به گزارش چهار فصل به نقل از خبرنگار شبکه اطلاع رسانی دانا، ریل هستهای برای قطار دیپلماسی آمریکایی، بیش از حد مستهلک شده و ریلگذاری جدیدی نیاز دارد.
گزارش «عینی» و «عینکی» از مهمانی همسر رئیس جمهوری
روزنامه ایران: آنچه به دنبال این مهمانی در برخی سایتها و صحن مجلس مطرح شد، من شاهد عینی را به صرافت انداخت که نکند چشمانم دیگر خوب نمیبینند و عینک میخواهند؟ نکند گوشهایم دیگر درست نمیشنوند و سمعک میخواهند و نکند که حافظهام آنقدر ضعیف شده که مشاهداتم را در فاصله سه روز به دست فراموشی سپرده و خود را سبک کرده است؟ مگر میشود این همه تفاوت و خبر نادرست را از مجلسی شنید که غایبان، چیزهایی در آن دیدهاند که شاهدان ندیدهاند؟ آن نماینده محترم مجلس چگونه میتواند برای تحریک افکار عمومی، با طرح اخبار غیرواقعی به همسر رئیس جمهوری کشور برچسبهای کنایتی بزند؛ آن هم در ایام بزرگداشت مقام زن؟! آن یکی نماینده مجلس چگونه میتواند از سکه گرفتن همه مهمانها قصه بسازد و احتیاط نکند از کشیده شدن پرونده تهمت زدنش به دادگاههای صالحه و از آن مهمتر به دادگاه خدای فاطمه(س)؟ آیا شکستن حرمت زن در ایران، میتواند سندی بارزتر از این برای افکار عمومی و خبرنگاران خارجی داشته باشد؟ آیا شما مفتریان، هیچ نگران تأثیر شایعه پراکنیها و عیبجویی هایتان روی مهمانان خارجی که به حرمت دعوت همسر رئیس جمهوری کشورتان به آنجا آمده بودند نیستید؟
مددخواهی سیستان از مراجع
روزنامه وطن امروز: مایش علنی و عملی دردآشنایی و همدردی با مردم سیستان یعنی کمک به شکست تفکر بیتعقل تکفیری در سوریه و اردن و مصر و پاکستان و افغانستان! اجرای این طرح بزرگ یعنی اعلام آمادگی عملی برای ظهور حضرت حجت(عج)! یعنی نمایش جهانی این تفکر که علما و مراجع شیعیان درد هر مسلمان را به امید شاد کردن پیامبر عظیمالشان اسلام(ص)دوا میکنند و پیگیری امور عزیزان اهل تسنن را همچون شیعیان بر خود فرض میشمارند. تنها پس از ترمیم وجهه محجوب سیستان بزرگ است که میتوانیم از پیروان سایر فرق اسلامی برای تماشای نتیجه وحدت عملی امت اسلام دعوت به عمل آوریم. غیر از این اگر باشد حضور پرتعداد لشکر شیعیان در سیستان را «نمایش امنیتی» میخوانند بیآنکه بدانند سیستانیان بزرگوار بعد از 10 سال تحمل رنج و مشقت بیآبی و کمتوجهی یک روز اغتشاش و ناامنی در صحنه بینالملل نیافریدهاند. حقا که خدمت به چنین ملتی افتخاری است بزرگ برای حاکمیت شیعه در جمهوری اسلامی ایران. خاضعانه آمادهایم در رکاب حضرات و آیات شریف مکارمشیرازی، نوریهمدانی، صافیگلپایگانی، وحیدخراسانی، جوادیآملی، شبیریزنجانی و سبحانی چهره سیستان و بلوچستان را دیگرگون سازیم؛ یا علی مددی.
مدیریت جهادی، میراث شهید رجایی
روزنامه رسالت: پیشینه تعارضهای دو تفکر مدیریتی، به اختلاف نظرهای شورای انقلاب با دولت موقت باز میگردد، شورای انقلاب مدافع تفکر مدیریتی امام خمینی (ره) بود و دولت موقت، توان خود را در اندازه یک اتومبیل ظریف که تنها میتواند در یک جاده شوسه حرکت کند، میدید، در تفکر دولت موقت سرمایه بیپایان مردم صرفا برای سرنگونی رژیم پهلوی کاربرد داشت و پس از استقرار نظام اسلامی، مردم تنها در ایام انتخابات باید در صحنه حاضر میشدند و رای میدادند و یا احیانا در زمینههایی که دولت تعیین میکرد از برنامههایش حمایت میکردند. شاید همین نگاه محدود نگرانه به ظرفیت و کارآیی مردم، یکی از عواملی بود که منجر به شکست و فرار نخستین رئیسجمهور هم شد و نهایتا با استقرار دولت شهید رجایی، اندیشه مدیریت جهادی در دولت حاکمیت یافت وعدهای از دولتمردان کابینه ایشان، نظیر شهید تندگویان (وزیر نفت)، جلوههای ماندگاری از این مدیریت را به نمایش گذاشتند. این تفکر همچنان بر سر دولتهای بعدی سایه افکنده بود، هر چند به تدریج از مدیریت جهادی جز خاطرهای در ذهنها باقی نماند و در دوران سازندگی، الگوی مدیریت کارگزاران غلبه یافت.
قطار آمریکایی و ایستگاه خیالی
روزنامه کیهان: جنجال، مخاصمه و باجخواهی از ایران، به بهانه حمایت از تروریسم از سوی چنین دولتی، نیاز به وقاحتی حداکثری دارد که تنها از مقامات روسیاه کاخ سفید برمیآید. نگاهی به روندهای سیاسی در واشنگتن نشان میدهد، طی ماههای آینده باید منتظر ماجراها و پروندههای مشابه دیگری نیز بود. ریل هستهای برای قطار دیپلماسی آمریکایی، بیش از حد مستهلک شده و ریلگذاری جدیدی نیاز دارد. این قطار در حالی اولین ایستگاه خود را در ساختمان 650 خیابان پنجم نیویورک، ترک کرد که راننده و مسافران آن، به امید رسیدن به ایستگاه «تسلیم جمهوری اسلامی» میرانند و البته 35 سال است که سرگردانند؛ چرا که اساساً چنین ایستگاهی خیالی بوده و وجود خارجی ندارد.
پشت پرده آشتی ملی فلسطین
روزنامه جمهوری اسلامی: محمود عباس تضمین کرده که هر دولتی در فلسطین تشکیل شود، سیاستهای وی را دنبال خواهد کرد و علاوه بر به رسمیت شناختن اسرائیل، به تمامی توافقنامهها و تعهدات صلح نیز پایبند بوده و از هرگونه خشونت دور خواهد ماند. اگر آشتی ملی فلسطین در چنین چارچوبی منعقد شده و متعهد به تحقق چنین تعهدات ذلت باری باشد، طبعاً چیزی نیست که باید برای آن کف زد و هورا کشید بلکه باید گفت که آرمان فلسطین در قالب این نمایش به ظاهر خوشایند و عوامفریب به مسلخ میرود تا اگر قرار است امضای محمود عباس پای توافقنامه سازش قرار بگیرد، به جای اینکه او صرفاً نماینده جناح فتح در رامالله باشد، تأیید حماس را نیز به کارنامه خود ضمیمه کند. این، دقیقاً همان چیزی است که عناصر انقلابی و دلسوز فلسطینی را به شدت نگران کرده و آنها را واداشته نیت شومی را که در پس تشکیل دولت آشتی ملی فلسطین و این چهره زیبا و عوامفریب نهفته است، افشا کنند. شاید همین یک نکته برای تردید در مورد اهداف این حرکت به ظاهر آشتی جویانه کافی باشد که میانجی اصلی آن، دولت کودتایی مصر بوده و کشورهای عربی و برخی نهادهای غربی نیز از این رژیم به خاطر تلاش برای تشکیل دولت آشتی ملی فلسطین تقدیر کردهاند.
فرصت دولت برای ایجاد اعتماد
روزنامه آرمان: در طول سالهای گذشته مردم به این نتیجه رسیدهاند که دولتها برای خودشان حریمهای اقتصادی ایجاد میکنند که محل فساد اقتصادی است؛ این دو قسمت را اگر دولت انجام دهد و مشخصا در یک سال اول بتواند در این رابطه خوب عمل کند، گام اساسی برای ایجاد اعتمادسازی میان مردم را برداشته است. در حوزه مدیریت سیاسی، چه کسانی که در مقام اجرا هستند و چه کسانی که در مقام نظارت، این واقعیت را نباید نادیده بگیرند که حل هر موضوعی حوزه خاص خود را دارد. به عنوان مثال حوزه سیاست خارجی، حوزه فعالیتهای اقتصادی و بهویژه هدفمندکردن یارانهها جداست و هر بحثی باید در قالب تخصصی خود بررسی شود. اشتباهات احتمالی دولت حتما در جای خود مورد نقد قرار میگیرد و به هیچوجه نباید سعی کرد با ایجاد تلاقی بین موضوعات، به سیاستهای کلی کشور خدشه وارد شود.
با روزنامهها برخورد فرهنگی شود
روزنامه قانون: بر این اساس در اصل 168 قانون اساسی آمده است، رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت می گیرد، پس میتوان گفت قانون، میان جرائم مطبوعات وجرائم دیگر تفاوت قائل شده و رسیدگی به جرائم مطبوعاتی را مستلزم تشکیل هیات منصفه دانسته، که باید افراد فرهنگی در این حوزه تصمیمگیری کنند. اصولا نباید با دید حقوقی صرف با مطالب روزنامهها برخورد شود. همانطور که برخورد حقوقی در مباحث خانواده باید با کمی ملاحظه صورت گیرد، درخانواده مطبوعات نیز باید با نگاه خاص وارد شویم، زیرا کسی که قلم به دست است اگر مرعوب شود نخواهد نوشت و انتقاد سازنده نخواهد کرد و اگر شخصیت حقوقی رسانه از بین برود ایجاد رسانهدیگر با توجه به هزینههای گزاف روزنامهها، به راحتی امکانپذیر نخواهد بود.
سامانتا پاور از حسن روحانی ناراضی است!
روزنامه خراسان: سامانتا پاور از رویکرد اعتدال گرایانه دکتر حسن روحانی ناراضی است . او از اعتبار و جایگاه منطقه ای و بین المللی ایران ناراضی است. سامانتا از شرایط سیاسی نسبتا آرام در ایران نیز ناراضی است. این مساله را می توان در اظهارات اخیر او در اتهام زنی علیه ایران دریافت. اظهارات سامانتا پاور نماینده آمریکا در سازمان ملل بعد از آن مطرح شد که شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل در نشست خود عضویت جمهوری اسلامی ایران در نهادهای وابسته به سازمان ملل را به تصویب رساند و به این ترتیب ایران در 5 نهاد وابسته به سازمان ملل متحد از جمله کمیته سازمان های غیردولتی، کمیته هماهنگی و برنامه ریزی، کمیسیون حقوق زن، کمیسیون جمعیت و توسعه و کمیسیون علوم و فناوری برای توسعه عضو شد. سامانتا پاور، نماینده آمریکا در سازمان ملل این موفقیت جمهوری اسلامی ایران را برنتابید و بلافاصله با الفاظی توهین آمیز ایران را در شمار رژیم های سرکوبگر قرار داد. این نوع اتهام زنی و سیاه نمایی علیه ایران در کارنامه مقامات آمریکایی سابقه بسیار طولانی دارد. مقامات آمریکایی همواره جمهوری اسلامی ایران را ناقض حقوق بشر می دانند، اما در شرایط فعلی این اتهام زنی، معانی دیگری را نیز به همراه دارد. در ماه های گذشته، مقامات آمریکایی به چندین اقدام ضد ایرانی دست زده اند که می توان به صادر نکردن ویزا برای حمید ابوطالبی، نماینده معرفی شده ایران در سازمان ملل و مصادره اموال بنیاد غیرانتفاعی علوی در منهتن که یک بنیاد غیردولتی و عام المنفعه می باشد اشاره کرد.
کمک به دولت برای حل مشکلات
روزنامه مردم سالاری: این روزها در شرایطی شاهد سوال و احضار وزیران هستیم که با وجود حق نظارتی مجلس، باید گفت وقتی این مسایل بیش از حد معمول مشاهده میشود، جامعه را به این نتیجه میرساند که قوه مقننه وارد فضای اختلاف و چالش شده است چون مردم به راحتی میتوانند فرق انتقاد اصولی با رفتارهای افراطی را تشخیص بدهند. پس باید به افراطیون پیشنهاد کرد که به جای اصرار به افراط، در مسیر منطق گرایی حرکت کنند تا بیش از این در نظر اذهان عمومی زیر سوال نروند. در همه جای دنیا، این نظریه به اثبات رسیده است که افراطیگری شیوه پسندیدهای نیست و افراطیون تحت هیچ شرایطی نمیتوانند به اهداف تعیینی خود برسند و در نهایت هم، چارهای جز حاشیه نشینی و انزوای سیاسی و اجتماعی نخواهند داشت. پس اگر آنها واقعا دنبال این هستند تا حیات سیاسی و اجتماعیشان همچنان تداوم داشته باشد، باید هر چه سریعتر تغییر رویه بدهند تا هم اتهام سیاه نمایی و تحرک در مسیر خلاف منافع عمومی را از خود بزدایند و هم اینکه در کاهش مشکلات و همچنین رشد و تعالیهای احتمالی سهم و نقشی برای خودشان قایل شوند. همچنین درباره واکنشِ دولت به چنین تحرکاتی نقطه نظرات متفاوتی وجود دارد که بخشی حکم به تقابل میدهند و برخی هم، اعتقادشان این است که «بیتوجهی» باید ترجیح دولت در قبال منتقدان و مخالفان باشد. باید اینطور گفت که دولتیها باید نقطه اعتدال را بگیرند. به این معنی که نه تمام وقت و انرژی خود را صرف پاسخگویی و مقابله با رقبای خود کنند و نه اینکه از کنار همه اظهاراتشان به راحتی عبور کنند. چرا که مطمئنا در اظهارات مخالفان هم میشود مسایلی پیدا کرد که دقت به آنها، تاثیر بسزایی در کاهش مشکلات خواهد گذاشت.
سقوط اخلاق سیاسی
روزنامه شرق: آیا اصولگرایان در دورانی که سری سوا با دولت قبلی داشتند، کلامی درباره همراهی بیش از یکصدنفر همراه رییسجمهور در سفر نیویورک ابراز کردند؟ آیا آنها هرگز انتقادی از هزینههای میلیاردی که در سفرهای استانی رییسجمهور قبلی ریختوپاش میشد وارد کردند؟ در همهجای دنیا عرف است که همسر رییسجمهور، برخی وظایف و امور اجتماعی را برعهده میگیرد. در جمهوریاسلامیایران بدیهیترین و ابتداییترین چنین وظیفهای، تجلیل از مقام زن در روز بزرگداشت زن است. این چه استدلالی است که اگر همسر رییسجمهور میخواستند چنین مراسمی برگزار کنند، در منزل شخصیشان باید آن را ترتیب میدادند که بیتالمال هزینه نشود؟ اگر عین همین ماجرا در زمان آقای احمدینژاد هم اتفاق افتاده بود منتقدان اصولگرای امروز، همین واکنش را نشان میدادند؟ نهتنها، بهنظر میرسد که ما اخلاق را کنار گذاشتهایم، بلکه صفاتی چون کرامت، سعهصدر، مروت و انصاف را نیز کمکم داریم فراموش میکنیم. گویی برای بسیاری از ما، ملاک و معیاری برای «حسن و قبح» وجود ندارد و بهتعبیر فقها، «حسن و قبح ذاتی» برای بسیاری از ما خیلی جایگاه روشنی ندارد. آنچه در عمل برای ما ملاک و میزان است، آن است که حسن یا قبح را چه کسی انجام داده است؟ بهتعبیر دیگر و معالاسف، «حسن» آن است که دوستان ما انجام میدهند و «قبح» آن است که مخالفان و رقبای سیاسیمان مرتکب میشوند. به کجا رسیدهایم؟
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران