به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چهارفصل، ز آنجاییکه، جنبش دانشجویی در ایران دهه اول انقلاب اسلامی در حرکتی مثل تسخیر لانه جاسوسی» و بحث «انقلاب فرهنگی»، نقش اساسی داشته است. در چند دهه اخیر بهره كشي مقطعی برخی احزاب که با نظام در چالش اساسی بودند این جنبش را در محاق فرو برد و کارآمدی وپتانسیل این جنبش با چالش اساسی روبرو شد بطوریکه امیال ومطامع برخی احزاب فرصت طلب در سالهای گذشته در درون دانشگاه جز در چالش قرار دادن این جنبش با برخی نهادههای انقلاب اسلامی ومتحمل شدن ضربه به جنبش دانشجویی جز دیگری عاید آن نشد
.
فلسفه وجودی جنبش دانشجویی بر افراطی گری نیست بلکه عدالت خواهی است ،اما نفوذ افرادفرصت طلب وسود جو باعث می شود این جنبش در مقطعی از مسیر خود انحراف پیدا کند.
جاده صاف کن برخی جریانات سیاسی در در درون دانشگاه و شعارهای براندازانه و مقابله با نظام در مقاطعی، نوعی رها نمودن تیر در تاریکی بوده است؛ نبود و فقدان عقلانیت و برخورد رادیکالی و احساسی با اصل نظام باعث شد تا ناخواسته باعث غوطه ور شدن این جنبش در باتلاقی عمیق گردد که هرگز ننمی توان انتظارش را کشید؟!
جاده صاف کن برخی جریانات سیاسی
یکی از آفت های مهم و اساسی جنبش دانشجویی در سال های اخیر وابستگی به احزاب وجریانهای سیاسی خارج از حوزه دانشگاه بود.فاصله گرفتن جنبش دانشجویی از اهداف اولیه وایدئولوژی انقلاب اسلامی ورهبری انقلاب باعث نفوذ عناصر فرصت طلب و گروههای معارض به انقلاب اسلامی در درون آن می شود؛ در عین حال عدم مشخص نمودن وجود مرز بندی با جریانات روشنفکری سکولارو لیبرال زمینه هموار شدن نفوذ این جریانات در دانشگاه فراهم می کند.
این خطای استراتژیک در مقطعی بخصوص بعد از دوم خرداد 76خود را به منصه ظهور رساند وتا آنجایی پیش رفت که برخی از گروههای دانشجویی این افراد را در لیست انتخاباتی خود قرار می دهد؟! ادامه این رویه پاشنه آشیل جنبش دانشجویی را رقم زد که از اهداف وشعارهای اولیه عدول کرده و گذشته خود را در بوته فراموشی قرار داد ؟!
هشدار مهم نفوذ جریان روشنفکری قدرت طلب و پيوند با جريان روشنفكري سكولار:
جریان روشنفکری قدرت طلب و نفوذ اندیشه های لیبرال دموکراسی غرب دردوره های مختلف با بهره گیری از اندیشه های فوکویاما وپوپریسم عملا فعالیت این جنبش را در محاق فرو برد؛ نفوذ این جریان باعث شد تا نوعی بی اعتمادی در درون دانشگاه نسبت به فلسفه وجودی انجمن های اسلامی در دانشگاه به وجود آید .واندیشه های سکولار با آنکه خود را ضد دین نمی دانند اما با تولید افکار باعث تحت الشعاع قرار دادن مذهب در درون دانشگاه شوند که استحاله فرهنگی در دانشگاه نمونه بارزی از تلاش این جریان جهت زدودن عنصر مذهب در دانشگاه است وفضا را برای کم رنگ نمودن جنبش اسلام خواهی واستکبار ستیزی جهت نفوذ تدریجی غرب فراهم می آورد.
نمونه بارز آن طرح شعارهای حقوق بشر در ایران ،دموکراسی به روش غربی و آزادی خواهی غربی از سوی برخی چهره های مسئله دار در درون دانشگاه می باشد. توهین به شخصیت امام حسین (ع) وپیامبر(ص) وامام زمان (عج) در نشریاتی که وزارت ارشادوقت و..به شکل قارچ وار مجوز گرفتند نمونه بارز نفوذ جریان روشنفکری قدرت طلب در درون دانشگاه است.
این نفوذ تا آنجا پیش رفت که در برهه ای جنبش در محاق فرو رفت ودر تعارض با مبانی مرامنامه ای خود حرکت می نمود که در پیش گرفتن این رویه باعث دلسرد شدن توده های مردم از عملکرد این جنبش گردید.
فقر تئوريك دردرون جنبش دانشجویی
نبود مبانی معرفتي و فقر گفتماني ناشي از آن وگرفتار شدن برخی از گروههای دانشجویی در بازیهای سیاسی باعث ضعیف شدن گفتمان وایدئولوژی اسلامی حاکم بر آنها گردید که در در خلاء موجود نفوذ عوامل فرصت طلب و سودجو ، باعث ایجاد ساختار بيمار گونه ای درجنبش دانشجويي گردید.
همچنین نبود بصیرت ،آگاهی وتحلیل جامع ودرست از وضع موجود ودرک مناسب شرایط فرهنگی وسیاسی جامعه دانشگاهی این تشکل را دچار نوعی تجدید نظر طلبی فرهنگی وبه دنبال آن را سیاسی نمود.
فقدان تحليل جامع و صحيح از شرايط سياسي و دانشگاهي نيز خاستگاهي جز فقر تئوريك جنبش و نبود شاخصه هاي بصيرت بخش در فعالان جريان دانشجويي ندارد. بسياري از خطاهاي استراتژيك و كجروي هاي بنيادين جريان هاي دانشجويي دگرانديش در سال هاي گذشته از اين عامل نشأت گرفته و تداوم آن نيز به همين دليل است؛ از اين رو علل اشتباهات راهبردي جنبش دانشجويي را بايد در فقر تئوريك آن جستجو كرد.
در هر حال روشنفکران نتوانستند الگوی مناسب سیاست ورزی را به دانشجویان معرفی کنند و در فقدان الگوهای مناسب تعریفی دولت محورانه از سیاست ارائه شده است.
اگر جنبش دانشجویی بخواهد به حیات خود ادامه دهد باید بر اساس اعتقادات مذهبی که ریشه در بطن مردم دارد حرکت نماید.
حزب توده با آن همه حمایت خارجی با توجه به اینکه با تفکرات و اعتقادات مردم در تعارض بود نتوانست پایگاه خود را در دانشگاه حفظ نماید .
جامعه دانشجویی بداند که مشکل جامعه ما سخنرانی نیست و متینگ نیست؛مشکل جامعه ما چالشهای مبارزه با فساد در ابعاد مختلف آن و تحریمهای ظالمانه غرب و بیکاری است .
بنابراین جامعه دانشگاهی به جای دعوت از افراد مسئله د ار جهت سخنرانی باید همایش هایی تحت عنوان سبک زندگی اسلامی – ایرانی ،مردم سالاری دینی ،چالشهای و راهکارهای مبارزه با فساد ، راهکارهای ایجاد و رونق اشتغال و...برگزار نماید .
بنابراین جاده صاف کن برخی جریانات سیاسی شدن فقط دودش در چشم ملت و نوعی خود زنی جنبش دانشجویی است .
گذشته چراغ راه آینده است، پس باید هوشیار بود، باید مواظب جریان روشنفکری قدرت طلب در دانشگاه بود .
بنابراین جنبش دانشجویی بداند از یک سوراخ دوبار گزیده نشود آزموده را آزمودن خطاست ؟!
منبع:آوای ماغر
انتهای پیام/چهارفصل
نظرات کاربران