نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

2. مهر 1392 - 5:49
وقف قلم / از خاطرات جامانده تا گنج گنجه ای
گفتگو با نویسنده 70 کتاب دفاع مقدس
وقف قلم / از خاطرات جامانده تا گنج گنجه ای
جانباز کهگیلویه و بویراحمدی تا کنون 70 عنوان کتاب در مورد دفاع مقدس و دلیرمردی رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد نوشته است.

به گزارش چهارفصل، فتحعلی بزرگمهر نژاد، جانبار شیمیایی و 50 درصد کهگیلویه و بویراحمد توانسته است تا کنون 70 جلد کتاب در مورد دفاع مقدس و رزمندگان استان در جبهه بنویسد که از این تعداد 35 عنوان به چاپ رسیده و 35 عنوان دیگر آماده چاپ هستند.

وی که اکنون به عنوان مسئول ستاد کنگره سرداران و شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد مشغول به  فعالیت است بعد از جنگیدن با دشمن در جبهه های جنگ اینک با در دست گرفتن قلم، تمام وقت خود را وقف شناساندن مردان بی ادعای سرزمین چهارفصل نموده است.

بزرگمهر نژاد دارای مدرک فوق لیسانس در رشته تاریخ و مدرس دانشگاه است که در عملیات های   بدر، والفجر 8 ، کربلای 4 ، 5 و 10 و عملیات بیت المقدس 2 حضور داشته و به علت اصابت ترکش های مستقیم  در جبهه، شیمیایی و بر اثر انفجار مین از ناحیه پای راست دچار مجروحیت شده اند.

با دیدن چند کتاب از این جانبار سرافراز به گفتگو با او ترغیب شدم علی رغم اینکه هفته دفاع مقدس بود و با وجود مشغله کاری بسیار، با روی باز از ما استقبال کرد.

با استاد بزرگمهر در دهکده دفاع مقدس که به همت سپاه فتح استان کهگیلویه و بویراحمد در شهر یاسوج دایر شده است قرار گذاشتیم که متن زیر ماحصل گفتگوی ما با وی در غرفه ستاد کنگره سرداران و شهدای کهگیلویه و بویراحمد است که از منظر خوانندگان صبح زاگرس می گذرد:

چه مدت در جبهه حضور داشتید؟

مدت حضورم در جبهه 62 ماه بود که در این مدت، 58 ماه به عنوان بسیجی در جبهه حضور داشتم و 4 ماه نیز به عنوان پاسدار به دفاع از میهن مشغول بودم.

شنیدیم که پس از مجروح شدن با عصا در جبهه حاضر شدید؟

با توجه به اینکه دل کندن از جبهه برایم سخت بود پس از مجروح شدن در عملیات بیت المقدس 2، با عصا در جبهه های جنگ حضور پیدا کردم.

هدف خاصی داشتید؟

احساس کردم با عصا رفتنم به جبهه تأثیر مثبتی در روحیه رزمندگان داشته است.

قبل از جنگ هم می نوشتید؟  

قبل از جنگ نمایشنامه های زیادی نوشتم و کارم تئاترنویسی و نمایشنامه نویسی بود.

« مقاله سیاهی درسیاهی، سپس روشنایی » که در سال 61 نوشتم و موضوع آن برق رسانی به مناطق استان بود.

صدام احمق

نمایشنامه صدام احمق که موضوع آن تهاجم عراق به کشورمان بود را نوشتم، به پیشنهاد شهید پناهی فرمانده گردان امام محمد باقر (ع) که اهل دهدشت بود و در عملیات کربلای 5 شهید شد، نمایش صدام احمق در این گردان اجرا شد که دو نفر از بازیگران آن به نام شهید آکده و شهید عزیز الله انجام که از معلم استان بودند نیز در این نمایش بازی کردند.

این نوشته ها تا قبل از اعزام شما به جبهه نوشته شد، در زمان جنگ هم چیزی نوشتید؟  

بله، اولین مطلبی که در دوران جنگ نوشتم «تشابه های انقلاب اسلامی ایران و انقلاب پیامبر (ص)» بود که این مقاله نیز به پیشنهاد شهید پناهی در گردان امام محمد باقر (ع) قرائت شد.

خاطراتی که جا ماند

در دوران دفاع مقدس از لحظه ی ورودم در سال 62 شروع به نوشتن خاطراتم کردم و آخرین دفتری که نوشتم، عزیزترین و ناب ترین خاطراتم در عملیات کربلای 5 در تاریخ 66/1/1 بود ولی به علت مشکلات امنیتی و حفاظتی که وجود داشت که به حق هم بود، این دفترچه توسط فرماندهان ضبط شد.  

معمولاً به خواندن چه کتاب هایی علاقه داشتید؟

در بین کتب درسی به تاریخ خیلی علاقه داشتم و از مطالعه تاریخ قاجار و به غارت دادن خاک ایران احساس تنفر می کردم.

چه شد که به فکر نوشتن خاطرات رزمندگان استان افتادید؟

پیدا نکردن کتاب های تاریخی در مورد هویت استان کهگیلویه و بویراحمد، دلیل و انگیزه ای برای نگارش خاطرات جنگ رزمندگان استان شد.

پس از اتمام جنگ، چه موقع شروع به نوشتن کردید؟

بعد از جنگ وارد بحث سازندگی شدم و کارهای عمرانی زیادی به همراه دوستان در سپاه فتح انجام دادیم و عملکرد مؤسسه فتح را در سن 27 سالگی و بعد از جنگ و در دوره سازندگی در استان به عنوان اولین نوشته بعد از جنگ در قالب کتابچه ای 70 صفحه ای نگارش شده که در آن عملکرد مؤسسه فتح به رشته تحریر در آمد.

کارشناس ارشد فقه مبانی حقوق

در سال 72 در رشته فقه مبانی حقوق دوره کارشناسی وارد دانشگاه آزاد یاسوج شدم و در سال 79 در دانشگاه آزاد نجف آباد اصفهان کارشناسی ارشد ادامه تحصیل دادم.

حماسه گمنام

بعد از دانشگاه اولین مطلبی که نوشتم «حماسه گمنام » بود که عملکرد رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در پد خندق را نوشتم و به صورت ویژه نامه منتشر شد.

عهد بستم قلم و قدمم از مسیر شهدا خارج نشود

و با تشویق دوستان به نوشتن در نشریات مشغول شدم و با خود عهد بستم که تا زمانی که در نشریات قلم می زنم، قلم و قدمم از مسیر شهدا خارج نشود.

مدیر مسئول نشریه وصال

با پشتوانه کنگره شهدا مدیر مسئول نشریه وصال که تنها نشریه تمام رنگی استان است، شدم و تا کنون 44 شماره از این نشریه چاپ و عرضه شده است.

در حال برنامه ریزی اجلاسیه پایانی شهدای استان در سال 93 هستیم که این اجلاسیه هر 10 تا 15 سال یکبار در هر استانی بعد از برگزاری مراسمات و کنگره های شهدای آن استان، آثار، اسناد و مستندات شهدا در همایش ها جمع آوری شده و در همایش کلی در استان برگزار خواهد شد که در آن فضای استان به مدت 10 روز به فضایی برای تبلیغ فرهنگ ایثار و شهادت تبدیل خواهد شد که اجلاسیه استان ما در تاریخ 16/3/93 همزمان با ورود مقام معظم رهبری به استان که در سال 73 صورت گرفت، برگزار خواهد شد.

مردان سرزمین من

حدود 28 مقاله در سطح کشور منتشر کرده ام که مقاله مردان سرزمین من در سطح کشور در بین مقالات ارائه شده مقام دوم را کسب کرد.

از چه زمانی شروع به نوشتن حاطرات شهدا و رزمندگان کردید؟

سال 86 تصمیم به نوشتن خاطرات و سرگذشت شهدا و رزمندگان استان کردم که در ابتدا 1450 پرونده شهید استان را مطالعه و موضوع بندی کردم .

با همکاری دکتر ارجمندی که فردی توانمند و از جانبازان جبهه و جنگ است و در حال حاضر دبیرکل امور شاهد و ایثارگر وزارت علوم تحقیقات و فناوری هستند، کنگره شهدای استان را تشکیل دادیم.

انتشار 18 عنوان کتاب با موضوع بندی صحبت های شهداء برای اولین بار در کشور

در سال 84 به عنوان رییس دانشگاه امام حسین (ع) یاسوج انتخاب شدم و در این مدت با به کارگیری دانشجویان نخبه و فعال اقدام به جمع آوری آثار شهدا کردیم.

وصیت نامه های شهدای استان را در 20 موضوع صحبت شده توسط این عزیزان دسته بندی و موضوع بندی کرده و در 18 عنوان کتاب آن را منتشر کردم که این کار برای اولین بار در سراسر کشور انجام شد. متأسفانه برای تأمین بودجه و هزینه چاپ کمکی از سوی ادارات استان صورت نگرفت به طوری که وقت صرف شده برای تأمین بودجه انتشار کتاب از گردآوری و نگارش آن بیشتر است.

انتشار ایل خورشید (زندگی سرداران شهید و شاخص استان کهگیلویه و بویراحمد)

بعد از انتشار 18 عنوان کتاب و پخش آن بین مدارس، در بحث سرگذشت پژوهی سرداران شهید استان اقدام به جمع آوری زندگی 30 تن از شرداران شهید در استان کردم  و مصاحبه با همرزمان آن ها کتابی تحت عنوان ایل خورشید (زندگی سرداران شهید و شاخص استان کهگیلویه و بویراحمد) منتشر شد.

گنج گنجه ای (شهید بخشیان گنجینه ی شهدای استان)

بعد از انتشار این کتاب، گنج گنجه ای را نوشتم که به بررسی زندگی سردار شهید مصطفی زبیر بخشیان به عنوان گنجینه ای در بین شهدای ما پرداخته شده است.  

شهید مصطفی زبیر بخشیان، بنا به خاطرات نقل شده ی دوستانش عنوان تنها فردی است که 48 ساعت قبل از شهادت خود محل شهادت، نحوه شهادت و فرد انتقال دهنده خود را نام برده بود.

گردآوری و نگارش 70 عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس

در حوزه دفاع مقدس و خاطرات رزمندگان استان، مجموعاً 35 عنوان کتاب چاپ شده است و 35 عنوان کتاب دیگر نیز زیر چاپ رفته که انشاء الله تا بهمن ماه سال 92 به بازار خواهند آمد.

کار جمع آوری منابع با همکاری دوستانم صورت گرفته است و  تألیف این آثار نیز توسط بنده حقیر انجام شده است.

شهدا را در زندگی خود شریک می بینم

شهدا به من انگیزه دادند و آن ها را در زندگی خود شریک می بینم. تنها لحظه ای که احساس خستگی نمی کنم زمانی است که خاطرات و وصیت نامه های شهدا را می خوانم و در مورد شهدا می نویسم.  

پهلوانان ایل احساس

در بحث خاطرات آزادگان استان اقدام به جمع آوری 132 نفر از آزادگان استان را جمع آوری کرده و نزدیک به 20 جلد کتاب با نام پهلوانان ایل احساس منتشر شده است.

 

 

از برنامه های دیگری که انجام شده، برگزاری کنگره های متعدد شعر و نوشتن 4 جلد کتاب با مضمون عاشورا و با همکاری حاج فریدون داوری از فرهنگیان و شاعران استان است.

آلبوم استان از  16 هزار قطعه عکس در قالب 4 آلبوم که با همکاری رضا منطقی از عکاسان دوران دفاع مقدس هستند آماد خواهد شد.

جنگ هشت ساله مقدس بود، چون همه برای رضای خدا رفتند

خواسته یا ناخواسته جنگی بر ما تحمیل شد و در بین این همه جنگ هایی که در کشور ما اتفاق افتاد دلیل اینکه چرا جنگ هشت ساله شد دفاع مقدس دلایلی دارد، دلیل اول اینکه دولت هایی که قبلاً در کشور ما حکومت می کردند اساس و مبنای حکومتشان دینی نبود.

دلیل دوم این است که در ایران اتفاقی افتاد که در هیچ دوره ای از تاریخ رخ نداده بود و امام (ره) با شعار نه شرقی و نه غربی توانست این انقلاب را به سرانجام برساند.

وقتی که امام این شعار را دادند به مزاق قدرت های برتر و استکبار خوش نیامد و ترسیدند که این انقلاب الگویی برای  سایر کشورها شود و برآن شدند تا انقلاب را در نطفه خفه کنند.

دشمنان به هر راهی زدند از جمله کودتای نوژه، حمله به طبس، اختلاف بین قومیت های عرب،کرد و بلوچ اما باز هم نتوانستند بنابراین تنها کسی که می توانست در این کار یعنی براندازی نظام  یاریشان کند صدام بود و به دلیل مرز مشترکی که با ایران داشت او را به جان ایران انداختند. البته محاسبات دقیقی انجام داده بود که ارتش ایران منحل شده و مردم نسبت به دولت ناراضی هستند اما غافل از دو گزینه مهم یکی اطاعت پذیری مردم از ولی فقیه و دوم اتحاد و همبستگی که بین مردم وجود داشت، مقدس بود چون همه برای رضای خدا رفتند.

پیام های امام کلید موفقیت ها در جنگ بود

امام با آن صبوریت و دیدگاه الهی که داشتند فرمودند یک دیوانه ای آمده و یک سنگی انداخته و رفته و در صحبت هایشان فرمودند آمریکا با آن همه قدرتش نتوانست هیچ غلطی بکند و صدام که چیزی نیست.

سخنان امام مردم را امیدوار کرد و شاید اولین قشری که به دلیل هم جواری با استان خوزستان به جبهه رفتند مردم استان کهگیلویه و بویراحمد بود و اگر اخلاص رزمندگان و عشق به پیر خمین نبود عبور از اروند ممکن نبود.

عشق به امام دلیل عبور از سیم های خاردار

 مقاومت در جزایر مجنون، حوالعظیم سخت بود و اگر نبود آن عشقی که به امام (ره)داشتند در عملیات کربلای 5 با آن همه امکاناتی که دشمن مستقر کرده بود و عبوراز میدان مین و سیم خاردار کانال های نونی، پنج ضلعی و ماهی مشکل بود و همه این ها برمی گردد به اعتقاد قلبی که ما نسبت به امام و کشور داشتیم و باعث که لحظه ای عقب نشینی نکنیم .

62 ماه زندگی کرده ام، بقیه عمرم به بطالت گذشته است

حضور در منطقه جنگی لحظه به لحظه آن خاطره است اگر از من بپرسند چند سال عمر کرده ا؟  می گویم 62  ماهی که در جبهه بودم و بقیه عمرم را به بطالت گذرانده ام، چون در آن جا ایمان، اخلاص، از خودگذشتگی، بی توجهی به دنیا و نداشتن جایگاه مسئولیتی بچه ها را نمی توان فراموش کرد.

خاطره ای فراموش نشدنی

عبوراز ار اروند هیچ گاه از ذهن من فراموش نمی شود ما با کمترین امکانات در آن شب غواصان به قلب اروند زدند به حول و قوه الهی گردان ما توانست آن همه استحکاماتی را که دشمن در اروند مستقر کرده بود را تصرف  و سایت موشکی عراق را فتح کند.

در عملیات کربلای 5 لحظه ای که به عنوان اولین نفر در گروهان وارد خط شدم ، صحنه ای است که هرگز از ذهنم پاک نمی شوند.

بهترین خاطره  / مقاومت یک هفته ای در سرمای زیر 20 درجه

در عملیات بیت المقدس نزدیک به یک هفته از تاریخ 23 تا 30 دی ماه سال 66 در سرمای زیر 20 درجه منطقه کردستان که ارتفاع برف به  3تا 4 متر هم می رسید بدون این که حتی یک پتو و یا امکانات اولیه داشته باشیم دوام آوردیم، بچه های گردان ما توانستند چهار روز را در منطقه حربدان و الاقلو و دوقلو در دامنه کوه بوجار مقاومت کنند و من هر گاه دی ماه به ذهنم می آید یاد سختی های آن دوران می افتم.

پارتی بازی خدا / ماندگارترین خاطره

جوانی به نام شهید غفوری فرد در گردان ما بود،  ایشان سواد و قیافه آن چنانی نداشت . در عملیات والفجر 8  وقتی که از فاو عبور کرده و به سایت موشکی رفتیم، دیدم شهید غفوری در گوشه ای نشسته است و  دارد زار، زار گریه می کند. من هم که آدم شوخ طبعی بودم کلاه آهنی را برداشتم و جلویش گذاشتم، گفت: چه می خواهی؟ گفتم: مقداری برایم اخلاص بریز توی کلاه!  به گلایه گفت: تو هم ما را گیر آوردی من اخلاصم کجا بود!

گفتم: چرا گریه می کنی؟ گفت: از دست خدا گریه می کنم که خدا هم پارتی بازی می کند. گفتم:چرا؟ گفت: من نه قیافه خوبی دارم و نه سوادی، خدا مرا شهید نمی کند اما عبدالمحمد تقوی را که یک روحانی، نویسنده و اهل قرآن است و همه کارها و عبادات را انجام می دهد شهید می کند. و فردای همان روز شهید شد.

 خدا چنان در شهید غفوری فرد نفوذ کرده بود که مستقیماً با او حرف می زد. این خاطره ماندگارترین خاطره ای که برای همه تعریف می کنم و به عنوان الگوی خود در دعا و اعمال و رفتارم دارم.

تلخ ترین لحظه جنگ پذیرش قطعنامه 598

زمانی که امام در صحبت هایشان فرمودند که راه قدس از کربلا می گذرد و پیام های متعددی که می دادند شیرین بود اما شاید تلخ ترین لحظه آن زمانی بود که امام(ره) فرمودند: من جام زهر می نوشم .

همه رزمندگان با شنیدن این پیام، گریه کردند برای ما سخت بود که امامی که این همه رزمندگان را تشویق می کرد در نهایت تصمیمی بگیرند که پذیرش قطعنامه برای ایشان به منزله جام زهر باشد.

گرچه این مصلحت نظام بود و امام اشراف کامل به مسائل نظام داشتند و  ما هم تابع امر ایشان بودیم.

جنگ هنوز تمام نشده است

 

جنگ هنوز تمام نشده است ، جوانان امروز ما اگر از جوانان دوران دفاع مقدس بهتر نباشند، کمتر هم  نیستند  به دلیل این که من در آن دوران اسلحه ای داشتم و دشمن من هم مشخص بود، اما امروز نه ! همه چیز دور جوانان ما را  احاطه کرده است و اگر از این منجلابی که با فکر و اندیشه آن ها سر و کار دارد موفق بیرون بیایند به یک قهرمان تبدیل می شود.

 اگر ارزش برای جوانان ما کمرنگ بود حماسه های 9 دی و  22 بهمن خلق نمی شد و حماسه انتخابات 24 خرداد آفریده نمی شد .

دفاع مقدس، دورانی بدون تکرار

به نظر من دوران دفاع مقدس، دورانی بدون تکرار است البته همین که جوانان امروز به فناوری های هسته ای و علمی دسترسی دارند، این بزرگ ترین حضور در عرصه دفاع مقدس است و ما زمانی موفق می شویم که اسلحه ها به قلم تبدیل شوند.

 منبع:صبح زاگرس

انتهای پیام / گ

 

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی