فرهنگ واژه ای است که قریب به 500 معنا برای آن وجود دارد که بررسی و معنا کردن همه آنها در این نوشتار نمی گنجد. ما در اینجا سه معنا که عام تر و در برگیرنده بسیاری از تعاریف می باشد را انتخاب و بررسی می کنیم.
در تعریف اول فرهنگ در بر گیرنده " اعتقادات، ارزشها و اخلاق و رفتارهاى متأثر از این سه، و همچنین آداب و رسوم و عرف یک جامعه معین" تعریف می شود در نوع دوم فرهنگ به "ظواهر رفتارها، بدون در نظر گرفتن پایه هاى اعتقادى" معنا می شود و بالاخره در تعریف سوم فرهنگ به عنوان "عاملى که به زندگى انسان معنا و جهت مى دهد" شناخته مى شود.
اگر امروز به کشورمان ایران و استانمان کهگیلویه و بویراحمد توجه کنیم می بینم که وضعیت فرهنگی آن نسبت به یک دهه گذشته به اولویت های غربی نزدیک تر شده است. در دنیای امروز که جنگ از نوع جنگ فرهنگی (بخوانید جنگ نرم) می باشد شاهد هستیم که با ورود تکنولوژی به کشور بحث تبادل فرهنگی شکل گرفته است و روز به روز شدیدتر از دیروز به کار خود ادامه می دهد.
فرهنگ یکی از تأکیدات اصلی رهبر معظم انقلاب بعد از جنگ تحمیلی بوده است که حتی از کلماتی همانند شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی و... نام می برند. در جایی ایشان میفرمایند:" فرهنگ کشور مثل هواست اگر درست باشد آثاری دارد" . باوجوداین همه تأکید رهبر معظم انقلاب بازهم فرهنگ در حلقههای برنامهریزی مسئولان مغفول مانده است و بهعنوان یک موضوع رده چندم در نظر گرفته میشود.
از طرفی نهادهایی که متولی پیادهسازی و دنبال کننده مسائل فرهنگی در کشور هستند فعالیتهای محتوایی را تبدیل به فعالیتهای ظاهری کردهاند و فعالیتهایشان بدون هیچگونه جهتدهی به جامعه متناسب با الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت دنبال میشود. و این خود بزرگترین آسیب در حوزه فرهنگ است که امکانات و سرمایهها درجاهایی همانند: برنوشتهها، همایشات، جلسات و... هزینه میشود که کوچکترین بازدهی مثبتی در اعتلای فرهنگی ندارد.
تمام کسانی که در فضای فرهنگی کارکردهاند میدانند که کار فرهنگی مثل روشن کردن لامپ نیست که موقعی کلید را زدیم فوری روشن شود بلکه یک کار دیربازده و کم بازده است که انتظار خیلی از افراد را برآورده نمیکند و همین باعث خسته و فرسایشی شده کار فرهنگی میشود و از همین باب کسانی که در کار فرهنگی وارد میشوند با صبر و تحمل در بازخورد گیری داشته باشند.
اما مسئولان فرهنگی که باید در برابر این هجمهها برنامهریزی کنند و متناسب با این فرهنگ مهاجم برنامههای کلان در سطح روانی داشته باشند درگیر گزارش کارشدهاند که یک نگاه مناسبتی می باشد؛ یعنی کار فرهنگی از نگاه این افراد کار مناسبتی است که حداکثر با یک بنر هم قابل پاسخگویی است.
استان کهگیلویه و بویراحمد بهعنوان استانی که بیشتر افراد آن دین خود را از والدینشان به عاریت گرفتهاند در اعتلای فرهنگی نقش به سزایی ندارند. از طرفی نهادها و شخصیتهای مطرح که نام نهاد فرهنگی یا فعال فرهنگی را بر دوش خود میکشند هیچگونه برنامهریزی کلان برای تشکیل هیئتهای اندیشهورز و تبدیل خروجی این هیئتها به یک کار اجرایی قوی و بومی متناسب با فضای استان را ندارند.
از همینجا باید از این مسئولین و نهادها پرسید؟ این تذهبون (به کجا می روید). در همین استان جوانانی شروع به کار فرهنگی کرده اند که بدون هیچگونه حمایتی کارهای تاثیرگذار و محتوایی را دنبال می کنند و کوچکترین حمایت و بودجه ای از طرف نهاد های رسمی به این مجموعه های فرهنگی نمی شود.
در پایان باید این نکته را متذکر شویم که نهاد های فرهنگی باید پا به عرصه میدان و کار میدانی بگذارند تا یک فعالیت تاثیرگذار در استان شکل بگیرد چرا که این افراد که در مجموعه های فرهنگی شهر کار می کنند کسانی هستند که در بطن جامعه و در بین مردم هستند. از طرفی نیاز است که در بحث حمایت و شناسایی این مجموعه ها یک سری برنامه ریزی انجام بگیرد که این مجموعه با توان و انرژی بیشتر پا به عرصه کار فرهنگی بگذارند و نیاز هست که یک برنامه کلان در سطح استان و متناسب با فضای بومی آن برنامه ریزی شود.
------------------------------------------------------------------------
انتشار یادداشت ها در پایگاه اطلاع رسانی چهارفصل به معنای تایید یا رد کل و جزء آن نمی باشد
نظرات کاربران