نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

23. شهريور 1394 - 8:27
تلفن یکی از آن دخترها در پارک ساحلی زنگ می خورد. مادرش است. با لهجه لری و خیلی هم غلیظ صحبت می کند و به مادرش می گوید با مرضیه (اشاره می کند همان دختری که اهل یک شهر دیگر استان خودمان است) و آرزو (دیگر دوستش که از دیگر شهر استان است) آمده اند پیاده روی!! و بعد خداحافظی می کند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چهارفصل، با تاریک شدن هوا و روشن شدن چراغ های شهر، نوجوانان کهگیلویه و بویراحمدی آتش هایی را روشن می کنند که آینده خود، خانواده و جامعه شان را می سوزاند.

 

به گزارش این پایگاه خبری تحلیلی، اگر در گوشه و کنار شهرهای کهگیلویه و بویراحمد کمی سیر کنید به تغییرات عمیق و هراسناک در رفتارهای نوجوانان و جوانان پی می برید.

 

برخی پارک های شهر پاتوق نوجوانان و جوانانی شده است که فقط برای استعمال دود به آنجا می روند. هر چه به سمت ساعات های پایانی شب می رویم، رفته رفته بر تعداد این افراد افزوده می شود.

 

سکانس اول: (ساعت ۲۱ – یکی از پارک های شهر یاسوج)

آهسته آهسته و با احتیاط به سمت چند نفر که در گوشه ی یکی از پارک های شهر مشغول سیگار کشیدن هستند می روم. یکی از آنها که تیپ و قیافه ای خوبی دارد و لباس هایش آرم دار و احتمالا مارک هم هست، به نزدیک شدنم حساسیت نشان می دهد و با گفتن “بفرمائید” به دنبال دلیل ورود مهمان ناخوانده به جمعشان می شود. کمی دستپاچه می شوم و با درخواست یک نخ سیگار اوضاع را به دست می گیرم.

 

۲ – ۳ نمونه سیگار دارند و با رویی باز می خواهند تا از هرکدام دوست دارم بردارم. یک نوعش را انتخاب می کنم و با تشکر از دست همان نفر اول که نامش (رضا) است، می گیرم. سیگار را که داد خودش هم فندک می زند و من ناچارا روشن می کنم. در فاصله کوتاهی از آنها می ایستم و بی توجه به حضورشان پک عمیقی بر سیگار می زنم! در همین حین یکی دیگرشان که (سعید) نام دارد، می گوید: “نابودی!”

 

انگار به هدفم خیلی نزدیک شده ام پک دیگری بر سیگارم می زنم و می گویم از چه بگویم!

در همین حین یکی دیگر از بچه ها که که نشسته بود بلند می شود و بهش می گویند ابوالفضل روشن کن! و او هم سیگاری که  سرش را پیچانده به آتش می کشد و رضا به من تعارف می زند و می گوید “ماری می زنی!؟”

 

کمی جلوتر می روم و با تشکر و معذرت خواهی جواب نه می دهم. سیگاری را که به اصطلاح خودشان بار زده بودند هر کدام چند پک عمیق و پیاپی می زنند و دست به دست می چرخانند تا تمام می شود و این روال تا خاموش شدن آن و روشن کردن چند نخ ادامه دارد.

 

از رضا که کمی حالت چشمانش غیرطبیعی است، می پرسم چند سال است می کشی؟ و او در پاسخ می گوید زیاد نمی کشم، بعضی وقتا با دوستان؛ یکی دو سالی می شود.

 

ازش می پرسم چند سال داری و می گوید به سن و سال نیست! پیر روزگاریم! و با اصرار من می گوید متولد ۱۳۷۷ است. وقتی با تعجب می گویم سن و سالی نداری، ناگهان سعید هم که به حال دوستش است، می پرسد بنظرت من چند سالم است؟ بخاطر تصور اشتباهی که درباره رضا داشتم با سر تکان دادن پاسخی نمی دهم و خودش می گوید هفتاد و هشتی ام! (۱۳۷۸) و ابولفضل را هم همسن خودش و دیگر دوستشان را که کم حرف تر از بقیه است، یعنی سامان را ۱۳۷۵ معرفی می کند.

 

وقتی از دلایل مصرف سیگار و ماری از آنها می پرسم هیچکدام دلیل قانع کننده ای ندارند و از تفنن، تفریح و حتی مسائل عاشقی حرف می زنند!

 

سکانس دوم: (ساعت ۲۲:۳۰ – گوشه از پارک ساحلی شهر یاسوج)

در یکی دیگر از پارک های شهر، سه دختر جوان حدود ۱۹ تا ۲۳ سال، گوشه ی خلوتی را مناسب یافته اند تا دور هم بنشینند. دود سیگارشان بخاطر نور گوشی تلفن همراه از دور هم پیداست و سرخی آتش آن خودنمایی می کند.

قدم زنان به نزدیکی آنها می روم و در گوشه ای آرام می نشینم و بدون نگاه کردن، می رسانم که قصد مزاحمت ندارم. در لابلای صحبت هایشان از شروع دانشگاه، فلان استاد، خواستگار دوست غایبشان و … حرف می زنند.

 

ازسلیس فارسی حرف زدنشان و کدهای صحبت هایشان نمی توانم حدس بزنم که اهل کجا هستن تا اینکه تلفن یکی شان زنگ می خورد. مادرش است. به سمت من قدم می زند و با تلفن حرف می زدند. با لهجه لری و خیلی هم غلیظ صحبت می کند و به مادرش می گوید با مرضیه (اشاره می کند همان دختری که اهل یک شهر دیگر استان خودمان است) و آرزو (دیگر دوستش که از دیگر شهر استان است) آمده اند پیاده روی!! و بعد خداحافظی می کند.

 

بعد از دقایقی دیگر هر سه سیگارهایشان را روشن می کنند و علیرغم اینکه نیم نگاهی هم به من می کنند که احتمالا به قصد شناسایی و اینکه آشنا نباشم، با ولع می کشند. پس از مصرف سیگارهایشان کیف هایشان را بر می دارند و آشغال هایشان را هم همانجا رها می کنند و می روند.

 

بعد از دورشدنشان، مثل یک کارگاه پلیس که به محل حادثه رفته باشد به محل نشستن شان می روم. ته سیگارشان را بر می دارم.  Marlboro بود، از نوع MENTOL نعنایی و با پاکت سبز رنگ! با قطران ۶ میلی گرم و نیکوتین ۰٫۵ میلی گرم، سیگاری تقریبا گران و  دقیقا مشابه با Winston Ultra Light محبوب پسران جوان و سیگاری های مرفه!

 

تعطیلی سفره خانه ها و قهوه خانه ها در یاسوج و سی سخت و رونق بازار ماری و سیگار

یکی از جوانانی که در پارک ساحلی یاسوج و در جمع دوستان خود، سیگار می کشد درباره علت استعمال سیگار می گوید، قبلا هفته ای یک یا چند بار با دوستان دور هم جمع می شدیم و قلیان می کشیدیم. بعد سفره خانه ها را بستند و در ملاقات های بعدی پای سیگار به میان آمد! سیگار تفننی، شد دایمی و ما هم سیگاری شدیم! برخی هم بدترش را می کشند!

 

او معتقدست قلیان ضررش بیشتر است اما بخاطر مصرف کمترش در ماه و همراه نبودن دایمی اش به مراتب از سیگار، همراه تهدید کننده همیشگی؛ بهتر است.

 

یکی از دوستان وی که با نگاه متفاوت تری به قضیه نگاه می کند می گوید، شما بروید ببینید در چند شهر ایران سفره خانه نداریم بجز یاسوج و سی سخت! جالب اینجاست این دو شهر هم گردشگری هستند و بر عکس دنیا که از سنگ هم پول در میاورند ما اینجا داریم یکسری امکانات را می گیریم.

 

وی در ادامه دیدگاه تحلیلی خود می آورد، گردشگری که می رود یک باغ می نشیند قلیان بکشد، چای و تنقلات هم سفارش می دهد، شاید غذا هم سفارش بدهد و حتی در آن باغ شب جا بگیرد. همه اینها درآمد هستند بعد مسئولان ما می گویند ۱ میلیون مسافر آمده اما هر مسافر میانگین ۲ هزار تومان هم خرج نکرده و نمی شود زیرساختی ساخت!

 

نفر سوم هم می گوید قلیانی ها آلان سیگاری شده اند و ماری جوانا جای خودش را براحتی باز کرده و اعتیاد این ماده روان گردان به سن پائین تر هم رسیده و حتی در بین دختران هم در حال رواج است. بروید گوشه گوشه پارک های شهر را ببینید.

 

آشنایی با روان گردان ماری جوانا یا مخدر گُل و خطرات آن

ماری جوانا یا همان مخدر گُل را با نام های دیگری همچون کانابیس، گِراس، علف و یا ماری و حتی سیگاری می شناسند و از گُلِ خشکِ گیاه شاه‌دانهبدست می آید که حشیش نیز از آن بدست می آید.

 

برگی شبیه چنار اما نازکتر دارد، سبز روشن است و اخیرا هم روی برخی تیشترت ها، جلد گوشی ها، پشت ماشین ها و روی دمپایی ها دیده می شود و جوان ترها بهتر می شناسند و معمولا پدر و مادرها نه طرحش را می شناسند و نه حتی نامش را دیده اند. افرادی که از این مارک ها استفاده می کنند بعید نیست به احتمال زیاد مصرف کننده باشند و با شناخت مارک دلخواهشان را انتخاب کرده باشند!

marijuana-leaf-joint-140423

از قرار معلوم میزان مصرف این ماده روان‌گردان در دنیا و از جمله ایران بالاگرفته است. در کهگیلویه و بویراحمد هم این روند رشد نگران کننده ای داشته است. این را نه آمارها بلکه مشاهدات عینی در گوشه و کنار شهرها می گویند. فروشنده ها زیاد شده اند  و فراوانی بیشتر.

 

عمده دلیل افزایش مصرف آن بخصوص در بین نوجوانان، دوستان ناسالم، عدم اعتماد به نفس و ناتوانی نه گفتن، اطلاعات ناکافی و اظلاعات غلط شبکه های اجتماعی، خلاهای عاطفی، فشارهمسالان و تعارف دوستانه و مهمتر از همه بی اطلاعی از عوارض سوء مصرف این مواد است.

 

سرخوشی‌آورِ آن، تَمدد اعصاب و درون‌اندیشی از مهم‌ترین آثارِ دلخواه ذهنی و جسمیِ ماری‌جوانا است و از عوارض موقتیِ مهم مصرف آن می‌توان به کاهش حافظهٔ کوتاه‌مدت، خشکی دهان، سرخی‌دیدگان، اختلال در مهارت‌های حرکتی، و گاهی احساس اضطراب و وحشت اشاره کرد. مصرف درازمدت این ماده ممکن است اعتیاد روانی به همراه داشته باشد.

 

راهکارهای پیشگیری از شیوع اعتیاد نوجوانان در جامعه

رئیس بخش روانپزشکی کودک و نوجوان بیمارستان روزبه، به مهم ترین راههای پیشگیری از اعتیاد اشاره کرد و گفت: آموزش های خانواده در نحوه ی برخورد با نوجوانان، آموزش در سطح مدارس در خصوص آشنایی با عوارض مصرفی انواع مواد،  افزایش مهارت های اجتماعی و ارتباطی بین نوجوانان در سطح جامعه، توجه پزشکی خانواده ها به اختلالاتی نظیر اختلالات پیش فعالی، افسردگی و اضطراب نوجوانان از مهم ترین راهکارهای پیشگیری از شیوع اعتیاد در سطح جامعه است و در تشخیص زود رس این اختلالات در نوجوانان بسیار با اهمیت است.Bodily_effects_of_cannabis_fa

بنابراظهارات دکتر جواد علاقبند، آگاهی دادن به دانش آموزان در مورد عوارض مواد اعتیادآور از طریق کتب درسی و کمک درسی در قالب یک برنامه ریزی مدون از جمله وظایف آموزش و پرورش است که اجرای درست آن اهمیت بسزایی در پیشگیری دارد، در واقع آگاه سازی و آموزش معلمان در برخورد با دانش آموزانی که گرایش به مواد مخدر پیدا کرده اند و گسترش تربیت بدنی و هنر، مراقبت بر افراد آلوده ساکن در حاشیه مدرسه، حمایت از خلاقیت ها و نجات دانش آموزان آلوده به اعتیاد و حمایت از دانش آموزان فقیر، افسرده و منزوی از جمله مواردی است که باید در مدرسه به آنها توجه شود.

 

مصرف مواد مخدر در جامعه، به تفریح ارزان قیمت تبدیل شده است

آگاه سازی والدین یکی از مهم ترین بخش های موثر برنامه های پیشگیری از اعتیاد است
وی در خصوص نقش خانواده در امر پیشگیری از مصرف مواد در بین نوجوانان نیز یادآور شد: متاسفانه مصرف مواد مخدر امروزه به صورت یک تفریح ارزان قیمت در آمده که حتی از بسیاری سرگرمی های سالم و انواع ورزش کمتر هزینه در بر دارد. فرزندان بیش از همه از والدین خود تاثیر می پذیرند. الگوهای والدین بسیار قدرتمندتر از تاثیر افراد هم سال است. طی سال های اولیه دوران نوجوانی پیش از آنکه گروه های همسالان وارد صحنه زندگی نوجوان شوند، والدین در شکل گیری اعتقادات بنیادین اخلاقی و شخصیت فردی فرزندان شان نقش عمده یی را ایفا می کنند، بنابراین آگاه سازی والدین یکی از مهمترین بخش های موثر در هر برنامه پیشگیری از اعتیاد است.

 

عوارض-مصرف-حشیش-همراه-وب

این استاد دانشگاه اظهار کرد: آگاه سازی والدین باید به طور مکرر از راه های مختلف نظیر خواندن کتاب، جزوه، روزنامه، شرکت در جلسات مشاوره، رسانه های جمعی سمینار و پیوستن به تشکیلات والدین انجام شود. آگاه سازی والدین شامل ابعاد مختلفی است که به آنها اشاره می شود.

 

به گفته این روانپزشک، آموزش مهارت های اجتماعی، نظیر تقویت مهارت های ارتباطی، توانایی اظهارنظر کردن و توانایی نه گفتن نیز یکی دیگر از راهکارهای پیشگیری از مصرف اعتیاد در بین نوجوانان به شمار می رود، در واقع آموزش مهارت های اجتماعی میزان سوءمصرف مواد مخدر و رفتارهای وابسته به آن مانند پرخاشگری، انزوا، فرار از مدرسه یا خانه، افسردگی، خشونت سرقت را کاهش می دهد.

منبع:بویرنیوز

انتهای پیام/م.ن

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی