نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

24. آذر 1394 - 11:18
یادداشتی بر جنایت مادر گچسارانی
از ماست که بر ماست!
نویسنده: 
جواد فرجی
حادثه، وحشتناک و دلخراش و با توجه به فرم ارتکاب جرم، به شکل منحصر بفردی جنون آمیزه. سابقه بیماری و رفتارهای خشونت آمیز مادر، میبایست از مدت ها قبل زنگ خطر را برای یک خانواده و فامیل هوشیار و آگاه به صدا در آورده باشد اما...

به گزارش پايگاه خبري تحليلي چهارفصل، این خبر بنده رو شوکه کرد و از دیروز تا همین لحظه فکرم و مشغول و دلم رو ریش کرده. نظرات زیادی اینجا هست اما عمق فاجعه اونقدر زیاده که خام گویی و بدتر از اون سخنان ناپخته و غیر کارشناسی، استفاده ی سیاسی از این مصیبت!، بیشتر آدم رو دلخون میکنه.«گنه کرد در بلخ آهنگری ،به شوشتر زدندند گردن مسگری»!

اگر یک زن روانی که سابقه ی خود زنی داره با بچه هاش تنها گذاشته میشه گناه از کیه؟ مادرهای نامتعادل گاهی خودزنی یا خودکشی میکنن اما از نظر آماری بسیار نادر هستند مادرانی که مرتکب همچین رفتاری میشن !!عاشق ها ی نامتعادل خودزنی یا حتی خود کشی می کنن اما بسیار نادر هستند عاشقهایی که دست به کشتن معشوق میزنن! اما متاسفانه گچساران جایی که اتفاقهای باور نکردنی هم توش میفته و من و شما به جای اینکه دنبال بیماری و اشکال در افکار ، باورها و بینش خودمون باشیم، داریم با اره شاخه ای رو که روش نشستیم میبریم و دلخوش به همین هستیم که رقیب هم با ما سقوط میکنه!

«خشونت» بخش غیر قابل تفکیک از فرهنگ گچساران نشینی محسوب میشه و مادام که این «ضد ارزش» از زاویه دید ما «ارزش و مهارت لازم برای برخورداری از مواهب اجتماعی» محسو ب بشه روزگار ما تغییری نخواهد کرد. اگر امروز پرپر شدن دو کودک بدست مادر در دستور کار کارشناسی قرار بگیره در نهایت به لزوم آموزش وتوجه – رصد منظم بهداشت روانی خانواده ها و حساسیت بیشتر دادگاه های خانواده و خلاء یک نهاد قدرتمند و مقتدرقضایی برای تشخیص میزان صلاحیت والدین و محروم نمودن از حق سرپرستی درموارد اینچنینی قبل از وقوع این دسته از حوادث خواهیم رسید. هرچند در پیشرفته ترین ممالک هم گاه یکی از اعضای خانواده از این فیلتر ها عبور کرده و جنایتی تلخ را رقم می زنه و این مربوط به شدت نظارت نیست چرا که هیچ نظامی هرگز تا آن اندازه در حریم خصوصی افراد دخول نمی کنه که بتونه از بروز پیامدهای ناگوار جنون های آنی در بیمارهای روحی روانی و یا حمله های عصبی ناشی از مصرف الکل، مواد مخدر، روانگردان جلوگیری کنه.

حادثه، وحشتناک و دلخراش و با توجه به فرم ارتکاب جرم، به شکل منحصر بفردی جنون آمیزه. سابقه بیماری و رفتارهای خشونت آمیز مادر، میبایست از مدت ها قبل زنگ خطر را برای یک خانواده و فامیل هوشیار و آگاه به صدا در آورده باشه، اما این خانواده ی نا آگاه صدای زنگ را نشنیده اند چرا که صدای دنگ و دنگ این ناقوس شوم و گوشخراش را جوری دیگر در ذهن خود تفسیر کرده‌اند، احتمالاً تفسیرهایی از این دست: «او عاقبت خود را خواهد کشت «یا» مگه دیوونس که ببریمش تیمارستان؟! «یا» خدا خودش خوبش کنه یا بکشش!» و هیچکدام به ذهنشان هم خطور نکرد که این ماجرا ممکنه خیلی بدتر تموم شه!.

از هر طرف که نگاه کنیم به شعر ناصر خسرو قبادیانی میرسیم (چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید …گفتا زچه نالیم که از ماست که بر ماست!) نا آگاهی در جهان پر از ابزار و ارتباطات امروز، گناه ماست. اگر در همسایگی ما فقر و اعتیاد و بیماری بیداد می کنه و ما هیچ قدم مثبتی در جهت تخفیف بدبختی های آنها بر نمی داریم خود خواهی از ماست. اگر در جامعه ناهنجاری و خشونت میبینیم و دم نمیزنیم و پرچم اخلاق و قانون و فرهنگ در دست نمی گیریم کاهلی کرده ایم و با این فکر خام که «این مشکل دیگران است نه من» خود را گول زده ایم.

همشهریان، بیایید رفتار الگویی را سهم دیگران ندانیم و از خود سلب مسئولیت نکنیم! نماینده و شهردار و فرماندار و رئیس بیمارستان و … نمی تونند به من و شما تعادل و تناسب و بهداشت و سلامت و امنیت و فرهنگ و دانش و بینش تزریق کنند چرا که بخش عمده ی اینها نرم افزاری هستند (فهمیدنی، تمرین کردنی و به کار گرفتنی)و صرف تأمین زیر ساختهای لازم و توزیع عادلانه ی آنها، بدست نمیان و بر ماست که بیاموزیم و صادقانه و متعهدانه عمل کنیم و آنقدر ثابت قدم بمونیم تا الگوی دیگران نیز بشویم. شکی نیست که پوست اندازی خالی از درد نخواهد بود و هر تغییری هزینه هایی نیز در بر خواهد داشت اما آیا ما و همه کسانی که از ناهنجاریهای اجتماعی به ستوه آمده اند توان و تمایل تحمل درد و پرداخت هزینه این تغییرات را داریم؟ آیا آماده ایم تا به به هر«ها یی» «هو» نکوییم؟ آشغال نریزیم؟ رعایت نوبت و حق تقدم بکنیم؟ ناموس دیگران را محترم شماریم؟ از تعصب پرهیز کنیم؟ حق را به طایفه گری نفروشیم؟ انفاق کنیم؟ نرم و مهربان سخن بگوییم؟ حرف آخر را اول نگوییم؟ حرمت نگهداریم؟دست کمک بدون چشمداشت به سوی خلق دراز کنیم؟ از همسایه هایمان غافل نشویم؟ به والدین خود نیکی کنیم؟ فامیل را در سختی ها و مشکلات یاری کنیم؟برای اعتیاد خود و یا آشنایانمان از متخصصین کمک بگیریم؟ آگاهی های روانشناختی و روحانی خود را با لا ببریم؟ اخلاق مدار و ارزش محور زندگی کنیم؟ و دست از خودخواهی هایمان به نفع جامعه برداریم و باور کنیم که نفع جامعه همواره به نفع منه، اما نفع من همیشه به نفع جامعه نیست؟
حقیقتاً، من و تو به نفع شهرمون، چی توی چنته داریم؟

كبنا

انتهای پیام

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی