به گزارش پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل معمولا زمانی که دولتها تصمیم به ایجاد تغییرات و جابهجایی در سطح استانها میگیرند، با دو مسئله مواجه هستند که یکی از آنها مسئله مدیران بومی و موضوع دیگر نحوه حضور مدیران غیربومی در سطح استان است. در موضوع اول به هرحال به عقیده برخی کارشناسان مزایای خاص خود را دارد. به این صورت که حضور مدیران بومی موجب میشود که استانداران شناخت کافی از معضلات و ظرفیتهای استان داشته باشند و بتوانند به راحتی برنامهریزیهای لازم را انجام دهند.
به هرحال شناخت ابعاد مختلف استان میتواند در کاهش هزینه و زمان بسیار موثر باشد. از سوی دیگر مدیران بومی ارتباطات مناسبتری با نهادها و بخشهای مختلف استان خواهند داشت که این نیز در تسهیل فعالیت آنها بسیار تاثیرگذار خواهد بود. اما از سوی دیگر موضوع مدیران غیربومی هم مسئلهای که همیشه مطرح بوده و تا امروز نمونههای بسیاری از آنها طی 40 سال اخیر به استانهای مختلف رفته و خدمت کردهاند.
اما این مسئله تا امروز با مشکلات بسیاری مواجه بوده است. یکی از این معضلات تنش میان نیروهای بومی با این افراد است که البته این را نمی توان به تمامی استانها عمومیت داد اما به هرحال مسئلهای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. به طوری بنا برگفته برخی استانداران، بخش عمده فعالیتها در استان داری چنین مدیرانی صرف تنشهای موجود با مدیران و نهادهای بومی میشود و حتی پیشاز آنکه بتوانند نام شهرها را به یاد بسپارند مجبور میشوند از استانداری خارج شوند.
از سوی دیگر موضوعی که موجب میشود استانداران غیر بومی با مشکلات جدی مواجه شوند، عدم حضور خانوادههای آنها در استان است که این علاوه بر تاثیرات روحی روانی میتواند تاثیرات مدیریتی بر عملکرد این افراد داشته باشد. به این صورت که اولا نگاه به استان صرفا سختافزاری و محدود به حوزه کاری میشود و از سوی دیگر دوری از خانواده راندمان کاری آنها را کاهش میدهد.
اما این نکتهای است که دولت دوازدهم و وزارت کشور مورد توجه قرار داده است. حضور خانوادهها در شهر استان محل خدمت از تصمیماتی است که در این دوره قرار است اجرایی شود و از این طریق نگاه به استان از سوی استانداران غیربومی از صرف کاری بودن خارج میشود و نگاه به استان نگاهی مناسبتر و دغدغهمندترخواهد شد. البته هرچند این
می تواند آغاز یک چالش باشد اما با در نظر گرفتن این فاکتور و البته کارآمدی استانداران میتواند میزان تنش در میان نیروهای بومی و غیربومی نیز کاهش پیدا کند. اما به هرحال هر آنچه که این اقدام دولت به دست خواهد آمد،در گذر زمان مشخص خواهد شد و باید دید تا چه حد این راهکار دولت موفقیت آمیز خواهد بود.
به نظر می رسد علت استفاده دولت از استانداران غیربومی آسیب پذیری کمتر آن ها در مقابل قوم گرایی و باندبازی های درون استانی و همچنین افزایش بازدهی در حوزه عملکردی می باشد .
در استان کهگیلویه و بویراحمد سید موسی خادمی پس از 4 سال سکان داری استانداری ، جای خود را به علی محمد احمدی مشاور عالی سابق وزیر نفت سپرد.
از مدت ها قبل از انتخاب احمدی گمانه زنی های بسیاری در خصوص انتخاب استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد شنیده می شد و عده ای از سیاسیون و مردم انتخاب استاندار بومی را گزینه بهتری نسبت به استاندار غیربومی می دانستند .
با توجه به بافت فرهنگی خاص کهگیلویه و بویراحمد و رواج فرهنگ قوم گرایی و باندبازی های رایج در این استان به نظر می رسد استفاده از استاندار غیر بومی که در این مسائل غرق نشود گزینه مناسب تری می باشد .
موافقان انتخاب استاندار بومی اعتقاد دارند ،استاندار بومی مشکلات و ضعفها و ظرفیتهای استان را بهتر میشناسد که این خود زمینه پیشرفت و توسعه را افزایش میدهد و میتواند نقش بیشتری را در توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد ایفا کند اما این فرد باید از جناح بازی و طوایف مختلف دوری کند و همچنین استاندار بومی از محروم بودن استان و ظرفیتها به خوبی آگاه است و میتواند نقش بسیار موثری در توسعه این استان محروم داشته باشد.
از طرف دیگر نظر مخالفان این است در استان کهگیلویه و بویراحمد طوایف مختلف وجود دارد و این امر خود باعث میشود استاندار بومی با مشکلات زیادی روبه رو شود چرا که بزرگان این طوایف هرکدام خواستهای دارند ، که یا باید تن به خواسته های آن ها دهند و یا اینکه در آینده دچار مشکلاتی خواهد شد .
حال باید دید انتخاب استانداران غیربومی تا چه انتدازه می تواند به رفع مشکلات استان های متبوع خودشان کمک کنند و آیا سیاست دولت در انتخاب استانداران غیربومی به نتیجه مطلوب خواهد رسید یا خیر .
انتهای پیام / ش
نظرات کاربران