به گزارش چهارفصل به نقل از دانا سایت حرف تو در نظر دارد به منظور گسترش مطالب نخبگان وبلاگ نویس، روزانه بسته ای را تحت عنوان " گلدون وبلاگی " از وبلاگهای برتر این سایت تهیه و در معرض دید شما مخاطبین قرار دهد. بر این اساس از تمامی اصحاب رسانه خواهشمندیم در باز نشر این بسته ما را یاری نمائید.
لازم به ذکر است یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترینها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمیباشد. بر این اساس از تمامی وبلاگ نویسانی که خواهان انتشار مطلبشان در این بخش هستند خواهشمند علاوه بر فرستادن مطلب در قسمت " ارسال مطلب" سایت حرف تو، با بخش روابط عمومی سایت، ارتباط برقرار کنید.
----------------------------------------------------------------------------------
وبلاگ(قلمدون)نوشت:
آنها به راستی بعد از محرم، عاشورا را از تکایا و حسینیه ها به خانه هایشان آوردند و تاریخ ساز حماسه اسلامی به رهبری خمینی در مکتب حسینی شدند و ما باید بعد از آنها به تاریخ جواب دهیم که در دوره سید علی -حافظ انقلاب خمینی - کجا حسینی وار عمل کرده ایم ؟
1) در ترویج مسائل اعتقادی و عملی کردن آن در زندگی چون توحید، نبوت، معاد، امامت ، شفاعت،مبارزه با بدعت ...
2) در رنگ و روی بخشیدن زندگی با مفاهیم بلند اخلاقی چون ایثار، تکریم انسان ها، آزادگی ، توکل، جهاد با نفس و شجاعت است
3) در مخیر شدن میان ماندن در مسیر حق و جدا شدن از ولایت.
4) در وارد کردن ابعاد مختلف عرفان و شناخت از خدا در زندگی و به جان پذیرفتن سخت ترین بلاها برای نمره گرفتن از مشکل ترین آزمون ها؛ حفظ یاد خدا در قلب و رنگ خدایی زدن به زندگی، فدا شدن در راه خدا ، رضا و تسلیم به فوض الهی.
5) در قبول حجت ولی عصر و اکنون جانشین بر حق او امام خامنه ای
6) و یا تبری از دوستان ولایت و تولی بر دوستانش
یادمان باشد برای پاسخ دادن به این سؤالات به خود و جامعه آسان نگیریم که در هشت سال دفاع مقدس نسل اول و دوم انقلاب به خود آسان نگرفته بودند.
----------------------------------------------------------------------------------
* چقدر پای حسین زمان ایستاده ای
وبلاگ(جنبش) نوشت:
حجت حق در جهان امام عصر و جان امام زمان است که به خاطر بی وفایی های ما هنوز که هنوزه غائب و غریب و تنهاست. و جانشین برحقش ، پسر خلف فاطمه (س) سید علی حسینی خامنه ایاست. اینجا همان جایست که دشمن مشغول کار کردن است مثل عصر امام حسین برایتان استدلال می آورند که رهبر این است و آن است و.... اگر در اول راه قدم را محکم نهادی فبها و إلا همان بلایی که دیروز برسر کوفه آمد بر سر ما هم می آید فقط به زبان جاری کردن لبیک ولایت مطلقه فقیه کافی نیست بگوییم آقا را قبول داریم اما این چرا این است و آن چرا این است .....نشد این شکلی ابوالفضلی عمل نکرده ایم ، مرحله ی بعدی مرحله ی عمل است . حالا خود را محک بزن ، این چند سالی که گذشت ببین آنجایی که آقا گفته حرکت ، حرکت کردی؟؟ آنجایی که گفته جهاد ، جهاد کردی ؟؟ آنجایی که گفته سکوت ، سکوت کردی؟؟ همراه با غصه اش ، غصه خوردی؟؟ همراه با لبخندش ، لبخند زدی ؟؟ و...... به ندایش لبیک گفتی ؟؟؟ اگه همه اینها رو داشته ای روک و پوست کنده بگویم عضو هیچ جناحی نمی شدی ، این یعنی عضو جناح الله شدن ، این یعنی آزادی مطلق در لبیک گفتن ، اگر اینگونه بوده ای باور داشته باش روزی روزگاری دوباره کربلایی اتفاق بیوفتد پیش مادرمان زهرا(س) روسیاه نخواهید شدو این یعنی حسینی شدن ، این یعنی رنگ سرخ شهادت ، این یعنی رنگ سبز ولایت.
-----------------------------------------------------------------------------------
*نهضتاصلاحاتحسینی؛خط قرمزها،مکانیزم ها و محصولات
وبلاگ(اشراق)نوشت:
مشاهده می شود که محتوای اصلاح طلبی دینی چیزی جز امر به معروف و نهی از منکر نیست و جامعه ای که به علّت غفلت یا ناآگاهی و یا متأثر از فهم غلط،زندگی خود را از این دو حقیقت تهی سازد بتدریج منکر را به نام معروف به او تحمیل و معروف را با عنوان منکر از جریان زندگی خارج کنند و نهایتاً در چنین شرایطی در پس آن همه ادعا و تظاهر و تفرعن جز پوست پوسیده ای از ظاهر انسانی برایش باقی نخواهد ماند و آن بنای سست نیز با لطیف ترین نسیمی درهم فرو خواهد ریخت.
نکته ی هدایتی بسیار لطیف در نهضت حسینی این بود که پرچمدار نهضت اصلاحی،خود تجسم معروف بود و هیچ منکر و قباحتی در سابقه و زندگی نورانی او به چشم نمی آمد.او از تعالیم عرشی پدر آموخته بود که خود آمری عامل و ناهی مبرای از هر نقص و عیب باشد.
-----------------------------------------------------------------------------------
*چرا یوسف هنگام درخواست گناه زلیخا فرار کرد؟
وبلاگ(رزمنده سایبری)نوشت:
یوسفعلی نبیّنا و آله و علیه السّلام،پیامبر بود، پدرش پیامبر بود، و نسلش از سلاله پاک فرستادگان الهی. ولی به محض احساس خطر پا به فرار گذاشت. نایستاد بگوید منمقرب درگاهم و وظیفه ام ارشاد است."خب! خانم زلیخا شما نباید چنین کنید و فلان و ...!!"یعنی ایشان در موضع نزدیک گناه حتی برای ارشاد ، توقف نکرد.
بعد هم که به او میگویند به به خیلی کارت درست است که گناه نکردی، به جایگرفتاری به منیّت و غرور ، گریه میکند و میگوید: در واقع این خداوند بود که دستم را گرفت...!
"ان النفس لامارة بالسوء الا من رحم ربی"
نفس شما را به بدی امر می کند، مگر اینکه خدا به شما رحم کند.
یعنی من و شما از یوسف پیامبر به خودمان مطمئن تر هستیم؟
چرا خودمان را گول بزنیم که من با فلانی حرف میزنم و ما مثل خواهر و برادریم...!؟
یا من با فلانی هستم چون میخواهم در مسائل اعتقادی کمکش کنم. و ...!
اگر خودت اهل اعتقادات هستی که اصلأ با جنس مخالف ارتباط برقرار نمیکردی.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
*نسل فست فود، اینترنت و عشق خیابانی
وبلاگ(به کجا چنین)نوشت:
تاکسی که ایستاد کرایه ای بیش از تعرفه مشخص شده طلب کرد و با کمی غر زدن کرایه رو حساب کرد. بهش گفتم هیچ وقت تا حالا به تاکسیرانی زنگ زدی که از خلاف راننده تاکسی ها شکایت کنی؟ میگه: بابا این دویست تومن که پولی نیست. کتابی تو دستش می بینم. دقت که می کنم می بینم کتاب گزیده اشعار شاملو رو تازه خریده. حرفمون به عالم سیاست و اقتصاد میرسه. احساس می کنم هیچ تحلیلی نداره. صرفا هر چی از دوستاش که بی بی سی می بینن شنیده یه صورت ناقص تکرار می کنه. موبایلش زنگ میزنه و یه قرار با دوستش تو کافی شاپ هماهنگ میکنه. با من خداحافظی می کنه و سیگارش رو روشن می کنه و از من دور میشه...»
خلاصه طرز فکر و سبک زندگی یک جوان ایرانی که به طبقه متوسط تعلق دارد. جوانی که خیلی با جوانهای یک دهه قبل تفاوت دارد. دیگر نه خبری از آرمان خواهی در او یافت می شود و نه فعالیت خاصی که او را در جامعه به یک کنشگر فعال تبدیل کند. صرفا یک مصرف کننده الگوها و کلیشه های یک جوان مصرف گرا و خوشگذران که ایده آل او دون ژوانیسم است. صحبت از رابطه با جنس مخالف و مظاهر تکنولوژی مثل موبایل و تبلت و ... تنها صحبت هایی است که در جمع های جوانان رد و بدل می شود.
نوروز سال 90 بود که مشرف شدیم حرم باصفای حضرت سکینه سلام الله علیها(خواهر امام حسین علیه السلام).
با دوربین کوچک و غیر حرفه ای ام، از هر کجا که نشانی از کاروان امام حسین (علیه السلام) و خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می یافتم، عکس می گرفتم.
عکس زیر را خودم از حرم مطهر بانو گرفتم.
اگرچه در احادیث پیرامون فتنه ی شام خوانده بودم، اما آن روز هرگز فکر نمی کردم به این زودی ها تحول چشمگیری در این دیار اتفاق بیفتد.
آن ایام که در دمشق حضور داشتیم، به تازگی اعتراضاتی در گوشه و کنار سوریه آغاز شده بود، اما هنوز خبری از لشکر پیروان ابوسفیان و معاویه و یزید (لعنة الله علیهم) نبود.
به این عکس نگاه کنید!
عکس زیر را که اتفاقا زاویه اش تقریبا با عکس بالا یکی است، از صفحه ی حزب الله لبنان در اینترنت دیدم و ذخیره کردم.
هرگز باورم نمی شد که یک روز آن مضجع شریف را به این شکل ببینم.
لعنت خدا بر تکفیریون!
هر روز که می گذرد، بیشتر ابعاد مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) و میزان پستی و رذالت دشمنان آن بزرگواران بر مسلمانان ثابت می شود.
آجرک الله یا صاحب الزمان!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
*روزنامه نگاران غیر حرفه ای!
وبلاگ(حدیث منتظران قائم)نوشت:
شاید اینکه تصمیم گرفتم ضرب المثل قدیمی مان که می گوید " یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران ! " را در میدان عمل پیاده کنم به ذائقه خیلی ها خوش نیاید ولی خوب حرف ِ منطقی ( البته منظورم به این یادداشت پیش رو نیست ! ) مانند داروی تلخی می ماند که باید به گوش جان سپرد تا با صبر و آرامش و دیدِ غیر ِ مغرضانه ، به راه حلی منطقی تر ، منتج شود .
با نفوذ روز افزون دنیای مجازی ، انسان را بیشتر به این فکر فرو می برد که آیا می شود بر روی آدم های فراوانی که در گوشه و کنار ، هرزگاهی یک مطلبی کی نویسند ویا خبرهای ناقص از این سو و آن سو را جمع آوری کرده و آن را به خوردِ مخاطب ِ آَفته در دنیای انفجار اطلاعات می دهند ، روزنامه نگار یا خبرنگار ، نام گذاشت ؟!
متاسفانه در تمام این سالها که روزنامه نگاری ( در مفهوم کلاسیک شامل : گزارشگر – مقاله نویس – خبرنگار ویژه تنظیم اخبار – معاون سردبیر – مسئول سرویس های خبری ویژه و... می شود )وارد ایران شده است همانند چوب ِ دو سر سوخت در توجیه های غیر حرفه ای به آن پرداخته می شود . از یک سو منابع را برگرفته ی مستقیم از فرهنگ ِ کشورهای غربی می دانند و از سوی دیگر به بومی شدن این دانش اعتقادی از خود نشان نمی دهند !!!
مذاکرات ژنو نیز بدون نتیجه قطعی به اتمام رسید. این چندمین بار است که تیم مذاکره کننده ایرانی پای این مذاکرات میرود و حاصلی جز درشتگویی و زیادهخواهی طرف اروپایی- امریکایی ندارد.
رهبر معظم انقلاب بارها مذاکرات را بیحاصل خطاب کردند و در سخنرانی اخیرشان در جمع دانشجویان و دانشآموزان، آن را صرفاً یک تجربه مفید دانستند که منجر میشود راه رفته دیگر طی نشود و جلوی دهان برخی را که راهکار حل تمام مشکلات را صرفاً در مذاکرات هستهای میبینند، بسته شود.
اما در میان فرمایشات معظمله نکته مهمی به چشم میخورد و آن این است که این مذاکرات برای موضوع هستهای نیست، بلکه غرب طمع گرفتن دار و ندار انقلاب را - همه آن چیزی که بیش از سهدهه آن را حفظ کردهایم و گستراندهایم - در سر دارد. این چنین تحلیل استراتژیک از قضیه، تأملی بینهایت میخواهد و نمیشود نگاهی گذرا بر آن داشت.
----------------------------------------------------------------------------------
*بدعت در عزاداری برای نشان دادن ارادت بیشتر؟
وبلاگ(آپاندیس قلم)نوشت:
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران