به گزارش چهار فصل به نقل رجا نیوز ،علی مطهری چهره ای جنجالی است که نیاز به معرفی ندارد چرا که بسیاری از افرادی که وی را می شناسند با مواضع شاذ و غیر منطقی او آشنا هستند و در آخرین نمونه نیز نامه او به جواد لاریجانی در دفاع از سران فتنه و هواداران آنها در سال 88 را باید مورد اشاره قرار داد که «چکیده استدلال» های این جریان در اتهام زدن به نظام و ادعای تقلب در انتخابات را تشریح کرده است.
به گزارش رجانیوز، مطهری در واکنش به اظهارات مجمد جواد لاریجانی در برنامه تلوزیونی شناسنامه که اظهار داشته بود: «بحثی که این نماینده محترم بیان کرد، از نظر محتوای سیاسی به نظرم میآید ایشان فتنه را در حد یک دعوای داخلی میدانند که این درست نیست، ماهیت فتنه یک کودتای تمام عیار علیه نظام بود که با مشارکت وسیع آمریکا، دول اروپایی، رژیم صهیونیستی و تمام ضد انقلاب همراه بود.» نامه سرگشاده ای خطاب به جواد لاریجانی تنظیم کرده که طی آن به چند عامل مهم در حمایت از جریان فتنه استناد شده است.
مطهری در بخشی از این نامه نوشته است: «اعتراض مدنی به نتیجه انتخابات در سال 88 را ما با مدیریت ضعیف خود و به دلیل به رسمیت نشناختن مقوله اعتراض مدنی، تبدیل به فتنه کردیم، آنگاه برای جمع کردن این ماجرا آن را به صورت یک کودتای تمامعیار علیه نظام جلوه دادیم و سپس از هر وسیلهای برای اثبات این ادعای خود استفاده کردیم. با پدید آمدن این زمینه که همه با هم آفریدیم البته آمریکا، دول اروپایی، رژیم صهیونیستی و تمام ضد انقلاب پشت سر معترضان قرار گرفتند.»
«من همراه با بسیاری دیگر از مردم در راهپیمایی سکوت شرکت کردم. از خیابان وصال تا آزادی و همه محترمانه حتی با مراکز بسیجی که در خیابان آزادی و انقلاب بود، برخورد میکردند ... ما حدود ساعت هفت رسیدیم میدان آزادی که صدای تیر شنیدم و دوربین را آنجا روشن کردم و رفتم نزدیک میدان آزادی و دیدم یک سری دارند سنگ پرتاب میکنند سمت پایگاه بسیج و بعدش شروع کردند پرتاب کوکتل مولوتوف به سمت پایگاه. درست کردن کوکتل مولوتف راحت است اما شما نیازی به امکانات و آمادگی برای درست کردن آن دارید که درست کنید و آتش بزنید و پرت کنید. شعارهای این گروه هم مثل "مرگ بر جمهوری اسلامی" شعارهایی نبودند که با ماهیت آن روز نسبتی داشته باشند و مشخص بود که یک سازمان دیگری، من آن روز حدس زدم سازمان مجاهدین این تحریک را شروع کرده و جمعیت هم تحریک شد و به سمت پایگاه حمله کردند.»
جدای از این مساله سر دادن شعارهای تند علیه جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و ... در همان روز 23 خرداد در اطراف میدان انقلاب، خیابان فاطمی و ... را مشخص نیست چگونه می توان یک اعتراض مدنی دانست و ده ها بیانیه و اعلام موضع گیری صریح مقامات و چهره های شاخص دشمن در حمایت از موسوی و کروبی قبل از انتخابات نیز به خوبی نشان می دهد که حمایت آنها از نامزدهای اصلاح طلبان نه یک حمایت صرفا انتخاباتی بلکه حمایت برای تغییر در ساختار نظام جمهوری اسلامی بوده است و اظهارات آقای مطهری در این باره که «اعتراض مدنی معترضان به نتیجه انتخابات خوب مدیریت نشد و آنگاه برای جمع کردن این ماجرا آن را به صورت یک کودتای تمامعیار علیه نظام جلوه دادیم و سپس از هر وسیلهای برای اثبات این ادعای خود استفاده کردیم» جز ندیدن واقعیات آشکار و یا تجاهل، نمی تواند معنای دیگری داشته باشد. بویژه آنکه خود میرحسین موسوی در گفتگویی که یک روز قبل از انتخابات در 21 خرداد 88 با مجله آمریکایی تایم دارد با بیان اینکه تجمعات خیابانی چشمگیر هفته های گذشته احتمالاً ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت، می گوید: «در واقع دگرگونی و تغییر در ساختار قدرت با فشار بر رهبری در جهت پذیرش بیشتر افکار عمومی رخ خواهد داد.» او در پاسخ به این سؤال که «اگر انتخابات را ببازد، آن وقت چه می شود؟» پاسخ داد:«تغییرات مدت هاست که آغاز شده است. تنها گوشه ای از این تغییرات به پیروزی در انتخابات مربوط می شود و بخش های دیگر تغییر ادامه خواهند یافت و هیچ عقب گردی در کار نخواهد بود.»
اما آقای مطهری در بخش دیگری از نامه اش خطاب به جواد لاریجانی می نویسد:
«اگر از چند ماه قبل از انتخابات سال 88 بسیاری از اعضای شورای نگهبان که داور محسوب میشدند از یک کاندیدا حمایت نمیکردند، اگر بعد از مناظره کذایی عکسالعمل مناسب از طرف مراجع قانونی مانند شورای نگهبان نشان داده میشد یا لااقل اجازه دفاع به هتک حرمتشدگان در صدا و سیما داده میشد، اگر بعد از شروع اعتراضات، به جای برگزاری جشن ملی برای کاندیدای پیروز، مسئله به اعلام نظر شورای نگهبان موکول میشد، اگر خبرگزاری وابسته به یک نهاد حکومتی ساعت 18 و 30 دقیقه روز انتخابات آقای احمدینژاد را به عنوان پیروز انتخابات با 60 درصد آراء اعلام نمیکرد و چندین اگر دیگر، آیا در این صورت آن جرم بزرگ اتفاق میافتاد؟ پس ما خودمان آقای موسوی را به آن سمت هل دادیم.»
بیان این جملات از سوی آقای مطهری عمق فقر استدلال و منطق جریانی را نشان می دهد که سال 88 به خاطر همین دلایل پیش و پا افتاده مدعی تقلب در انتخابات و جا به جایی 11 میلیونی آرای مردم شدند. هر چند مطهری بارها تاکید کرده اعتقادی به تقلب در انتخابات ندارد و طرح آن را نیز جزو اشتباهات بزرگ موسوی و کروبی می داند اما استناد به اینکه مثلا چرا فلان خبرگزاری در روز رای گیری از پیروزی محمود احمدی نژاد خبر داد، آنقدر استدلال سستی برای تخفیف جرم سران فتنه و باورپذیری ادعای تقلب در انتخابات است که با یک مثال نقض ساده پاسخ داده می شود چرا که قبل از اقدام آن خبرگزاری مورد اشاره، سایت یاری نیوز که از رسانه های اصلی حامی موسوی بود در ساعت 12: 10 صبح روز انتخابات به نقل از سید محمد خاتمی، خبر پیروزی میرحسین موسوی در دور نخست انتخابات را مخابره نمود.
همچنین دیگر استدلال های مطهری از جمله حمایت اعضای شورای نگهبان از احمدی نژاد، اجازه ندادن به هاشمی برای دفاع از خود در تلوزیون و ... نیز در حالی مطرح می شود که هیچ کدام از این ادعاها اثبات کننده «دروغ بزرگ تقلب در انتخابات» نیست و در این میان میرحسین موسوی که در روز رای گیری نشست خبری برگزار کرده و قبل از اعلام رسمی شمارش آرا، از پیروزی قطعی خود سخن می گوید، باید پاسخگوی رفتارهای غیر منطقی و خسارت بارش باشد که با کدام منطق و استدلال به خاطر «توهم پیروزی» در انتخابات و «خودخواهی»، بزرگترین جشن دموکراسی تاریخ بعد از انقلاب را به آشوب کشاند و پای بسیاری از نامحرمان و دشمنان خارجی را به این موضوع باز کرد.
جالب آنکه اقای مطهری در بخش پایانی نامه اش می نویسد:
«کسانی که زحمتی برای انقلاب نکشیدهاند یا لااقل شاهد زحمات انقلابیون اولیه از سال 42 تا پیروزی انقلاب اسلامی نبودهاند، اهمیت حل این مسئله را برای آینده انقلاب اسلامی درک نمیکنند و بر طبل تفرقه و حذف نیروهای انقلاب میکوبند و دائم دایره انقلاب را محدود میکنند. نباید این نقار و انشقاق ناخواسته و تحمیلی ادامه پیدا کند. باید ید واحد شویم و وحدت ملی را پشتوانهای برای مذاکرات هستهای و حل مشکلات اقتصادی قرار دهیم.»
این اظهارات نیز در حالی بیان شده است که بنا به گفته خود آقای مطهری، ایشان نه تنها سابقه انقلابی قابل توجه و خاصی ندارد بلکه در دوران دفاع مقدس و زمانی که خیلی از انقلابیون با تقدیم جان خود در دفاع از انقلاب مشغول نبرد با دشمن بودند، وی به تحصیل در دانشگاه مشغول بود.
همچنین مشخص نیست با کدام استدلال می توان اظهارات وی در دفاع از سران فتنه را «وحدت بخش» تفسیر کرد؟ آیا جز این است که دفاع از مجرمانی که حداقل 8 ماه کشور را دستخوش آشوب و ناامنی کردند اقدامی تفرقه افکن است؟ و آیا غیر از این است که برای حل مساله هسته ای و ایجاد وحدت ملی، قبل از هر چیز باید به گناهان کسانی رسیدگی کرد که با رفتارهای ننگین خود در سال 88 و ارسال پالس به دشمنان خارجی، آنها را برای ایستادگی در برابر حقوق ملت و وضع تحریم های جدید هسته ای و به اصطلاح حقوق بشر، جری تر کردند؟
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران