی برای نمایش ارتباط زن و مرد میگیرد.
در سینمای پس از انقلاب رفته رفته رشتهای از کدها یا رمزگان سینمایی پدید آمد که بیان سینمایی را به مسیر ویژهای انداخت. برخی از فیلمسازان با تمهیدات و شگردهای نمایشی، روابط محرمانه یک زن و مرد را القا کردند و تماشاگر ایرانی نیز آنها را همچون "نشانههای قراردادی رابطه " قبول کرد.
امروزه بسیاری از سینماگران تمنیات جنسی را با مجازها و استعارههای نمایشی عرضه میکنند؛ "خیانت" و رابطه "نامشروع" به بیشتر محصولات سینمایی راه پیدا کرد. امروزه حتی در فیلمهای کمدی و جنایی، روابط پنهان زنان و مردان ستون فقرات بسیاری از کارها قرار گرفته است.
همچنین بسیاری از کارگردانان از بازیگران خارجی برای نقش های زن بی حجاب در فیلم های خود استفاده می کنند که این خود جای بحث دارد.
در همین راستا برخی از بازیگران با استفاده از کلاه گیس هایی در نقش های یک زن بی حجاب بازی می کنندغ برخی دیگر هم برای دریافت نقش خود باید سر خود را بتراشند.
این مسائل تماماً باعث دور زدن چارچوب ها است و در واقع هیچ توجیه دینی ندارند.
برای نمونه میتوان به این فیلمها اشاره کرد: "قرمز" (۱۳۷۷) به کارگردانی فریدون جیرانی، شوکران (۱۳۷۹) به کارگردانی بهروز افخمی، "چهارشنبه سوری" (۱۳۸۴) به کارگردانی اصغر فرهادی، فیلم کمدی "همیشه پای یک زن در میان است" (۱۳۸۶) به کارگردانی کمال تبریزی، "من مادر هستم" (۱۳۸۹) به کارگردانی فریدون جیرانی، "سعادت آباد" (۱۳۸۹) به کارگردانی مازیار میری، زندگی خصوصی (۱۳۹۰) به کارگردانی محمدحسین فرحبخش، "من همسرش هستم" (۱۳۹۱) به کارگردانی مصطفی شایسته، "برف روی کاجها" (۱۳۹۱) به کارگردانی پیمان معادی، "گناهکاران" ( ۱۳۹۱) به کارگردانی فرامرز قریبیان و...
چندی پیش سایت گاردین مصاحبهای را با فردی به نام کوهستانی، نویسنده نمایش رقص بر روی لیوانها به کارگردانی درخشنده منتشر کرد.
وی در این مصاحبه گفته: دوران خاتمی از نظر عدم سانسور روابط عاشقانه زن و مرد در عرصه هنر دوران بسیار طلایی بود.
کوهستانی در این مصاحبه اظهار داشت: تئاتر ایران در حال شکستن تابوی صمیمیت روابط زن و مرد است.
سایت گاردین در این خصوص نوشت: از دوران ریاست جمهوری محمد خاتمى، اغلب به عنوان یک عصر طلایی در آزادی هنری در ایران، یاد میشود. بازی آزادانه برای نشان دادن صمیمیت و همچنین احساسات پرشور در این دوران بیانگر این حقیقت است.
متأسفانه روند سینمای ایران به شکلی در حال شکستن حریم ها و چهارچوب های اسلام پیش رفته است که حتی از چشم رسانه های بیگانه به دور نمانده است.
پیش از این یکی از منتقدین سینمای ایران در داخل نیز از به تصویر کشیدن نمادین روابط جنسی در فیلم های داخلی اعتراض کرده بود و این مسأله را "القای رابطه در ذهن مخاطب" دانست.
شاید بی پروایی بازیگران در خارج از صحنه های بازیگری و عدم برخورد با شکستن حریم ها توسط بازیگران دلیلی دیگر بر گسترش حرمت شکنی در سینمای ایران باشد.
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران