نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

24. مرداد 1394 - 9:26
بی صدا هم می شود خدمت کرد...

به گزارش پايگاه خبري تحليلي چهارفصل،‌  اگر جای استاندار یا هر مقام ارشد استانی بودم، مدیران را ملزم می کردم که در دوره های فشرده مدیریتی شرکت کنند. مگر می شود برای شلغم کاری و مرغ داری دوره نیاز باشد اما برای مدیریت نه؟!!

 

برای این دوره هم همراه چند دانشجو جوان می فرستادمشان اردوهای جهادی. تا خیلی از چیزهایی که در کتاب و دانشگاه نیاموخته اند در این اردوها یاد بگیرند. باید خودشان از نزدیک بروند و ببینند که بی صدا هم می شود خدمت کرد و داد و هوار راه نیانداخت. بروند ببینند که این همه جنگِ قدرت و دین فروشی شان-تخریب، فحاشی، بریز و بپاش های میلیاردی و …- برای کسب جایگاه بین مردم، موثرتر است یا این کار یک سری جوان گمنام؟! بی صدا هم می شود خدمت کرد!

 

 

۲) عید و تابستان که دانشگاه ها تعطیل می شوند، هستند جوانانی که قید خوشی و رفاه شهری را می زنند و راهی مناطق محروم می شوند. حتماً همین جوانان هم مثل همه جوانان هم سن و سال شان از گشت و گذار با خانواده و دوستانشان، از وب گردی و فضای مجازی، از استخر و سونا و … لذت می برند. اما وقتی پای عقیده وسط می آید، رنگ و بوی علایق تغییر می کند. بچه های جهادی چند روزی می روند که تمرین کنند و نشان دهند آماده جهادند؛ بی توقع از اضافه کار و حق مأموریت و تشویقی!! که بی صدا هم می شود خدمت کرد!

 

 

۳) آن قدر این استان محرومیت دارد که خیلی از مسئولینش شب نتوانند خواب آرامی داشته باشند. اصلاً چگونه دلشان می آید بی تفاوت به این همه محرومیت، به جنگ قدرت بپردازند و از اقصی نقاط کشور، از شمال و جنوب و غرب و شرق کشور، گروه جهادی اعزام کنند به استان شان؟! آیا به غیرت شان بر نمی خورد؟! بی صدا هم می شود خدمت کرد!

 

 

۴) برای پرسش و جو درباره اردوهای جهادی دانشگاه های استان، سری به ناحیه بسیج دانشجویی زدیم و سراغی از مسئول جهادی بسیج دانشجویی استان گرفتیم. جوان قبراقی بود به نام مالک انوری پور. مالک نه کت و شلواری بود و نه ادای کت و شلواری ها را در می آورد. همان یک ساعتی که قرار بود با هم صحبت کنیم بس که گوشیش زنگ خورد و آمدند سراغش، پاک کلافه شدیم. قرار ما ساعت یازده بود و او تازه داشت صبحانه می خورد. با حس صحبت می کرد. کاملاً مشخص بود که دردها را دیده و خودش درد دارد. در بیان برخی از خاطره ها اشک در چشمانش جمع می شد. کلی لذت بردم وقتی آرزویش را ساده گفت که امیدوارم به حق امام زمان بتوانم کاری کنم … . از کارهای خوب و تأثیرگذار این مدتش گفت. البته راضی نبود که من اسمی ازش بیاورم اما بهترست این قلم، نام این گمنام ها را بیاورد تا نام دوستان اهل شهرت را … . بی صدا هم می شود خدمت کرد!!

 

 

۵) کار مالک و دوستانش در سه حوزه است. حوزه اول خیرین نورالشهدا که کارشان، شناسایی و کمک به افراد بی بضاعت حاشیه شهر است. در همین ماه مبارکی، برای حدود ۳۰۰ خانوار حاشیه نشین، هر ۴-۵ روز یک بار اقلام غذایی می فرستادند. شناسایی می کنند و آنان هایی که مشکل درمانی دارند به درمانگاه سپاه می آورند و رایگان درمان شان می کنند. حوزه دوم، خیرین مرهم است. توانسته اند با رایزنی های خوبی با شهرداری تهران و پیدا کردن چند خیّر، بیمارانی که مشکل قلبی، مغزی، چشمی و سوختگی دارند را به تهران و اصفهان بفرستند برای عمل جراحی. دفترشان هم در تهران است. نکته دقیق تر آن که از خود بچه های پزشک کهگیلویه و بویراحمدی در تهران استفاده می شود. دنبال ادامه این کار در شیراز هم هستند. حوزه سوم، اردوهای جهادی است که جمعاً ۲۲ گروه جهادی دانشجویی را در استان ساماندهی می کنند. گروه هایی که شامل تیم های پزشکی، مشاوره و مطالعات زنان، تیم کشاورزی، تیم عمرانی و فرهنگی هستند. همه این کارها را هم بی صدا انجام می دهند. بی صدا هم می شود خدمت کرد!

 

 

۶) مشکلات در روستاها زیاد است. البته برای کسانی که بخواهند ببینند.  وگر نه آن کسی که نخواهد ببیند، روستاهای کهگیلویه و بویراحمد را در تراز روستاهای ایالت فلوریدا می بیند و بر منکرش لعنت! از مشکلات راه و جاده تا مشکلات آب آشامیدنی و از همه این ها بدتر مشکلات فرهنگی. از آخریش شروع کنیم. در روستاهای محرومی که آب آشامیدنی درستی ندارند، تعداد ماهواره عجیب بالاست. برای مثال در یکی از این روستاها، از هر دو خانواری، یک خانواده ماهواره دارند. این چنین آماری را شما در زعفرانیه تهران هم نمی بینید! البته بنده خداها مجبورند. وقتی آنالوگ و دیجیتال آن جا نمی گیرد، مجبورند سراغ ماهواره بروند. خودتان حساب کنید مثلاً در یک روستای کوچک که ۴۰ بچه زیر یک سال دارد، چه اثرات مخربی ماهواره می گذارد و به خانواده های بی اطلاع از شگردهای سوء رسانه ای، چه ضربه سنگین اندیشه ای و هویتی می زند؟ گیرم ما به هر دلیلی نتواسته ایم مشکل تلویزیون آن ها را حل کنیم، نباید مسجدی برایشان بزنیم و کنارش خانه عالِمی که مردم به روحانی خودشان رجوع کنند برای سوال شان؟! یک روحانی با خانواده اش بیاید و طی یکی دو سال، روستا را با آن مردم باصفا و باصداقش، گلستان کند. مگر چه قدر هزینه دارد؟ به جای این همه همایش های میلیونی و خطابه ها و فرمایشات مُهمل، بیایند بی صدا هزینه ها را صرف این کارها کنند. بی صدا هم می شود خدمت کرد!

 

 

۷) برخی از مسئولین اگر لطف کنند سری به روستاهای محروم نزنند خیلی بهتر است! همین بچه های جهادی تعریف می کردند که کلی از این مردم روستاهای محروم، اعصابشان از این مسئولینی که می آیند و کلی وعده و وعید می دهند و مردم را امیدوار می کنند و بعدش می روند پی کار خودشان، خرد است. وقتی که به اندازه همان گوسفندی که جلوی پای فلان مسئول می کشند، توجه نمی بینند حق دارند! اما بچه های جهادی عملشان تضمین کننده حرف شان است و کل مردم روستا از نزدیک می بینند که این جوان ها برایشان خدمت می کنند و نه التماس رأی دارند و نه توقع قربانی گوسفند. بی صدا هم می شود خدمت کرد!

 

 

۸) “همه موفق باشند که در این جهاد شرکت کنند و این خرابه را بسازند و برادران خود را کمک نمایند، که شاید هیچ عبادتی بالا‌تر از این عبادت نباشد. بلکه من از اشخاصی که برای زیارت‌ها مثل زیارت مکه معظمه و مدینه منوره می‌خواهند به طور استحباب بروند، از آن‌ها می‌خواهم و تقاضا می‌کنم که شما برای ثواب می‌خواهید مکه مشرف بشوید و یا می‌خواهید مدینه منوره و یا به عتبات مشرف شوید، امروز ثوابی بالا‌تر از این نیست که به برادران خودتان کمک کنید. و این سازندگی را همه با هم شروع کنید که ایران خودتان درست ساخته بشود و برادران شما نجات یابند.

 

خداوند به همه شما اجر عنایت می‌کند و‌‌ همان ثوابی را که شما از زیارت‌ها می‌خواهید، خداوند به شما در این جهاد خواهد داد.” این سخنان امام روح الله است.

 

امامی که بیش از همه دغدغه دین و معنویت داشت تا این حد کمک به مردم مستضعف را جدی می دانست. یا مکرر در بیانات رهبری این تأکید بر خدمت رسانی واقعی به مناطق محروم و مستضعفین را می بینیم. اما یادمان باشد آن روستایی ساده که می بیند این همه دچار محرومیت است و صدا و سیما دائماً در همه شبکه هایش کاخ های چند میلیاردی نشان می دهد و مسئولین اطرافش به آب آشامیدنیش هم بی توجه اند خدای ناکرده ممکن است قدری به نظام بی اعتماد شود. او که نمی داند فلان مسئول، در فلان اداره همین استان دنبال باندبازی و سیاست بازی های خودش است و به وظیفه اش عمل نمی کند و مقصر همین مسئول بی درد است، متأسفانه تعمیم می دهد به کل نظام. این خطر، جدی است.

 

 

خیلی از مسئولین بدانند که بی توجهی آنان به این مناطق محروم، خیانتی بزرگ به نظام و انقلاب است چرا که آنانِ بی تقصیر، مورد اتهام واقع می شوند. یکی از بچه های جهادی می گفت در جلسه با استاندار، مدیران استانی بسیار خوب حمایت و استقبال کردند و چه قدر به به و چه چه گفتند. اما همین که فردا به دفترشان سر می زدیم گویی این آدم، آدم دیروزی نبوده که این همه قول همکاری جلوی استاندار داده بود. اما انگار بچه های جهادی که دل در گرو انقلاب دارند باید بخشی از این کم کاری ها را به دوش بکشند.

 

مردم روستا هم از نزدیک می بینند این بچه های بی توقع مومن انقلابی را. دوستی تعریف می کرد یکی از شب های اردو جهادی که خسته و کوفته از سر ساختمان نیمه تمام مسجد به محل اسکان می آمدیم، دیدیم نوجوانی در گوشه ای آرام ما را نگاه می کند. وقتی قضیه را جویا شدیم با لحن نوجوانی خود گفت: ای کاش من هم مثل شما بسیجی بودم … . بی صدا هم می شود خدمت کرد!

للحق

 

منبع:حرف ناب

انتهاي پيام/م.ن

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی