نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

20. ارديبهشت 1394 - 13:52
به دنبال کی می‌رویم ؟
نویسنده: 
امرالله اندرزیان
استاد حوزه و دانشگاه در کهگیلویه و بویراحمد در مورد جریانات سیاسی اعم از اصولگرا ، اصلاح طلب و اعتدال، نکاتی را از منظر آیات و روایات ذکر کرده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چهارفصل، حجت الاسلام امرالله اندرزیان در یاداشتی که به این پایگاه خبری ارسال کرده است جریانات سیاسی اعم از اصولگرا ، اصلاح طلب و اعتدال، نکاتی را از منظر آیات و روایات ذکر کرده  تا معلوم شود افرادی که در رأس امور قرار می‌گیرند و دیگران را با خود همراه می‌کنند چه ویژگی‌هایی باید داشته باشند.

 

1.از منظر اسلام هر انسان مومن و مکلفی باید اصول دین و دینداری را که پایه و اساس ایمان دینی است، یادگرفته و در صحنه‌ی زندگی پیاده کند و همینطور اصلاحات لازم را برای رسیدن به مقامات و مراتب بالاتر بر اساس اصول عقلی و وحیانی، روزانه داشته باشد و هرگونه آسیب و آفت و مانعی را از سر راه بردارد و همچنین راه و روش و سبک زندگی‌اش را بر مدار و معیار اعتدال قرار بدهد و از هرگونه افراط و تفریط که کاری جاهلانه است پرهیز نماید(امام علی علیه السلام:لایری الجاهل الّا مفرطا اومفرّطا-جاهل را نمی بینی مگر اینکه یا اهل افراط است ویا اهل تفریط-حکمت 70).

 

 

2.مفاهیم مذکور از نظر معنا و محتوا مورد تایید اسلام هستند لکن افرادی که پشت اینها سنگر گرفته اند تا چه اندازه اعتقاد و باور به آنها دارند و چه مقدار در عمل پیاده می‌کنند. آنهایی که به اصول معتقدند بطور حتم اصلاحات صحیح و درست را در متن و بطن همان اصول می‌بینند و می‌دانند که توقف، در جا زدن، سکون و خمودی منافات با آن دارد. و براساس نصیحت لقمان به فرزندش که « و اقصِد فی مَشیک–لقمان 19 » « دررفتارت میانه روی را اختیار کن » اعتدال را از درون همان اصول درمی‌آورد و سبک و روش زندگی‌ را بر مدار او قرار می‌دهد.

 

 

3.جریانات مذکور زمانی می‌توانند بر مدعای خود دلیل متقن ومحکم بیاورند که در همه عرصه‌های اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و . . . بر این مفاهیم اسلامی و قرآنی معتقد و پایبند باشند. افرادی که در مسائل سیاسی تنها اصولگرا یا اصلاح طلب و یا اعتدالی اند و از دیگر مسائل غفلت نموده‌اند بطور قطع دنبال یک بازی و انحراف از مسیراند.

 

 

4. آنهایی که اصول دین و زندگی را باور ندارند یعنی از زندگی توحیدی ( زندگی بدون شرک ، شک ،رشوه مادی و معنوی ، تملق و چاپلوسی و . . . ) بی خبر، از باور به آخرت بی‌بهره، از حضور احکام شرعی در سبک زندگی‌اش محروم، از اطاعت محض از پیامبر و امام معصوم و ولی امر بی اعتقاد و . . .چگونه می تواند روزانه اصلاحات که همان تزکیه وتربیت نفس است درخود ودیگران ایجاد کند.آنهایی که اصول اولیه ی اخلاق اسلامی وانسانی را رعایت نمی کنند وهر کدام تلاش می کنند رقیب را ازصحنه خارج نمایند چطور می توانند اعتدال را اقامه نمایند.

 

 

5-براساس مبانی ومعارف دین افرادی می توانند درراس وجلوداردیگران قرار بگیرند که از صلاحیتهای علمی،تقوایی،اخلاقی،  سیاسی وطهارت وپاکی برخوردارباشند وگرنه به خود ودیگران ظلم نموده وقابل بخشش وگذشت نیست. همانطور که خداوند برای هدایت مردم پیامبر وامام معصوم فرستاد تا اسوه والگو باشند، همچنین درمیان غیر معصومین عدالت فقهی،اخلاقی،اجتماعی،سیاسی و...را برای مسئولین ومتصدیان لازم وحتمی شمرده است. بنابراین غیر عادل چگونه می تواند حزب،گروه،تشکل راه اندازی کند ویا مسئولیتی را بپذیرد ومردم را دعوت به عدالت نماید؟(یا ایّها الّذین آمنوالم تقولون مالا تفعلون-کبرمقتا عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون-صف2و3

 

 

6-آنهایی که دنبال حزب وگروه وجمع آوری طیف وسپاه وستادند،زمانی می توانند مدعای خود را مبنی برخدمت خالصانه اثبات کنند که ازهرگونه دنیا طلبی،حبّ مقام وریاست پرهیز نموده وبا کار جهادی ثابت کنند که شیفته ی خدمت اند نه تشنه ی قدرت.دنبال جمع اموال وتثبیت جایگاه و(با استفاده ازرانت)تاسیس حزب جدید نباشند.به معنای حقیقی اهل زهد یعنی دل بستگی به مقام وموقعیت نداشته باشند.از آنچه به دست می آورند(همانند رای اکثریت)خوشحال نباشند واز آنچه از دست می دهند(جایگاه وموقعیت)ناراحت نشوند،آنطور که امام علی علیه السلام زهد را تعریف نموده است(لکیلا تاسوا علی مافاتکم ولا تفرحوا بما آتاکم-حدید 23)

 

 

7-افرادی می توانند سردمدار وپیشوای دیگران قرار بگیرند که بتوانند اتحاد وانسجام را به عنوان یک اصل قرآنی ویک اصلاح عملی ویک مشی اعتدالی درجامعه سرلوحه ی برنامهایشان قرار بدهند.یعنی اختلاف نظر وسلیقه مانع ازایجاد وحدت وهمدلی نشودواز خطوط قرمز اسلام ونظام عبور نکنند(واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا-آل عمران 103) که براساس این آیه بالاترین معروف وحدت وهمدلی وبدترین منکر اختلاف ودشمنی است.

 

 

8-اگر همه ی گروهای مورد بحث اصول وفروع دین را قبول وباور دارند وبر اساس آیات وروایات اساس اصلاحات را در عبودیت وبندگی خداوند واحسان به بندگان می دانند وشایسته سالاری وانتخاب بهترین افراد از حیث علم وعمل را پذیرفته اند ومشی اعتدال که پرهیز از افراط وتفریط است راقبول دارند،پس دعوا ودشمنی برسر چیست؟اگر گفته شود اختلاف نظر هست حرفی نیست اما چرا وقتی رهبر معظّم انقلاب توصیه ونصیحت می کنند وسخن آخر را می زنند عده ای تمکین نمی کنند؟(وما کان لمومن ولا مومنه اذا قضی الله ورسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم ومن یعص الله ورسوله فقد ضلّ ضلالاً مبینا-احزاب 36)

 

 

9-اصول گرایی،اصلاح طلبی واعتدال حقیقی زمانی تحقق پیدا می کنند که درخط ولایت ورهبری باشند،ازهر گونه انحراف وکج روی وزاویه گرفتن پرهیز نمایند.از اول انقلاب تاکنون گروها وجریاناتی بوده اند که بر خلاف منویّات حضرت امام ورهبری معظّم انقلاب حرکت کرده اند،فتنه ها ساخته اند،ارزشها را زیر سوال برده اند،با دشمنان همکاری نموده اند و...در حالی که امام صادق علیه السلام می فرماید:اگرولایت فقیه به حکم ما قضاوت کرد واز او نپذیرفتند حکم الهی را کوچک شمرده ومارا رد کرده اند وهر کس حکم مارا رد کند حکم خدا را رد نموده واین شخص در حدّ شرک به خداوند است(مقبوله عمر بن حنظله)

 

 

10-آنهایی که مسئولیّت جمعیّت ویا حزبی را به عهده می گیرند اگر بخواهند ارزیابی کنند وببینند در راه مستقیم الهی هستند نگاه کنند به خود وهوادارانشان تا چه اندازه به سمت سعادت وکمال وفلاح ورستگاری نزدیک ونزدیکتر شده اند،چقدراز بد اخلاقی ها فاصله گرفته اند،درسبک زندگی چه اندازه قصد،قناعت وعفت راقبول دارند، امروزشان نسبت به دیروز چقدر بهتر شده است.امام صادق علیه السلام فرمودند:اگر کسی دو روزش مساوی باشد مغبون و اگر روز بعد از روز قبل بدتر فریب خورده است چون به سوی نقصان می رود ((نه کمال))مرگ برایش بهتر است.گروه ها واحزاب با گفتمان هایی که درست می کنند و مردم را فرا می خوانند باید به غایت و نهایت کار خود نیز توجه کنند که هیچ کسی حق ندارد دیگران را به خاطر منافع دنیوی و تفاخر و تکاثر قدمی از خداوند دور نمایند.

 

 

11-با اندیشه ی سکولار ( یعنی جدایی دین از سیاست و حکومت)، تحجرو مقدس مآبی و دوری از شریعت اسلامی،نمی توان راه را به دیگران نشان داد بلکه با اندیشه ناب ،صائب ورفتار درست امکان پذیر است، آنگونه که خداوند و پیشوایان معصوم علیهم السلام همگانرا دعوت نموده اند همانند:

یک:دعوت به یک راه مستقیم نه چند راه-انّ هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعو السّبل – انعام 153

دو:به سختگیر بودن با کفّار و محبت و مهربانی با مومنین-اشدّاء علی الکفّار و رحماء بینهم- فتح29

سه:به دفاع از مسلمانان و مستضعفین-و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین- نساء 75

چهار:به جهاد کبیر یا همان جهاد فرهنگی با دشمنان به وسیله قرآن-فلا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا- فرقان 52

پنج:به عدم ظلم و ظلم پذیری – لا تظلمون ولا تظلمون-بقره 279

شش:به عدم تساهل و تسامح بویژه در امور ارزش های اسلامی

هفت:به عدم پذیرش ذلّت بخاطر منافع دنیا -و لله العزه و للرسوله وللمومنین- فرقان8

هشت:به دشمنی با ستمگران و کمک و یاری نمودن ستم دیده–کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا- (نهج البلاغه نامه 47 )

نه:به اهتمام به امور مسلمین- رسول خداصلی الله علیه وآله- من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم-

ده: به نهی از فساد در زمین در همه ی ابعادش-ولا تبغ الفساد فی الارض ان الله لا یحب المفسدین-قصص77

یازده:به دعوت به خیر و صلاح و امر به معروف و نهی از منکر-و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون با المعروف و ینهون عن المنکر-ال عمران 104

دوازده:به صداقت در رفتار و کردار –و الذی جاء با لصّدق و صدّق به اولئک هم المتّقون-زمر33

13:از آنجایی که به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام همه اش سیاست است (یعنی ایجاد عدالت ،معنویت،فضیلت،سعادت،خدمت،تدبیر درست و... نه مکاری ، حیله گری ،نفاق و ...)آیا ممکن است اصول گرایی باشد و اصلاحات قرآنی و اسلامی را در خود پیاده نکند و برای دیگران نخواهد و آیا امکان دارد که اصلاح طلبی باشد و اصول اسلامی و قرآنی را در قول و عمل پیاده نکند و آیا ممکن است همچو اصول گرا و اصلاح طلبی باشد و از افراط و تفریط و تندروی و کند روی یپرهیز ننماید؟  بنابراین تا شاخص ما اسلام یعنی قرآن و عترت و در زمان غیبت ولایت مطلقه فقیه هست، چگونه قابل قبول است که کسی نتواند از حیث نظر و عمل راه را تشخیص بدهد و گمراه شود پس باید ببینیم به دنبال کی می رویم وحجّت شرعی ما چه کسی است.

 

 

در پایان به عنوان حسن ختام نظر مقام معظم رهبری را می آوریم که فرمودند:بنده دعوای اصلاح طلب و اصول گرا را هم قبول ندارم.من این تقسیم بندی را غلط می دانم.نقطه مقابل اصول گرا اصلاح طلب نیست .نقطه مقابل اصلاح طلب،اصول گرا نیست.بنده معتقد به اصول گرای اصلاح طلبم.اصول متین ومتقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته بااصلاح روش ها به صورت روز به روز و نو به نو.

وآخر دعوانا ان الحمد لله ربّ العالمین

انتهای پیام/م.ن

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی